پنجشنبه ۸ آبان ۱۴۰۴
سیاسی

دو سناریوی بورس پس از صعود به کانال جدید

دو سناریوی بورس پس از صعود به کانال جدید
ندای لرستان - ایران / شاخص کل بورس تهران با ادامه رشدهای اخیر در معاملات دیروز وارد کانال تازه ۳.۲ میلیون واحدی شد و بازدهی خود از ابتدای سال را به بیش از ۱۸ درصد رساند. ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - ایران / شاخص کل بورس تهران با ادامه رشدهای اخیر در معاملات دیروز وارد کانال تازه 3.2 میلیون واحدی شد و بازدهی خود از ابتدای سال را به بیش از 18 درصد رساند. صف‌های خرید بیش از 2 هزار میلیارد تومانی در پایان معاملات نشان می‌دهد امید به اصلاحات اقتصادی همچنان موتور رونق سهام را روشن نگه داشته است.
سؤال اصلی اینجاست که پس از بیش از 30 درصد رشد، کدام گروه‌ها در بازار سهام مورد توجه خواهند بود؟ برخی معتقدند جاماندگی سهم‌های کوچک، عاملی برای جذابیت آنها خواهد بود و در ادامه باید شاهد چرخش نقدینگی به این سو باشیم. اما گروه دیگر معتقدند همچنان سهام بزرگتر در مسیر صعودی باقی می‌مانند. این گروه استدلال می‌کنند که بورس تهران به اصلاحات اقتصادی در حوزه قیمت‌گذاری و بویژه حذف رانت ارزی دل بسته است که بیشترین اثر را بر سهم‌های بزرگ خواهد داشت. مشاهده عملکرد بازار سهام در روزهای اخیر نیز این سناریو را قوی‌تر از فرضیه گروه اول نشان می‌دهد.
روزنامه ایران در این باره نوشت: در ماه‌های اخیر شاخص کل بورس تهران با شتابی بیش از شاخص هم‌وزن رشد کرده است؛ به‌گونه‌ای که بخش عمده بازدهی بازار از دل صنایع بزرگ و شرکت‌های شاخص‌ساز بیرون آمده است. همین موضوع حالا به یکی از پرسش‌های اصلی فعالان بازار تبدیل شده: آیا دوره رشد سهم‌های بزرگ رو به پایان است و نوبت کوچک‌ترها رسیده؟ یا همچنان صنایع بزرگ توان ادامه مسیر را دارند؟
مهدی سوری، کارشناس بازار سرمایه، با تأکید بر نگاه بنیادی به شرکت‌ها، معتقد است که رشد پایدار بازار تنها در بستر ارزندگی شرکت‌ها شکل می‌گیرد، نه در نوسانات هیجانی و کوتاه‌مدت.
او می‌گوید: «رفتار سرمایه‌گذاران معمولاً تحت تأثیر سوگیری‌های ذهنی است. افراد در سهم‌هایی که بازدهی گرفته‌اند، تمایل بیشتری به فروش دارند، چون می‌خواهند سودشان را تثبیت کنند. برعکس، در سهم‌های زیان‌ده کمتر میل به خروج دارند، چون نمی‌خواهند زیان را واقعی کنند. همین رفتارهاست که نوسانات کوتاه‌مدت را می‌سازد، اما نباید بر اساس این نوسانات تصمیم‌های بلندمدت گرفت.»
به گفته سوری، سرمایه‌گذاری موفق در بورس زمانی محقق می‌شود که تحلیلگر بتواند ارزش ذاتی شرکت را تشخیص دهد، نه اینکه صرفاً به رشد یا افت اخیر قیمت‌ها نگاه کند:
خرید یک شرکت خوب در قیمت بد، به‌مراتب تصمیم بهتری است از خرید یک شرکت بد در قیمت خوب. چون اولی در نهایت به ارزش واقعی‌اش بازمی‌گردد، اما دومی نه.
او تأکید می‌کند که درک ماهیت صنعت نیز اهمیت ویژه‌ای دارد: در صنایعی مثل فولاد و پتروشیمی، ساختار تولید و خطوط فرآیندی تعیین‌کننده اصلی عملکرد است و تصمیمات مدیریتی اثر خود را در بلندمدت نشان می‌دهد. اما در صنایعی مثل دارویی یا غذایی، تصمیمات مدیریتی و بازاریابی می‌تواند در کوتاه‌مدت نتایج ملموس‌تری ایجاد کند. بنابراین تحلیلگر باید بداند در کدام صنعت با چه نوع پویایی مواجه است.
سوری همچنین از اهمیت متغیرهای کلان سخن می‌گوید: «بازار سهام ایران همبستگی شدیدی با نرخ دلار نیمایی دارد. به‌طور تقریبی هر 10 درصد رشد نرخ ارز می‌تواند سودآوری شرکت‌ها را تا 12 درصد افزایش دهد. اما این رشد زمانی مفید است که هزینه‌های تحمیلی دولت و سیاست‌های دستوری آن را خنثی نکند. اگر دولت در پی شعار «حمایت از تولید» واقعاً به سمت آزادسازی قیمت‌ها و کنترل هزینه‌های تحمیلی برود، آن وقت ارزندگی شرکت‌ها مجال بروز پیدا می‌کند.»
