شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴
مقالات

افغانستانِ طالبان؛ خاموش در قعر تاریکی

افغانستانِ طالبان؛ خاموش در قعر تاریکی
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست قطع اینترنت برای زنان سنگین‏‌تر است تا مردان؛ طبق داده‌‏های یونسکو، از زمان ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
قطع اینترنت برای زنان سنگین‏‌تر است تا مردان؛ طبق داده‌‏های یونسکو، از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اوت 2021، حداقل 1/4 میلیون دختربچه به‌صورت عمدی از تحصیلات متوسطه محروم شده‌‏اند. اگر تعدادی از دختربچه‏‌هایی را که پیش از طالبان هم در مدارس نبودند به این عدد اضافه کنیم، مجموع دختران محروم از آموزش در افغانستان، به تقریباً 2/5 میلیون نفر می‌‏رسد که حدود 80 درصد از آنها در سن مدرسه‌‏اند.
 الهه محمدی| انگار دوباره عید پایش را گذاشته باشد وسط هرات؛ انگار درخت‌ها این‌بار در پاییز گل داده باشند، بهار شده باشد، تاریکی رفته باشد و روز آمده باشد. برای «گل‌سوز»، زن 20 ساله هراتی که طالب‌ها نگذاشته‌اند پایش به دانشگاه برسد، وصل‌شدن دوباره اینترنت درست مثل روز عید بوده: «همه خلقان خوش بودند.» آن هم بعد از دو روز بی‌خبری «گل‌سوز» از همه‌جا، بعد از هراس او و دیگر «اناث» برای ازدست‌رفتن فرصت درس‌خواندن در «پوهنتون»های آنلاین خارج از کشور که از چهار سال پیش به رویشان «بند» شد و از همان زمان «جگرخون» شدند.
48 ساعت قطعی کامل اینترنت، برای مردم افغانستان چندسال گذشته؛ آنها هراس داشتند که مبادا قطع اینترنت بشود همان «بند» کردن مکاتب و دانشگاه‌ها برای همیشه و دیگر نتوانند همان نیم‌بند فعالیت‌هایی را که دارند، ادامه دهند؛ مثل امیدهای ازدست‌رفته «زلما»، «هدیه»، «مریم»، «حسنیه»، «عذرا» و «نسرین جان»، ساکن کابل، مزار شریف و کندز که قبل از سلطه دوباره طالبان، دانش‌آموز و دانشجو، خبرنگار، نویسنده و شاعر بودند و حالا به «هم‌میهن» می‌گویند که قطعی چندروزه اینترنت در هفته پیش، به تاریکی مطلق بردشان.
دو عکاس ایرانی و افغان که این روزها در ولایات مختلف افغانستان عکاسی می‌کنند هم به «هم‌میهن» می‌گویند، آنقدر شرایط برایشان در این روزها دشوار شد که حتی می‌ترسیدند دوربین‌شان را دربیاورند و عکاسی کنند. «گل‌سوز» حالا که دوباره گوشی به‌دست شده، می‌گوید قبل از به قدرت رسیدن طالبان «نو» از مقطع 12 متوسطه فارغ‌التحصیل شده بوده؛ داشته خودش را آماده می‌کرده که به دانشگاه برود و طالبان نگذاشته. او هم مثل میلیون‌ها زن افغان، خانه‌نشین شده و دیگر هیچ‌وقت زندگی برایش عادی پیش نرفته: «حتی تا مرکز خرید بدون محرم رفتن، نمی‌توانیم. مدام ماندن در خانه برای یک انسان واقعاً خسته‌کننده است؛ آن هم «نِی» یک‌روز، دوروز و چهار سال؛ یک عمر.»
برای این زنان، بازگشت اینترنت مثل روشن‌شدن چراغی بوده در دل تاریکی اما همه آنها نگران آینده‌اند یا آنطور که«مریم» می‌گوید، این احساس مثل احساس داشتن نانی است که نمی‌دانی فردا باز هم به دستت می‌رسد یا نه. شاید به‌دلیل‌همین ترس هم بود که همه این زنان در پایان مصاحبه یک‌چیز را خطاب به جهان تکرار می‌کردند: «مردم! ما را فراموش نکنید، نگذارید از یادها برویم.» 
خیز برای سرکوب بیشتر
دوشنبه هفته گذشته، خاموشی سراسری اینترنت در افغانستان شروع شد؛ شرکت‌های مخابراتی گفتند دستور قطع داده شده و ناظران هم افت شدید ظرفیت شبکه را ثبت کردند. گروه‌های بین‌المللی و ماموریت سازمان ملل از طالبان خواستند سرویس‌ها را فوراً برگردانند و هشدار دادند که این اقدام به‌ویژه دسترسی زنان به آموزش، خدمات بهداشتی و کمک‌های انسانی را به‌شدت تهدید می‌کند.
