ندای لرستان - خراسان / «بلای تفکر و روش «کارمندی»» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم سید صادق غفوریان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
همه فرایندها، نگاه ها و سیستم ها در کشور آماده است تا از دانش آموزان و فرزندانمان یک «کارمند» تمام عیار تربیت کند؛ کارمندی که روز را در یک آسودگی و یکنواختی به شب برساند و روز بعد، باز همین آش و همین کاسه! حتی شاید یک دانش آموز پس از دوره تحصیل دانشگاه، در یک اداره یا سازمان مشغول کار کارمندی به شیوه متداول آن نشود، اما رویکرد ذهنی، خواسته و آمال و آرزوی او احتمالا همان کارمند شدن است. طبیعی است، زیست کارمندی به واسطه ثبات در مزد ماهانه فارغ از میزان خلاقیت و توسعه ذهنی فرد، نوعی آسودگی و بی دغدغگی را در فرد پدید می آورد و اساسا او را از فضا و باور خلاقیت، تولید، کارآفرینی و ریسک پذیری و تفکر توسعه دور می سازد.
وایرال شدن ویدئوی صحبت های «نگار پیوسته» دانش آمور نخبه کشور که تجربه های زیستی اش در این زمینه را روایت کرده، ماجرای همین تفکر و شیوه آموزشی و نخبه ناپروری در کشور است. او که با تلاش و همت اش توانسته در رویدادهای جهانی جهانی صاحب رتبه و پذیرش دانشگاه های معتبر شود، می گوید: «6 ماه پیاپی در تلاش برای این بودم که آموزش و پرورش من را برای انجام یک پروژه پژوهشی در حوزه داروسازی و تولید علم به دانشگاه معرفی کند و چون چنین تجربه ای نداشتند، کارم پیش نمی رفت... اما این آموزش و پرورش، اگر برای یک دانش آموز آسیب دیده در اعتیاد و آسیب های اجتماعی، بخواهد اقدامی بکند احتمالا ساز و کارهایی دارد...»
وضعیت امروز، نتیجه تفکر کارمندی پروری است
نمی توانیم انتظار داشته باشیم، در سیستم هایی که نهایت تلاش و تجربه اش، مدرک گرایی و نه تفکر خلاق و ذهنیت توسعه است، دانش آموزان و دانشجویان، پس از پایان ادوار تحصیلی خودشان در جست وجوی کارآفرینی، تولید و زایش باشند. طبیعتا این حرف معطوف به تمامی دانش آموزان و دانشجویان نیست و همواره بخشی از آنان به واسطه بسترهای خاص و زیست بوم متفاوتی که در آن تنفس می کنند، گام در مسیر رشد و ارتقای کشور می گذارند که شاید اگر همینان نباشند، مشخص نیست صاحبان تفکر کارمندی در بخش های تصمیم سازی و اجرایی چه بلایی بر سر کشور خواهند آورد. بی شک، آن چه امروز از ناکارآمدی، نقص های گسترده و روزمرگی در بخش های مختلف کشور وجود دارد، نتیجه حضور افرادی است که نتوانستند در زمان و موقعیت لازم، تصمیمات بزرگ، روزآمد و راهبردی را به فرایندهای را پیش روی کشور قرار دهند.
بازار ![]()
در این زمینه، می توان از چند نمونه مهم ناکارآمدی و روزمره کاری در ادوار مختلف نام برد که کشور را در بخش های گوناگون دچار چالش کرده است:
1-بی برنامگی گسترده طی دو دهه اخیر در حوزه تدابیر و اقدامات زیست محیطی در پی پدیده «تغییر اقلیم» و ناکارآمدی تاریخی در حوزه حکمرانی آب، فقدان طرح سازگاری با کم آبی، برداشت بی رویه از منابع زیرزمینی و روزمرگی در امر توسعه کشاورزی مدرن
2-بی توجهی تاریخی به نیاز و مسئله «مهارت آموزی» در مدارس، دانشگاه ها و نگره های آموزشی
3-فقدان رویکردهای روزآمد در زیرساخت توسعه علمی به گونه ای که جایگاه علمی ایران در رتبه بندی های جهانی در سال های اخیر دچار تهدید جدی شده است.
4-فراموشی مسئله «عدالت آموزشی» و رهاسازی مدارس دولتی در سال های پیاپی به گونه ای که امروز این مدارس با جایگاه مطلوب کالبدی و آموزشی فاصله فراوان دارند.
5- و...
این موارد فقط بخشی از انبوه چالش هایی است که در بخش های مختلف کشور وجود دارد و سامان دادن به کاستی های آن اساسا کم ترین ارتباط را به عوامل خارج از اراده ما همچون تحریم ها دارد. باید بپذیریم که قدرت عمل و شیوه روزمرگی و تفکر کارمند مآبی، اجازه نمی دهد روندها در کشور با استعانت از مدیریت جوان، خلاق و روزآمد به سمت و سوی توسعه گام بردارد.
خودتحریمی از سوی تفکر کارمندی و سنتی و ایجاد مانع بر سر تفکر خلاق، آسیب بزرگ سیستم های امروز کشور است و مشخص نیست تا چه زمانی این مافیای ناکارآمدی جای خود را به مدیرانی با دل ها و ایده های بزرگ خواهد داد.
وضعیت امروز بودجه ای بنیاد نخبگان که اساسا تکلیف اش توسعه حضور و تفکر نخبگانی است، با اختصاص یک پنجاهم بودجه مورد نیازش برای انجام ماموریت ها، پاسخ روشن و قاطعی است که سیستم تصمیم سازی کشور همچنان جایی برای «نخبگان» و نخبه پروری باز نکرده است. ما نمی توانیم افق کشور را جایی در نزدیکی رتبه های فاخر جهانی تصور کنیم در حالی که اصل «نخبه پروری» را در کوچه ها پس کوچه های کهنه اداری و بودجه های محلی رها کرده باشیم.