ندای لرستان - خرمآباد - اولویتهای فرهنگی، چالشهای مدیریتی و راهکارهای توسعه پایدار لرستان در گفتوگویی اختصاصی با حجتالاسلام سید احمدرضا شاهرخی، نماینده ولیفقیه در استان بررسی شد.
خبرگزاری مهر - گروه استانها: در سالهای اخیر، استان لرستان با چالشهای متنوعی در عرصههای فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی روبهرو بوده است. از یکسو ظرفیتهای گسترده در حوزه کشاورزی، گردشگری و منابع انسانی جوان، و از سوی دیگر، مشکلاتی نظیر بیکاری، ناهماهنگی نهادی و ضعف در اجرای مصوبات، موجب شده تا این استان نیازمند برنامهریزی منسجمتر و هماهنگی عمیقتری میان دستگاهها باشد. در همین زمینه، خبرنگار ما گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین سید احمدرضا شاهرخی انجام داده است؛ گفتوگویی که هم نگاهی آسیبشناسانه دارد و هم بر ارائه راهحلهای اجرایی و فرهنگی تمرکز میکند.
* بهعنوان رئیس شورای فرهنگ عمومی استان، مهمترین اولویتها و اهداف شما چیست و چه برنامههایی در دست اقدام دارید برای ارتقای فرهنگ عمومی و اخلاقی جامعه؟
در آغاز باید بگویم که اگر فرهنگ عمومی به یک زیربنای استوار نرسد، دیگر عرصهها هم آسیبپذیر خواهند بود. از همین رو اولویت نخست ما نظاممندی و برنامهریزی دقیق در شورای فرهنگ عمومی است؛ یعنی نه اینکه جلسات صرفاً نمادین برگزار شود، بلکه مصوبات شورا به یک «نیمهراه عملیاتی» تبدیل شود و دستگاهها موظف شوند آنها را به مرحله اجرا برسانند. به همین جهت اخیراً تأکید کردهام هر آنچه در این شورا بهعنوان مصوبه تلقی میشود لازمالاجرا است و دبیرخانه موظف به پیگیری است، در کنار این، یکی از اولویتهای جدی ما تقویت انسجام اجتماعی و وحدت عمومی است؛ بهویژه در شرایط حساس کشور ( باتوجهبه حوادث داخلی و خارجی) که جامعه نیاز دارد به همدلی، امیدآفرینی و هوشیاری عمومی.
برای اجراییکردن این اهداف، برنامههایی مانند فعالکردن کمیتههای تخصصی شورا، برگزاری مجامع مشورتی در شهرستانها، جلسات هماندیشی با نخبگان و نمایندگان دستگاهها پیشبینی شده است. همچنین، ما در پی این هستیم که مصوبات شورا دیگر در حد سخن نباشد؛ بلکه دستگاههای اجرایی ملزم شوند به اجرای آنها و گزارش عملکرد بدهند.
* به نظر شما بزرگترین چالشهای فرهنگی استان چیست و چگونه میتوان آنها را حل کرد؟
من معتقدم استان ما - مانند بسیاری از استانها - با چند چالش فرهنگی جدی روبهروست. یکی از آنها «نفوذ هنجارشکنیها و ابتذال در برخی فضاهای عمومی و تفریحی» است، یعنی گاهی اماکنی وجود دارد که بهجای مکانی برای آرامش یا تفریح سالم به محلی برای تخطی از مقررات اخلاقی تبدیل میشوند. برای مقابله با این مشکل، لازم است هم اقدام فرهنگی صورت بگیرد (آموزش، ارتقای باورهای دینی و تقوایی در جامعه) و هم نظارت جدی و هماهنگ میان دستگاهها وجود داشته باشد.
چالش بعدی، کمبود مشارکت مردمی واقعی و احساس « بیاثربودن » نهادهای فرهنگی در زندگی مردم است؛ اگر مردم نبینند که در کارها سهم دارند، انگیزهشان کم میشود. راهحل این است که شوراها و نهادهای فرهنگی بیشتر از پیش به مراجعه به شهرستانها، برگزاری مجمعهای محلی و مشارکتدادن جوانان و نخبگان اقدام کنند.
علاوه بر این، گاه هماهنگی ناکافی بین دستگاهها و تضاد منافع ممکن است کار را کند، کند؛ یعنی برخی دستگاهها ممکن است مصوبات فرهنگی را کمرنگ بگیرند یا اولویتشان چیز دیگری باشد. این موضوع را با پیگیری دبیرخانه و الزام اجرای مصوبات دنبال میکنیم.