طالبان ابتدا علت را «مقابله با بی‌اخلاقی» خواندند؛ بعد بعضی سخنان رسمی یا توضیحات جایگزین (مثل مشکلات کابل فیبر نوری) منتشر شد اما ابهام و تناقض در بیانیه‌ها و گزارش‌ها ادامه داشت. گزارش‌های میدانی و سازمان‌های حقوق بشری می‌گویند، خاموشی موجب تعطیلی کسب‌وکارها، کنسل‌شدن پروازها و قطع راه‌های دسترسی به کمک شد و زنان و روزنامه‌نگاران را در وضعیت بدی قرار داد. در تحلیل‌ها آمده است که طالبان با قطع اینترنت تلاش می‌کند کارزار سرکوب و سرپوش‌گذاری بر نقض حقوق‌بشر را پنهان کند.
اسمریتی سینگ، مدیر منطقه‌ای عفو بین‌الملل در آسیای جنوبی، در واکنش به قطع کامل اینترنت در سراسر افغانستان از سوی مقامات امرواقعی طالبان، به‌بهانه‌ جلوگیری از «سوءاستفاده از اینترنت» و گسترش «اعمال غیراخلاقی» گفت: «قطع سراسری اینترنت توسط مقامات امرواقعی طالبان، اقدامی بی‌پرواست که پیامدهای گسترده‌ای بر رساندن کمک‌های بشردوستانه، دسترسی به خدمات صحی و دیگر خدمات اساسی خواهد داشت؛ آن‌هم در زمانی که افغانستان با چندین بحران انسانی روبه‌روست که تقریباً نیمی از جمعیت کشور را تحت‌تأثیر قرار داده. ارتباطات و دسترسی به اطلاعات ابزارهای حیاتی برای حفاظت و ارتقای حقوق بشرند. طالبان با تنگ‌تر کردن حلقه‌ خفقان بر جریان اطلاعات، عملاً مطمئن می‌شوند که جهان از نقض‌های جاری در داخل کشور بی‌خبر بماند.»
او گفته که علاوه بر این، باتوجه به ممنوعیت حضور زنان افغانستان در مکاتب بالاتر از مقطع ابتدایی، دسترسی به اینترنت برای آموزش آنها حیاتی است: «این خاموشی، توانایی آن‌ها برای یادگیری را مختل کرده و تحت هیچ شرایطی قابل‌توجیه نیست. قطع کامل اینترنت ذاتاً نامتناسب است و آشکارا با معیارهای بین‌المللی حقوق بشر در تضاد قرار دارد. طالبان باید فوراً دسترسی کامل به اینترنت را برقرار کنند.» مأموریت کمک سازمان ملل در افغانستان (UNAMA)هم از طالبان خواست که بلافاصله دسترسی کامل به اینترنت و خدمات مخابراتی را در سراسر کشور برقرار کنند. آنها هشدار دادند که این خاموشی، ثبات اقتصادی را تهدید می‌کند، خدمات بانکی، بهداشتی، هوایی و امدادی را فلج کرده و زنان را بیشتر منزوی می‌کند. همچنین واشنگتن‌پست نوشته است که این خاموشی احتمالاً تصمیم عمدی طالبان برای تمرکز بر کنترل است و پیامدهای شدید اقتصادی، آموزشی و خدماتی در پی داشته است.
علاوه بر این، بیش از 100سازمان جامعه مدنی و حقوق بشری بیانیه‌ای مشترک صادر کردند و اقدام طالبان را «نقض آشکار حقوق بشر»، تلاش برای پنهان‌کردن سرکوب‌ها و قطع جریان اطلاعات خواندند. آن‌ها از جامعه بین‌المللی درخواست کرده‌اند طالبان را مسئول بدانند و فشار دیپلماتیک بر آنان وارد شود. کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران هم (CPJ) خواهان بازگرداندن هرچه سریع‌تر اینترنت فیبر نوری شد و هشدار داد که خاموشی شدید، امکان کار رسانه‌ای مستقل را از بین می‌برد. 
تاریکی دوباره برگشت
روزهایی که اینترنت در افغانستان قطع شد، مریم حس کرده دوباره در تاریکی فرو رفته؛ تاریکی‌ای که از چهارسال قبل با حکمرانی دوباره طالبان شروع شد و همین هم شد که تنها راه مریم و زنان افغان برای یادگیری و ارتباط با بقیه، شد همین اینترنت. «مریم ابراهیمی» 25 ساله، روزی محصل رشته مهندسی در پوهنتون (دانشگاه) کابل بوده و بعد از ممنوعیت درس‌خواندن برای زنان، کتاب‌ها و منابع‌اش برای یادگیری را فقط آنلاین پیدا می‌کرد. امروز برای من دیگر، نه خبری از واحدهای درسی مهندسی است، نه خبری از پروژه‌هایی که برایش برنامه‌ریزی کرده بودم.