او درباره چشم‌انداز صنایع نیز چنین می‌گوید: دو ماه پیش می‌گفتم سهام ارزنده بیشتری وجود دارد، اما همچنان در همه صنایع، شرکت‌های جذاب و غیرجذاب زیادی وجود دارد. اما با توجه به روندهایی مانند حذف هاب اروپایی از نرخ خوراک پتروشیمی‌ها، اخبار مربوط به عرضه ارز فولادی‌ها در تالار دوم، و زمزمه‌ها از کاهش فاصله دلار نیمایی و آزاد، در حال حاضر صنایع بزرگ‌تر هنوز مزیت نسبی دارند. البته این به معنی نادیده گرفتن سهم‌های کوچک نیست، بلکه باید دید هر سهم در مقایسه با ارزش ذاتی‌اش در چه نقطه‌ای قرار دارد. با اینکه تحولات در یک صنعت می‌تواند شرکت‌های دیگر را تحت اثر قرار دهد.
در نگاه سوری، بازار بزودی از حالت دوگانه «بزرگ یا کوچک» خارج می‌شود و ارزش‌محوری به معیار اصلی تصمیم‌گیری‌ها تبدیل خواهد شد.
عملکرد به نفع کوچک‌ها، اخبار به نفع بزرگ‌ها
مهدی دلبری، کارشناس بازار سرمایه، تحلیل خود را بر مبنای گزارش‌های شش‌ماهه و فضای خبری اخیر ارائه می‌کند. 
او می‌گوید:اگر صرفاً به گزارش‌های عملکرد نگاه کنیم، صنایع کوچک‌تر وضعیت بهتری داشته‌اند. گروه‌هایی مثل دارویی، سیمان، شوینده، غذایی، نیروگاهی و کشاورزی گزارش‌های قابل قبولی داده‌اند، در حالی که صنایع بزرگ‌تر نظیر فلزات، شیمیایی‌ها، فولادی‌ها و لاستیکی‌ها در نیمه اول سال ضعیف‌تر بودند.
اما به گفته او، جهت بازار تنها با گزارش‌ها تعیین نمی‌شود: در سمت مقابل، موج اخبار مثبت پیرامون صنایع بزرگ شکل گرفته است. مجموعه‌ای از انتظارات مثل کاهش نرخ خوراک پتروشیمی، کاهش هزینه یوتیلیتی نیروگاه‌ها، اصلاح حقوق دولتی معادن، و کاهش فاصله دلار آزاد و توافقی، محرک‌هایی هستند که به نفع صنایع بزرگ عمل می‌کنند. دلبری تأکید دارد که بازار معمولاً «با اخبار آینده پیش می‌رود» نه با اعداد گذشته. همین روزهای اخیر، شاخص کل دو برابر شاخص هم‌وزن رشد کرده است. این یعنی فعلاً بازار بر مبنای اخبار حرکت می‌کند. اما اگر دولت در وعده‌هایش بدقولی کند و این اخبار به نتیجه نرسد، بازار دوباره به فاز رکود می‌رود و سرمایه‌گذاران منتظر گزارش‌های فصلی خواهند ماند.
چارت‌ها از بازگشت هم‌وزن خبر می‌دهند
زهرا عرب، تحلیلگر بازار سرمایه، با نگاهی تکنیکال، شاخص هم‌وزن را در برابر شاخص کل بررسی کرده و معتقد است نسبت این دو در محدوده حمایتی مهمی قرار گرفته است: «نسبت شاخص هم‌وزن به شاخص کل در محدوده 0.28 است که با ناحیه 50 تا 61.8 درصد اصلاح فیبوناچی همپوشانی دارد. این محدوده معمولاً نقطه بازگشت روند محسوب می‌شود و نشانه‌هایی از قدرت‌گیری دوباره سهم‌های کوچک در برابر بزرگان دارد.»
به گفته او، چنین الگویی معمولاً زمانی رخ می‌دهد که نقدینگی حقیقی‌ها در حال ورود به بازار است و رشد به‌صورت گسترده‌تر میان صنایع پخش می‌شود. اگر نسبت فعلی به سمت محدوده 0.34 حرکت کند، می‌توان گفت فاز جدیدی از چرخش نقدینگی به سمت شرکت‌های کوچک‌تر آغاز شده است.
تغییر فاز بازار
برآیند دیدگاه‌ها نشان می‌دهد که بازار سرمایه در نقطه‌ای حساس و تعادلی قرار گرفته است؛ جایی میان انتظارات مثبت از صنایع بزرگ و نشانه‌های تکنیکالی تقویت هم‌وزن. از یک‌سو، سیاست‌های جدید دولت در حوزه انرژی، خوراک پتروشیمی و نرخ ارز می‌تواند به سود شرکت‌های بزرگ تمام شود و ظرفیت ادامه رشد در شاخص کل را حفظ کند. از سوی دیگر، گزارش‌های مالی مطلوب در شرکت‌های کوچک‌تر و رفتار نموداری شاخص هم‌وزن، حکایت از چرخش تدریجی نقدینگی به سمت صنایع کوچکتر دارد.
ممکن است بازار در حال‌گذار از یک فاز تک‌محور به مرحله‌ای متوازن‌تر است؛ مرحله‌ای که در آن رشد تنها در چند صنعت شاخص‌ساز خلاصه نمی‌شود و نگاه سرمایه‌گذاران دوباره به سمت کیفیت بنیادی، ارزندگی واقعی و تنوع پرتفوی بازمی‌گردد. به تعبیر مهدی سوری، بازار در نهایت به سمت «ارزندگی» بازمی‌گردد، نه به سمت اندازه شرکت‌ها؛ و شاید این همان تعادلی باشد که می‌تواند بورس تهران را از رشدهای هیجانی به رشدهای پایدارتر رهنمون کند. 
بازار


نظرات شما