* نقش نهادهای فرهنگی، رسانهها و دانشگاهها در تحقق اهداف شورای فرهنگ عمومی چیست و چه اقداماتی برای جذب مشارکت مردم انجام شده؟
نهادهای فرهنگی، دانشگاهها و رسانهها ستونهای اساسی در تحقق اهداف فرهنگیاند. دانشگاهها بهعنوان مراکز علم و اندیشه، میتوانند مسئلهمحوری کنند، مباحث فرهنگی را طرح کنند و جوانان را درگیر مباحث دین و اخلاق نمایند. مثلاً چندین بار برنامه «درسهای اخلاق اسلامی» با سخنرانی من در دانشگاهها برگزار شده است که هدف آن تهذیب فضای دانشگاه و عمق دادن بحثهای اخلاقی است.
رسانهها نیز باید در خط مقدم اطلاعرسانی و ترویج فرهنگ عمومی و مصوبات شورا قرار گیرند؛ اگر رسانهها همراه و همدل باشند، پیامها به دل جامعه مینشیند.
برای جذب مشارکت مردم، ما مجامع مشورتی در شهرستانها برگزار کردهایم، جلسات هماندیشی با فعالان فرهنگی استان و دورههای کوچک محلی برای تشکلهای مردمی ترتیب دادهایم. همچنین تلاش شده است مصوبات شورا از حالت کلیگویی به پروژههای عملیاتی تبدیل شوند، تا مردم ببینند تأثیر ملموس دارد و انگیزه شرکت کنند.
* اولویتهای توسعهای استان از نگاه شما چیست؟ چشمانداز شما از توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی استان چیست؟
من معتقدم اگر توسعه استان قرار است پایدار باشد، باید سه بعد آن با هم تقویت شود: فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی. اولویت ما این است که رشد اقتصادی و زیرساختی استان با حفظ ارزشهای فرهنگی همراه شود. نمیشود توسعه اقتصادی را فارغ از اخلاق، هویت و فرهنگ در نظر گرفت. در بعد اقتصادی، استفاده از ظرفیتهای بومی مثل کشاورزی، منابع طبیعی و بهویژه گردشگری استان (طبیعت، تاریخ، فرهنگ بومی) باید در اولویت باشد. استان ما پتانسیل گردشگری خیلی خوبی دارد؛ اگر زیرساخت مناسب فراهم شود، میتواند موتور توسعه باشد.
چشمانداز من این است که لرستان نهتنها در شاخصهای اقتصادی رشد کند، بلکه در اخلاق، فرهنگ و نشاط اجتماعی در سطح کشوری متمایز شود؛ استان نمونهای باشد که مردم احساس میکنند هم فرصت دارند، هم امنیت اخلاقی.
* چه شاخصهایی برای سنجش پیشرفت و توسعه استان مدنظر شماست و کدام حوزهها پتانسیل بیشتری دارند؟
از دید من، شاخصهایی که اهمیت دارند عبارتاند از:
درصد مشارکت مردم در برنامههای اجتماعی و فرهنگی،
میزان اجرای کامل مصوبات شوراها توسط دستگاهها،
رشد سرمایهگذاری در استان،
نرخ اشتغال،
پیشرفت پروژههای زیرساختی،
* چه موانع ساختاری یا قانونی باعث کندشدن روند توسعه استان شده و نقش نماینده ولیفقیه در تسهیل فرایند توسعه چگونه است؟
موانع عمده، یکی کمبود هماهنگی میان دستگاههاست - گاهی هر دستگاه مسیر خودش را میرود - و دیگر قوانین یا مقررات اداری و بوروکراتیک که فرایندها را طولانی میکنند. همچنین جذب سرمایهگذاری مطلوب نیز میتواند با مشکلات اداری یا ضعف در معرفی ظرفیتها دچار مانع شود.
نقش نماینده ولیفقیه بهعنوان «تسهیلگر اخلاقی و هدایتی» برجسته است: من معتقدم باید نقش رابط میان نهادها را ایفا کنیم، دستگاهها را تشویق به همافزایی و هماهنگی کنیم، و در موضوعات حساس ورود کنیم تا موانع اداری یا تضاد منافع کمتر بروز کند. وقتی مدیران بدانند نماینده ولیفقیه پیگیر است، انگیزه برای همکاری بیشتر میشود.
*به نظر شما، مهمترین ضعف مدیریتی استان در حال حاضر چیست؟
ضعف در پیگیری و اجرای مصوبات یکی از چالشهای اصلی ماست. بسیاری از مصوبات شوراها و جلسات مختلف فقط روی کاغذ باقی میمانند. من بارها گفتهام که «جلسه زدگی» بدون اجرا، آفت مدیریت است. مردم نتیجه میخواهند، نه آمار و شعار.
در بخشهایی از استان، طرحهای اقتصادی و زیرساختی وجود دارد که سالهاست کلنگ خورده؛ اما هنوز به بهرهبرداری نرسیده است. مشکل در نبود هماهنگی بین دستگاههاست. برخی مدیران از پشت میز اداره میکنند و در میدان حضور ندارند. وقتی مدیر از مشکلات واقعی مردم فاصله میگیرد، تصمیمهایش هم غیرواقعی میشود.