او حالا در چهاردیواری خانه می‌نشیند و با کتاب‌ها و منابع آنلاین، سعی می‌کند آرزوهایش را دنبال کند اما وقتی اینترنت از دوشنبه هفته پیش قطع شد، حتی همین دریچه کوچک هم برایش بسته شد؛ او به «هم‌میهن» می‌گوید که ارتباط با دوستان و اقوام‌اش هم در این روزها دشوار شد و خبرگیری از وضعیت اطرافیانش به مشکل خورد: «احساس می‌کردم کاملاً منزوی و جدا از دنیا مانده‌ام.»
مریم می‌گوید قطع اینترنت نه‌فقط زندگی شخصی، که خانواده او را هم در تنگنا گذاشت: «برای من، تحصیل آنلاین و استفاده از کورس‌ها و منابع آموزشی غیرممکن شد. برای خانواده، ارتباط با اقارب خارج از کشور قطع شد و نگرانی زیادی ایجاد کرد. دسترسی به اخبار و اطلاعات مهم هم ازبین‌رفت و نمی‌دانستیم چه می‌گذرد. نبود اینترنت مثل قطع‌شدن یک پل حیاتی است؛ به‌ویژه برای نسلی مثل من که به امید آموزش آنلاین دل بسته‌ایم.»
وقتی اینترنت بعد از چندروز دوباره وصل شد، مریم اولین تماس‌هایش را با دوستانش گرفت و بعد سراغ منابع درسی‌اش برگشت: «در کنار خوشحالی، یک ترس هم در دلم بود؛ این‌که هرلحظه ممکن است دوباره قطع شود و هیچ تضمینی برای آینده نیست. این احساس مثل داشتن نانی است که نمی‌دانی فردا باز هم به دستت می‌رسد یا نه.» قبل از طالبان، زندگی‌ مریم پر از رفت‌وآمد و درس بود؛ در کلاس‌ها می‌نشست، پروژه‌های علمی و فرهنگی دانشجویی را دنبال می‌کرد و هر روز هدفی برای مطالعه داشت.
اما حالا، روزهایش بیشتر در خانه می‌گذرد: «این تغییر باعث شده حس پوچی و سرخوردگی را تجربه کنم، چیزی که هیچ‌وقت در دوران محصل بودن حس نکرده بودم.» بزرگ‌ترین و دردناک‌ترین محدودیت برای او همان ممنوعیت تحصیل است: «من سال‌ها برای رسیدن به پوهنتون زحمت کشیده بودم و قبول‌شدن در رشته انجنیری برایم یک موفقیت بزرگ بود اما این فرصت از من گرفته شد، بدون این‌که هیچ گناهی کرده باشم. این محدودیت فقط یک ضربه شخصی نیست؛ بلکه آینده یک نسل از دختران را از بین برده و کشور را از نیروی متخصص محروم کرده است.»
قطع اینترنت اما برای زنان سنگین‌تر است تا مردان؛ طبق داده‌های یونسکو، از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اوت 2021، حداقل 1/4 میلیون دختربچه به‌صورت عمدی از تحصیلات متوسطه محروم شده‌اند. اگر تعدادی از دختربچه‌هایی را که پیش از طالبان هم در مدارس نبودند به این عدد اضافه کنیم، مجموع دختران محروم از آموزش در افغانستان، به تقریباً 2/5 میلیون نفر می‌رسد که حدود 80 درصد از آنها در سن مدرسه‌اند.
همچنین تعداد دانش‌آموزانی که در آموزش ابتدایی ثبت‌نام کرده‌اند، کاهش یافته است: در سال 2019 حدود 6/8 میلیون کودک (دختر و پسر) در مکتب ابتدایی بودند اما در سال 2022 این تعداد به 5/7 میلیون رسیده است. دلایل شامل کمبود معلم دختربچه‌ها برای تدریس به پسران و بی‌انگیزگی والدین به فرستادن فرزندان به مکتب به‌خاطر وضعیت اقتصادی و محدودیت‌ها بوده است.
مریم می‌گوید زنان خلافِ مردان، آزادی زیادی در رفت‌وآمد ندارند و اینترنت تنها راه‌شان برای آموزش، ارتباط و حتی درآمدزایی است: «وقتی اینترنت قطع می‌شود، زنان کاملاً از جامعه منزوی می‌شوند. درحالی‌که مردان هنوز می‌توانند بیرون بروند و ارتباط مستقیم برقرار کنند، زنان در خانه‌ها زندانی‌تر می‌شوند و فرصت‌های آموزشی و شغلی‌شان به صفر می‌رسد.»
او می‌گوید زنان افغان با وجود تمام سختی‌ها هنوز ایستاده‌اند و در تلاشند که امید و آرزوهایشان را زنده نگه می‌دارند: «کمک کنید که دختران افغان دوباره به حق تحصیل و کارشان برسند. حتی یک حمایت کوچک، یک بورس تحصیلی، یک برنامه آموزشی آنلاین یا رساندن صدای ما می‌تواند زندگی‌های زیادی را تغییر دهد. ما نیاز داریم دنیا ما را ببیند و باور کند که زنان افغان شایسته همان فرصت‌هایی‌اند که زنان دیگر کشورها دارند.»
