ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
شهاب شهسواری| مذاکرات ایران و آمریکا از 23 خرداد امسال که اسرائیل حملات خود را به ایران آغاز کرد متوقف شدهاند و هیچ دورنمایی برای مذاکرات جدید وجود ندارد. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفتهاست که در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا نتیجهای جز بنبست ندارد، اما ایران همچنان آماده مذاکره است و آمادگی دارد که در صورت ارائه پیشنهاد معقول و متوازن از سوی آمریکا، وارد دور جدیدی از مذاکرات شود.
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالمللی میگوید که دو طرف هیچ نشانهای مبنی بر آمادگی بر عقبنشینی از مواضع فعلی خود نشان ندادهاند و تنها در صورتی امکان توافق میان تهران و واشنگتن وجود دارد که اتفاق خارقالعاده یا چرخش اساسی در مواضع یکی از طرفها ایجاد شود. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل مطالعه میکنید.
گفتوگوهای ایران و غرب بیش از یک ماه است که متوقف شدهاست و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کردهاست که منتظر پیشنهادی معقول و متوازن از سوی آمریکا است. با توجه به تجربه 47 ساله جمهوری اسلامی ایران در تعامل با ایالات متحده آمریکا، با چه محاسبهای تهران در شرایطی قرار گرفتهاست که انتظار پیشنهاد معقول و منصفانه از سوی واشنگتن دارد؟
به نظر من اظهارات سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران اینگونه قابل تحلیل است که آمریکا حاضر به پذیرش پیشنهاد ایران برای توافق نیست و پیشنهادی هم که آمریکا مطرح میکند، برای ایران قابل پذیرش نیست. در نتیجه امتیازهایی که دو طرف به یکدیگر پیشنهاد دادهاند، مورد قبول طرف مقابل نیست. در نتیجه دو طرف نمیتوانند به توافق برسند. ایران خواهان این است که آمریکا از مواضع اخیر خودش کوتاه بیاید و به عنوان مثال بحث پرونده موشکی و منطقهای را مطرح نکند و صرفاً در پرونده هستهای وارد مذاکره شود. در پرونده هستهای هم مطالبه ایران این است که به ازای امتیازهایی در پرونده هستهای، تحریمهای ایران ملغی شوند. آمریکا با این خواستههای ایران موافقت نکردهاست. الان روابط تهران و واشنگتن در شرایطی قرار گرفتهاست که از نقطه تعادل و نقطه بهینهای که میتواند منجر به حل مسئله شود، دور شدهایم.
نکته دیگر این است که میانجیگریهایی که تاکنون میان تهران و واشنگتن صورت گرفتهاست، توفیق نداشت که دو طرف را به یکدیگر نزدیکتر کند. معمولاً در نظام بینالملل در شرایطی که مواضع طرفها از یکدیگر بسیار دور است، میانجیها تلاش میکنند که آنها را به هم نزدیک کنند. میانجیگری عمان و قطر تاکنون باعث نشدهاست که مواضع ایران و آمریکا به یکدیگر نزدیک شود و از سوی دیگر میانجی قویتری هم وارد صحنه نشدهاست. به همین دلیل میتوان گفت که دو طرف اکنون در وضعیت فقدان توافق و یا حتی بنبست قرار گرفتهاند.
در چارچوب دیپلماسی اجبار قاعدتاً سهم آمریکا از آنجا که قدرت بیشتری دارد در شکستن این بنبست بیشتر است. معمولاً دیپلماسی اجبار زمانی موفق میشود که کشور را اجبار کنند، در اینجا آمریکا، امتیازهای بیشتری نسبت به امتیازهایی که دریافت میکند، ارائه دادهاست. اما آمریکا در پی جنگ 12 روزه و به این دلیل که فکر میکند ایران در موضع ضعف قرار گرفتهاست، امتیاز بیشتری به ایران نمیدهد.
آیا میتوان شرایط کنونی را اینگونه توصیف کرد که دو طرف در حالت صبر و انتظار قرار گرفتهاند تا طرف مقابل با گذر زمان از مواضع خودش کوتاه بیاید؟
این نکته درستی است اما واقعیت این است که راهبرد صبر و انتظار یا Wait and See جواب نمیدهد. واقعیت امر این است که شرایط دو طرف بعد از جنگ 12 روزه به شکل اساسی تغییر کردهاست. اگر تا قبل از 23 خرداد میگفتیم که آمریکا در محاسبات خود در خصوص تهران دچار خطا است، اما بعد از 23 خرداد آمریکا با اطمینان بیشتری به این دیدگاه رسیدهاست که توان بازدارندگی ایران تضعیف شدهاست و ایران قدرت چانهزنی زیادی ندارد.