* به نظر شما چگونه میتوان این ناهماهنگیها را برطرف کرد و هماهنگی مدیریتی را افزایش داد؟
اولازهمه باید پاسخگویی و شفافیت نهادینه شود. مدیران باید به مردم گزارش بدهند. پیشنهاد دادهام سامانهای عمومی برای پیگیری مصوبات استان ایجاد شود تا مردم بدانند هر مصوبه در چه مرحلهای است و چه دستگاهی مسئول اجرای آن است.
دوم اینکه باید قرارداد عملکردی با مدیران تنظیم شود. هر مدیر در ابتدای سال وظایف مشخصی داشته باشد و در پایان هر فصل، گزارش عملکردش را ارائه کند. این کار هم انگیزه ایجاد میکند، هم مانع از روزمرگی میشود.
سوم اینکه در انتصاب مدیران، کمیتهای متشکل از نخبگان، مسئولان و نماینده ولیفقیه تشکیل شود تا صلاحیتها دقیق بررسی شود. ما نیروی انسانی توانمند کم نداریم؛ فقط باید اجازه دهیم ضوابط جای روابط را بگیرد.
چهارم، جلسات میدانی مشترک با مردم باید افزایش پیدا کند. من بارها گفتهام که مدیران باید از پشت میز بیرون بیایند، در میان مردم حاضر شوند، درد را از نزدیک ببینند و همینجا تصمیم بگیرند.
در نهایت، رسانهها باید آزادانه نقد کنند. من همیشه گفتهام اگر مدیری درست کارکرده باشد، از نقد نمیترسد. رسانهها پل ارتباطی مردم با مسئولاناند و باید حمایت شوند.
*نقش دفتر نمایندگی ولیفقیه در این فرایند چیست؟
ما تلاش میکنیم نقش راهبری و نظارتی خود را ایفا کنیم. وظیفه ما هدایت، نظارت و مطالبهگری است؛ نه دخالت در امور اجرایی. ما از مدیران میخواهیم در برابر مردم پاسخگو باشند و در مسیر عدالت، صداقت و شفافیت حرکت کنند.
نماینده ولیفقیه باید صدای مردم باشد و با نقد منصفانه و حمایت بهموقع، زمینه را برای خدمت صادقانهتر فراهم کند.
* چگونه رابطه بین مدیریت اجرایی استان و نماینده ولیفقیه میتواند به حل مسائل مردم کمک کند؟
رابطه باید رابطهای مشورتی، همراه و نه تقابلی باشد. نماینده ولیفقیه باید بهعنوان هدایتگر اخلاقی، حافظ منافع عمومی و رابط نخبگان باشد، نه رقیب مدیریتی. اگر مدیران اجرایی بدانند در مسیر خدمت به مردم، نماینده ولیفقیه پشتیبانشان است و در موارد نیاز مداخله خواهد کرد تا هماهنگ شود، انگیزه آنها برای کار صحیح و پیگیری مشکلات بیشتر میشود.
همچنین مشارکت در تعیین اولویتها، دعوت به نشستهای هماهنگی و نقش مشورتی در پروژههای مهم میتواند از بروز سوءتفاهم و کُندی جلوگیری کند. وقتی دو ضلع مدیریت و راهبری متحد باشند، اجرای پروژهها سریعتر میشود و مردم نتیجه ملموس میبینند.
* چه برنامههایی برای جوانان در راستای تقویت معرفت دینی و فرهنگی اجرا شده است؟
ما برنامههای متعددی در این زمینه داریم؛ از جمله برگزاری سخنرانیها و دورههای اخلاق و تربیت در دانشگاهها، مانند «درسهای اخلاق اسلامی» که بارها من در دانشگاهها برگزار کردهام و محور آنها تعالیم دینی و اخلاقی است.
همچنین تلاش شده نهادهای جوانان، تشکلهای دانشجویی و جهادی را فعالتر کنیم، جلسات هماندیشی با جوانان برگزار شود، و آنها در طراحی برنامههای فرهنگی مشارکت داده شوند. این کار باعث میشود جوانان احساس کنند نهتنها ذینفع بلکه بیتأثیر نیز هستند.
* چگونه میتوان همگرایی بین نهادهای فرهنگی و مذهبی استان را افزایش داد؟
راهکار من این است: تشویق تشکیل جلسات مشترک میان ادارات فرهنگ و ارشاد، اوقاف، مسجدها، حوزههای علمیه، تشکلهای مردمی و نمایندگان جوانان برای برنامهریزی مشترک؛ تدوین طرحهای فرهنگی مشترک در شهرستانها؛ الزام به اجرای برنامهها از سوی مدیران؛ و پایش مستمر عملکرد.
همچنین بایستی موازیکاریها حذف شود؛ اگر چند نهاد کاری مشابه انجام دهند، منابع هدر میرود. هماهنگشدن از طریق دبیرخانه شورا، ارائه پروژههای مشترک و اشتراک منابع (نظیر سالنها، تجهیزات، امکانات رسانهای) بسیار مؤثر خواهد بود.