راهی برای زنده‌ماندن
«زلما» 22 ساله است؛ زنی از کابل که عصرها، پشت لپ‌تاپ کوچک‌اش می‌نشیند تا دانشجوی آنلاین یک «پوهنتون» خارجی باشد. زلما دوسال پیش، تازه از مکتب فارغ شده بود و می‌خواست در دانشگاه کابل درس بخواند. از کلاس یازدهم تلاش کرده بود، آزمون داده بود و برنامه ریخته بود اما درست دوهفته بعد از کنکور، طالبان آمدند و همه‌چیز زیرورو شد.
خودش به «هم‌میهن» می‌گوید، قبل از آمدن طالبان برنامه‌ها داشته که همه بر باد رفته: «می‌فهمیدم قرار است درس بخوانم و کار کنم. فرصت‌ها زیاد بود اگرچه جنگ بود اما بعد از آمدن طالبان، هرچه فرصت برای زنان بود، گرفته شد. اولین و مهم‌ترین محدودیتی که تجربه کردم، بستن مکتب‌ها و پوهنتون‌ها برای زنان بود.» از آن روزهای سخت تا الان، زندگی زلما وابسته به اینترنت بوده؛ هم برای درس، هم برای کارهای روزمره، اما همین چندروز پیش، کابل سه شبانه‌روز در تاریکی فرو رفت و هیچ شبکه‌ای کار نمی‌کرد.
هیچ پیامی نمی‌رسید و زلما فکر نمی‌کرده این روزها را هم به‌چشم ببیند: «من که آنلاین درس می‌خوانم، با قطع اینترنت دوباره همان حسی را تجربه کردم که وقت بسته‌شدن پوهنتون‌ها داشتم؛ حس محرومیت و ناامیدی. نمی‌توانستم به درس‌های آنلاینم دسترسی داشته باشم. حتی برای کارهای روزمره مثل پیدا کردن اطلاعات هم مشکل داشتم. در این سه‌روز نه‌تنها اینترنت، بلکه همه ارتباطات قطع بود. حس می‌شد برگشته‌ایم به زمان نامه‌‌فرستادن. حتی در داخل شهر خبری از دوستان و «اقارب نبود» و بانک‌ها هم بسته بودند.»
برای زنانی مثل زلما، اینترنت تنها یک ابزار نیست؛ راهی است برای زنده‌ماندنِ امید. بسیاری از زنان افغان، بعد از بسته‌شدن درهای مکتب و پوهنتون، کارهای آنلاین راه انداخته بودند؛ فروشگاه‌های کوچک، فروش محصولات خانگی، کلاس‌های مجازی. با قطع نت، همه اینها متوقف شد: «بسیاری از زنان تنها راه آموزش و ارتباط‌شان با دنیا را از طریق اینترنت پیدا کرده بودند. با قطع‌شدن نت، دسترسی آن‌ها به درس‌های آنلاین، فرصت‌های کاری و منابع آموزشی ازبین‌رفت.»
درحالی قطعی اینترنت در افغانستان، زنان زیادی را دوباره و دوباره ناامید کرد که سال تحصیلی جدید (2025) بدون بازشدن مدارس متوسطه برای دختران بالای کلاس ششم آغاز شده است؛ یعنی همان ممنوعیت قبلی همچنان پابرجاست. یونیسف اعلام کرده که تقریباً 400 هزار دختر دیگر در شروع سال تحصیلی اخیر، نسبت به سال قبل، از حق تحصیل محروم شده‌اند؛ به‌عبارت‌دیگر تعداد کل دختربچه‌هایی که اجازه تحصیل متوسطه ندارند، به 2/2 میلیون نفر رسیده است. محرومیت از تحصیلات متوسطه، پیامدهای گسترده‌ای دارد؛ تأثیر بر سلامت روانی دختربچه‌ها، افزایش خطر ازدواج زودهنگام، کمبود نیروهای متخصص زن در بخش‌های بهداشتی و سایر حوزه‌ها. بسیاری از دختربچه‌ها به‌صورت غیررسمی به مدارس دینی (مدرسه‌ها) مراجعه می‌کنند؛ تعداد دقیق ثبت‌شده نیست اما گزارش‌ها نشان می‌دهند که این گزینه غیررسمی با افزایش تقاضا همراه بوده است.
سه روز بعد، وقتی اینترنت دوباره وصل شد، لبخند به چهره‌ زلما برگشت؛ لبخندی کوتاه اما پر از نگرانی: «حس شادی و آرامش خاصی داشتم، مثل این‌که دوباره توانستم با دنیا ارتباط بگیرم. اولین کاری که کردم، رسیدگی به پیام‌ها و ایمیل‌های عقب‌افتاده‌ام بود و بعد تماس با دوستان و اقارب. اما در کنار خوشحالی، دل‌نگران هم بودم، چون می‌دانستم ممکن است هرلحظه دوباره قطع شود.»