به همین دلیل میبینیم که آمریکا حتی دیگر حاضر نیست امتیازهایی را که حاضر بود در اردیبهشت 1404 به ایران پیشنهاد بدهد، در شرایط فعلی ارائه کند. به اعتقاد من مسئله صبر و انتظار جواب نمیدهد، بلکه یکی از طرفها باید به صورت اساسی از مطالبات خود کوتاه بیاید و چون آمریکا قدرت بیشتری دارد، طبیعتاً اگر آمریکا امتیازی برای ایران ارائه کند، امکان توافق بیشتر است اما آمریکا به این دلیل که تصور میکند ایران در موضع ضعف قرار دارد، فعلاً تمایلی ندارد که امتیازی بدهد.
آیا در غیاب هرگونه مذاکره، گفتوگو و تعامل مستقیم، غیرمستقیم یا به واسطه میانجیها امکان این وجود دارد که یکی از طرفها موضع خود را تغییر دهد؟
خیلی سخت است. ایران آن چیزی را که آمریکا میخواهد به معنای تسلیم تعبیر میکند و مقامهای ایرانی به صراحت گفتهاند که آمریکاییها به دنبال توافق نیستند بلکه به دنبال تسلیم است. ترامپ هم در موقعیتی قرار گرفتهاست که تصور میکند به آن چیزی که در مورد ایران میخواست، رسیدهاست یا بدون نیاز به توافق خواهد رسید. در نتیجه یک رویداد خارقالعاده یا حتی یک درگیری میتواند دو طرف را قانع کند که از مواضع خودشان کوتاه بیایند اما با استمرار روند موجود بعید است که تغییری در مواضع دو طرف ایجاد شود. حالت دیگر این است که یک میانجی قدرتمند مثل چین وارد صحنه شود که تا حدی مورد پذیرش دو طرف باشد و بتواند ایران را قانع کند و از آمریکا هم امتیاز بگیرد. راهکار دیگری در این شرایط قابل تصور نیست، مگر اینکه در تهران یا واشنگتن یک اتفاق خارقالعاده یا چرخش غیرمنتظرهای رخ دهد.
برخی از تحلیلگران معتقدند که در دیپلماسی میتوان با ارائه پیشنهادهای جذاب یا متفاوت بنبستها را از بین برد. فکر میکنید چنین راهکاری برای شکستن بنبست توافق ایران و آمریکا وجود دارد؟
این مسئله مبهم است، پیشنهاد جذاب چه چیزی میتواند باشد؟ خواستههای دو طرف روشن و واضح است. واقعیت این است که اگر آمریکا از مواضع خود عقبنشینی کند، ایران ممکن است که بپذیرد. آمریکا باید پرونده منطقه و محور مقاومت را از دستور کار مذاکرات خارج کند، پرونده موشکی ایران از دستور کار مذاکرات خارج شود و در بحث هستهای هم آمریکا غنیسازی در خاک ایران را بپذیرد. اما پذیرش هر سه شرط برای ترامپ کار سختی است. ترامپ علناً در پرونده هستهای گفتهاست که اگر ایران دوباره برنامه غنیسازی خود را از سر بگیرد، ممکن است که به ایران حمله کند.
در موضوع موشکی گفتهاست که موشکهای ایران تهدیدی برای متحدان آمریکا در منطقه است. در موضوع منطقه هم ترامپ بارها مدعی شدهاست که ایران پول نفت را به گروههای مقاومت میدهد و به منافع آمریکا آسیب میرساند. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که رئیسجمهور آمریکا ناگهان از تمام مواضع خود در قبال ایران عقبنشینی کند. در این شرایط هر دو طرف نیازمند عقبنشینی هستند. اما چون آمریکا در جایگاه قویتر است، اگر آمریکا عقبنشینی کند، اثرگذاری بیشتری دارد. مثلاً اگر آمریکا از بحث موشکی عقبنشینی کند، شانس توافق بیشتر میشود اما مسئله اینجاست که آمریکا تاکنون شواهدی مبنی بر آمادگی برای عقبنشینی از مواضع پیشین خود نشان ندادهاست.
بازار ![]()