او پیامی هم برای زنان بیرون از افغانستان دارد: «صدای زنان افغان باشید و ما را فراموش نکنید. ما برای حق آموزش، کار و زندگی آزاد تلاش می‌کنیم، اما به حمایت و همبستگی زنان جهان نیاز داریم. از آن‌ها می‌خواهم سکوت نکنند و در هر جایی که می‌توانند از حق و صدای زنان افغان دفاع کنند. امید ما به همبستگی جهانی است تا روزی دوباره بتوانیم به حقوق و آزادی‌های اساسی خود برسیم.»
تنها در یک سیاره
علی، عکاس افغانستانی، چهارسال پیش در یکی از خبرگزاری‌های بین‌المللی در افغانستان مشغول‌به‌‌کار بوده و طالب‌ها همان اول روی‌کارآمدن‌شان او را از افغانستان بیرون کردند. او که به‌تازگی دوباره به افغانستان بازگشته، زمان قطعی اینترنت در دوشنبه هفته پیش در کافه‌ای در کابل نشسته بوده.
علی به «هم‌میهن» می‌گوید، همان‌موقع مردمی را به‌چشم دیده که نگران و ترسان، گوشی‌هایشان را در خیابان به‌هم نشان می‌دادند و باورشان نمی‌شد که اینترنت را قطع کرده باشند: «همه شوک شده بودیم و استرس داشتیم. قطعی اینترنت روی کار خبرنگاران و عکاسان خیلی تاثیرگذار بود. فضا هم امنیتی بود و نمی‌شد درست کار کرد. فضا طوری بود که برای هم نامه می‌گذاشتیم مثلاً در خانه‌ها و مغازه‌ها. همه دچار سردرگمی بودیم.»
او می‌گوید اگر این وضعیت تکرار شود، وضعیت وحشتناکی برای همه مردم افغانستان خواهد بود: «در همین چندروز قطعی اینترنت، میلیون‌ها دلار به اقتصاد افغانستان خسارت وارد شده و وضعیت برای زنان از نظر روانی بسیار به‌هم‌ریخته خواهد شد. چون اغلب خانه‌نشین‌ هستند و کارهایشان را آنلاین پیش می‌برند. اینترنت که قطع شد، می‌دیدید که مردم دسته‌دسته در خیابان با همدیگر گپ می‌زدند اما باز هم یک نفر زن هم در خیابان ندیدم و برای من خیلی حس بد و غم‌انگیزی بود.»
ناهید هم عکاسی ایرانی است که شش سال است به افغانستان سفر می‌کند. وقتی اینترنت دوشنبه هفته پیش قطع شد، در شمال افغانستان برای یک موسسه، عکاسی می‌کرده و در روستایی دورافتاده بوده؛ او به «هم‌میهن» می‌گوید: «ما نباید از ساعت پنج به‌بعد بیرون می‌بودیم و آن‌زمان ساعت شش بود. کار ما زیاد طول کشیده بود و مجبور شدیم بیشتر بیرون بمانیم. اینترنت و سیم‌کارت نداشتیم که به آنها خبر بدهیم و تصور می‌کردیم چون در مناطق دورافتاده‌ایم، امکان دسترسی به اینترنت را نداریم و خط ما آنتن نمی‌دهد و نتوانستیم خبر بدهیم که ساعتی دیرتر می‌رسیم. زمانی‌که رسیدیم، همه پر از استرس و ترس، بیرون ایستاده بودند و نمی‌دانستند چرا ما دیر کردیم. به ما گفتند که خبر بدی برای ما دارند و آن اینکه، کل اینترنت‌ها و موبایل و تمام شبکه‌های خبری قطع شده است.»
آن نیروها، به ناهید و تیم همراهش تا روز وصل‌شدن اینترنت اجازه خروج از دفتر ندادند: «آنها نگران بودند که من توسط امر به معروف، طالب‌ها یا استخبارات بازداشت شوم و بگویند اینجا چه کار می‌کنم؟ و تا آنها مرا پیدا کنند، چند روزی طول بکشد و به دردسر بیفتم. به‌همین‌دلیل اجازه خروج از دفتر نداشتم. من و یک همکار زن دیگرمان که خارجی بودیم در دفتر ماندیم و مدت 48 ساعت اجازه خروج نداشتیم.»
او می‌گوید: «آنها گفتند ما نمی‌توانیم به کابل هم برگردیم. من از آنها پرسیدم که شاید سازمان ملل پرواز داشته باشد و من بتوانم با آن پروازها برگردم، اما پاسخ دادند که تمام پروازها کنسل شده و هیچ پروازی انجام نمی‌شود. تمام بانک‌ها هم تعطیل بودند و هیچ کاری انجام نمی‌شد. تمام کارها تعطیل شده بود و هیچ امکان هماهنگی‌ای برای برگشتن به کابل وجود نداشت.»
ناهید از مردی می‌گوید که به‌دلیل قطعی اینترنت پروسه مهاجرت‌اش کنسل می‌شود: «او بیش از 20 سال است که در این موسسه کار می‌کند و سال‌ها منتظر بوده که در موقعیت شغلی خودش در کشور دیگری امکان کار فراهم شود که بتواند به آنجا برود. اما درنهایت به‌دلیل قطعی اینترنت نتوانست در آزمون شرکت کند.»
او در آن روزها فکر می‌کرده در سیاره‌ای تنها مانده: «فکر می‌کردم ویروسی آمده، فقط من زنده ماندم و بیرون همه مرده‌اند یا فکر می‌کردم ویروسی آمده، دوباره همه قرنطینه شده‌ایم و هرکس در خانه‌های جداگانه‌ است. ما با استفاده از تلفن‌های ماهواره‌ای تلاش کردیم با خانواده‌هایمان ارتباط برقرار کنیم، اما ارتباط با ایران برقرار نمی‌شد.»
ناهید که سال‌هاست از زنان افغان عکاسی می‌کند، می‌گوید در افغانستان مردها به‌راحتی از در خانه بیرون می‌روند، جمع‌های خودشان را دارند، در خانه‌ها، کافه‌ها، پارک‌ها و سر خیابان با هم معاشرت می‌کنند و وقت می‌گذرانند: «آنها احساس تنهایی مطلق نمی‌کنند و آزادانه بیرون می‌روند. اما زنان به‌دلیل ترس از امر به معروف یا پرسیدن اینکه چرا محرم به‌همراه ندارند، سخت از خانه بیرون می‌روند. آنها در کافه یا رستوران نمی‌توانند بنشینند و این اضطراب‌ها حالا بیشتر هم شده است. چون اگر بیرون بروند و امر به معروف به آنها گیر دهد، مانند گشت ارشاد ایران آنها را می‌برند و اگر آنها دستگیر شوند، نمی‌توانند به خانواده‌هایشان خبر دهند. به‌همین‌دلیل محدودیت‌ها برای زنان بیشتر بود. در خانه ماندن، فشار روانی و استرس دارد و ارتباط فرد را با دنیا قطع می‌کند به‌همین‌دلیل هم آسیب بیشتری دارد.»
«زنی در اسارت مغزهای گندیده»
وقتی اینترنت بعد از چندروز خاموشی دوباره به کابل برگشت، «حسنیه صبور» پشت صفحه‌ موبایل‌اش نشست، اشک در چشم‌هایش جمع شد و اولین شماره‌ای که گرفت، یکی از دوستان نزدیک‌اش بود. دوستش فقط می‌خواست بداند او زنده است و خوب است. بعد نوبت به اعضای خانواده‌اش در بیرون از کشور رسید؛ کسانی که در روزهای قطع ارتباط، دل‌شان هزاربار شور زده بود. تماس گرفت تا دل‌جمع‌شان کند، بگوید هنوز نفس می‌کشد و هنوز امید دارد.
حسنیه 23 ساله است؛ دانشجوی آنلاین دانشگاه «ایندریا گاندی» در هندوستان و فعال جامعه مدنی. او روزی دانشجوی روان‌شناسی در پوهنتون کابل بود، سال اول، پر از انگیزه و شور اما با ورود طالبان، همه‌چیز متوقف شد و حالا به «هم‌میهن» می‌گوید که قبل از آمدن طالبان، درس‌هایش حضوری بوده در دانشکده روانشناسی.
با وضع محدودیت‌های طالبان اما نتوانسته درس‌اش را ادامه بدهد و زندگی‌اش مثل دیگر زنان افغان، در «چهارچوکات» خانه محصور شده: «روزگاری دست‌مان باز بود برای رفتن به کلاس، حالا درها بسته‌اند.»
به روایت حسنیه، اولین گام طالبان در چندروز گذشته، خاموش‌کردن وای‌فای بوده و بعد، قطع کامل اینترنت و محدودیت سیم‌کارت‌ها. همان چندروز خاموشی کافی بود تا او از درس‌های آنلاین‌اش عقب بیفتد، از خانواده‌اش بی‌خبر بماند و از دانشگاه هندی‌اش فاصله بگیرد: «در نبود اینترنت، نتوانستم با دانشگاه در ارتباط باشم و درس‌هایم را ادامه بدهم. حتی کلاس‌های ارتقای مهارت که داشتم دچار «سکتگی» شد. نگران اعضای فامیلم هم بودم و هیچ راهی برای تماس نداشتم.»
برای حسنیه، اینترنت فقط ابزار درس‌خواندن نیست؛ تنها راه پرواز زنان به‌سمت آینده‌ای روشن است: «قطع اینترنت برای زنان پیامدهای ناگواری دارد. بسیاری از طریق کارهای آنلاین درآمد پیدا کرده بودند. درس‌های مجازی، کلاس‌های آموزشی و فروشگاه‌های کوچک. همه اینها با خاموشی نت متوقف شد.»
او به‌عنوان فعال جامعه مدنی، سال‌ها برای قدرتمندتر کردن زنان با نهادهای غیردولتی کار کرده؛ با همه محدودیت‌ها، کارگاه‌هایی برای افزایش اعتمادبه‌نفس و رشد مهارت‌ها برای زنان برگزار کرده و هنور ناامید نشده: «سعی می‌کنم آموزش روان‌شناسی، کلاس‌های فن بیان و روزنامه‌نگاری برگزار کنم تا زنان صدای خودشان را بلند، روایت‌هایشان را ثبت و جهان را از اوضاع ما باخبر کنند.»
حسنیه صبور که خودش را «زنی در اسارت مغزهای گندیده» توصیف می‌کند، پیامی هم برای زنان بیرون از افغانستان دارد: «دست از حمایت ما برندارید. ما در اینجا برای حق آموزش، کار و زندگی آزاد تلاش می‌کنیم. شما صدای ما باشید و برای رشد زنان در افغانستان اقدامات جدی و فوری انجام بدهید.»
شعر، رنگ و تاریکی
«هدیه»؛ 23 ساله، شاعر، نویسنده و شاگرد رشته گرافیک در یکی از دانشگاه‌های آنلاین است. زندگی او در «مزار شریف» میان شعر و طراحی می‌گذرد؛ میان واژه‌هایی که درد و امید را روایت می‌کنند و رنگ‌هایی که تلاش می‌کنند جهان تیره امروز زنان افغان را کمی روشن‌تر کنند.
او به «هم‌میهن» می‌گوید هفته پیش که طالبان اینترنت را قطع کرده، انگار در تاریکی مطلق فرورفته: «اینترنت برای من تنها وسیله سرگرمی نیست؛ راه نفس‌کشیدن، آموختن و ارتباط با جهان است. وقتی آن را گرفتند، احساس کردم در قفسی که پیش‌تر ساخته بودند، آخرین روزنه هوا هم بسته شد.»
قطع اینترنت برای او یعنی ایستادن در میانه‌راه؛ بسیاری از درس‌ها نیمه‌کاره ماند و مشکلاتی برای خانواده‌اش هم ایجاد شد: «از کارهای روزمره گرفته تا ارتباط با کسانی که بیرون از کشور هستند، همه‌چیز متوقف شده بود؛ انگار زندگی روی دکمه‌ی مکث قرار گرفت.» 
پیش از آمدن طالبان، هدیه محصل بوده و حضوری درس می‌خوانده؛ با استادان و هم‌کلاسی‌ها تعامل داشته و در برنامه‌های فرهنگی، ادبی و اجتماعی سهم می‌گرفته. او به «هم‌میهن» می‌گوید: «آزادی‌های بیشتری وجود داشت؛ می‌توانستم بدون ترس به بیرون بروم، با دوستانم دیدار کنم و برای آینده‌ام برنامه‌های روشن بسازم. اما امروز بسیاری از آن آزادی‌ها و امکانات ازمیان‌رفته و دنیایم محدود شده است. انگار زندگی از میدان وسیع امید، به اتاقی کوچک و پر از قفل تبدیل شده است.»
روزهای پیشین هدیه پر بود از رفت‌وآمد، کلاس، نشست‌های ادبی و گفت‌وگوهای پرشور. اما حالا زندگی بیشتر در دیوارهای خانه محصور مانده است: «اگرچه هنوز می‌نویسم و می‌آموزم، اما شور زندگی، به‌اجبار رنگی از خاموشی گرفته است. امروز بیشتر از آنکه زیستن باشد، جنگیدن برای دوام‌آوردن است.»
بزرگ‌ترین محدودیت برای هدیه، محرومیت از آموزش آزاد و حضور در جامعه است: «برای یک زن، تحصیل نه‌تنها یاد گرفتن کتاب‌ها، بلکه نفس‌کشیدن در هوای آینده است. وقتی این فرصت گرفته می‌شود، گویی آینده‌ای را از ما می‌برند که هنوز نرسیده‌ایم به آن. افزون بر این، ما از کار هم محروم شدیم؛ دیگر اجازه نداریم مستقلانه فعالیت‌های شغلی داشته باشیم. حتی برای سفرکردن هم آزادی وجود ندارد؛ بدون محرم نمی‌توانیم قدم‌ازقدم بیرون بگذاریم. این همه، زندگی را به زندانی خاموش تبدیل کرده است.»
او می‌گوید: «زنان افغانستان هم‌اکنون از بسیاری صحنه‌های جامعه حذف شده‌اند. اینترنت تنها دریچه‌ای بود که هنوز می‌توانستند از آن بیاموزند، کار کنند یا صدایشان را به جهان برسانند. قطع‌شدن اینترنت برای زنان یعنی بریدن آخرین راه امید. یعنی خاموشی صدایی که پیش‌تر هم به‌سختی شنیده می‌شد.»
اما وقتی اینترنت دوباره وصل شد، حس زندگی دوباره به او برگشت: «انگار دری دوباره باز شد. مثل نفسی که بعد از خفه‌شدن طولانی کشیده می‌شود. دوباره توانستم به نوشته‌ها، دوستانم و جهان بیرون دسترسی پیدا کنم. وصل‌شدن اینترنت برای من فقط یک امکان تکنولوژیک نبود؛ شبیه روشن‌شدن چراغی بود در دل تاریکی.»
هدیه به زنان دیگر نقاط جهان می‌گوید: «خواهران من، صدای ما باشید. زنان افغانستان امروز میان دیوارهای بلند محرومیت محصور مانده‌اند، اما هنوز زنده‌اند، هنوز امیدوارند. صدای شما می‌تواند پژواکی باشد برای فریاد خاموش ما. اگر جهان دست ما را گرفته و تنها گذاشته، شاید همدلی شما چراغی باشد که راه را روشن کند.»
ناامیدی، بازگشت امید
«نسرین جان» 25 ساله است؛ در ولایت کندز زندگی می‌کند و حالا خیاطی می‌کند. اما زندگی او پیش از آمدن طالبان، رنگ دیگری داشت: خبرنگار بود و فعالیت‌های رسانه‌ای، اجتماعی، ادبی و فرهنگی داشت. او حالا پشت چرخ‌خیاطی نشسته و به «هم‌میهن» از روزهایی می‌گوید که قلم‌اش، صدایش و آزادی‌اش را ازدست‌داد: «مهم‌ترین و بنیادی‌ترین محدودیتی که پس از روی‌کارآمدن طالبان تجربه کردم، محرومیت از آموزش بود. در قدم دوم هم کار.»
نسرین‌جان حالا به این فکر می‌کند که چگونه هر دری که پیش‌تر به رویش باز بود، یکی‌یکی بسته شد. برای او و هزاران زن دیگر، اینترنت تنها یک ابزار نیست؛ بخشی از زندگی روزمره است: «بدون شک اینترنت امروزه از مهم‌ترین بخش‌های زندگی انسان‌هاست. در روزهایی که اینترنت قطع بود، مهم‌ترین تاثیر را روی کسب‌وکار من گذاشت. در کنار آن ارتباطات مختل و باعث افزایش حس اضطراب برای من و اعضای خانواده شد.»
نسرین معتقد است، قطع‌شدن اینترنت برای زنان پیامدهای خاص و عمیقی دارد: «بسیاری از زنان در شرایط اجتماعی و فرهنگی محدودتری زندگی می‌کنند و اینترنت یکی از معدود ابزارهای قدرتمندتر کردن آن‌هاست.» او از تجربه شخصی‌اش می‌گوید: «قطع اینترنت برای زنان، نه‌فقط قطع ارتباط، بلکه قطع یک راه نجات، رشد و دیده‌شدن است.»
وقتی اینترنت دوباره وصل شد، نسرین جان حس‌اش را احساس رهایی داشته؛ احساس آسود‌گی، هیجان، امنیت و ارتباط مجدد با دنیا. زندگی امروز او و بسیاری از زنان افغان با گذشته‌شان دو دنیای جداست: «با درنظرداشتن شرایط حاکم، زندگی من و هزاران زن مثل من در انزوا، محدودیت، حذف از اجتماع و نادیده‌انگاری حقوق انسانی می‌گذرد.»
وقتی از او می‌پرسم اگر پیامی به زنان بیرون از افغانستان داشته باشد، چه می‌گوید، صدایش آرام اما قاطع می‌شود: «سکوت نکنید و از ما حمایت کنید. سکوت شما، صدای ما را می‌میراند. اما حمایت‌ شما برای ما امید می‌بخشد. شما که آزادید، برای ما بجنگید که حق نفس‌کشیدن در آزادی را ازدست‌داده‌ایم. ما را فراموش نکنید.»
عذرا، 26 ساله هم می‌گوید روزی که اینترنت و سیم‌کارت‌ها قطع شد، برای مردم دقیقاً مثل همان روزی بوده که طالب‌ها دوباره افغانستان را گرفته بودند. سخت‌ترین بخش این بود که در کابل بازداشت‌های خودسرانه وجود دارد، هیچ رسیدگی‌ای هم نمی‌شود و به‌همین‌دلیل ارتباط‌داشتن آدم‌ها با همدیگر بسیار مهم است و با این وضعیت، ترس و وحشت همه‌جا را گرفته بود: «به‌نظر من طالب‌ها می‌خواستند ببینند اگر این کار را انجام دهند، مردم خیزش می‌کنند یا خیر. اگر این وضعیت دوباره تکرار شود، زنان افغان به تاریکی و خاموشی مطلق خواهند رسید ؟ جامعه بین‌الملل هیچ فکری به حال ما نمی‌کند.»
بازار


نظرات شما