يکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴
سیاسی

محاکمه یا مغالطه؛ درباره فضاسازی اخیر خالص‌سازان علیه ظریف و روحانی

محاکمه یا مغالطه؛ درباره فضاسازی اخیر خالص‌سازان علیه ظریف و روحانی
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست رضا رئیسی| با گذر از سال‌های ابتدایی انقلاب و قوام یافتن شاکله حکمرانی، ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رضا رئیسی| با گذر از سال‌های ابتدایی انقلاب و قوام یافتن شاکله حکمرانی، رقابت سیاسی میان کنشگران درون‌ساختاری، سر و شکل تازه‌ای به خود گرفت و برای دو دهه جناح چپ و راست در تعاریف سنتی با عناوین مختلف در برابر هم صف‌آرایی کردند و به رقابت پرداختند و هرکدام در برهه‌ای توانستند گوی سبقت را از رقیب بربایند.
از اوایل و اواسط دهه٨٠هجری شمسی و تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و تکنولوژیک و عامیت یافتن کنشگری سیاسی در قالب‌های نوین رسانه‌ای به‌تدریج آن تفکیک نام‌ونشان‌دار دوقطبی رنگ باخت و شاهد بروز و ظهور نحله‌های تازه در سپهر سیاسی و رسانه‌ای کشور شدیم.
طیفی از اصولگرایانی که خاستگاه راست سنتی داشتند، با چهره‌هایی به میدان آمدند که نه‌تنها سر آشتی و همنوایی و همراهی با اقطاب سنتی را نداشتند که خود را در نقطه مقابل آنان تعریف می‌کردند و علاوه بر جبهه‌گیری علیه طیف چپ سنتی یا اصلاح‌طلبان، موجودیت خود را در نفی و تخریب دیگران (ولو بزرگان و زعمای طیف منسوب به تبار خود) می‌دیدند.
جریانی که مدعی انقلابی‌گری و اصولگرایی از نوع منزه و اصیل آن بود و دیگران را، حتی بزرگان و موسسان انقلاب را، منحرف از گفتمان و روایت خود از آرمان‌های انقلابی می‌دید و به جای رقابت متعارف و چارچوب‌مند و ارائه آرا و نظرات خود در وجه ایجابی، با رویکرد سلبی به تخریب و تخطئه و حذف و هدم رقبا همت گمارد. اولین قربانیان این نگرش حذفی و سلبی بزرگان راست سنتی همچون آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، علی‌اکبر ناطق‌نوری و حسن روحانی و در مراتب بعدی چهره‌هایی چون علی لاریجانی بودند که یکی پس از دیگری به‌زعم آنان از قطار انقلابیگری پیاده شدند.
پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال1384 بر پایه همین نگرش سلبی و دوقطبی‌سازی در برابر هاشمی‌رفسنجانی ‌ممکن و میسر شد و آنان همین الگو را با خود به انتخابات مجلس بردند و در جایی که به مدد نظارت استصوابی، دست و پای رقیب را بسته‌تر می‌دیدند؛ در چندین و چند انتخابات پیروزی یکطرفه را از آن خود کردند.
مسیر برای آنان هموار و مساعد پیش می‌رفت تا آنکه حسن روحانی با شعار تعامل سازنده با جهان، به یکباره صحنه معادله مطلوب آنان را به هم ریخت و طی چند هفته یک دهه تلاش آنان نقش بر آب شد. نکته اما آن بود که جریان تمامیت‌خواه حتی فرصت اندک تنفسی هم به روحانی و دولت متبوعش نداد و از همان روز اول با عزم جزم در برابر آن صف‌آرایی سیاسی و رسانه‌ای کرد.
اما روحانی با برگ برنده ویژه‌اش یعنی محمدجواد ظریف توانست در کمتر از ١٠٠روز، گره کور پرونده هسته‌ای را بگشاید و بعدتر توافق جامع هسته‌ای (موسوم به برجام) را حاصل کند و هرچه محافظه‌کاران داخلی و تندروهای خارجی کوشیدند، نقش بر آب شد و دست آنان خالی ماند. به‌رغم همه کارشکنی‌ها، دولت اول روحانی توانست به مدد برجام در همه شاخص‌های اقتصادی وضعیتی مطلوب و باثبات حاصل کند. نشان به آن نشان که در اردیبهشت‌ماه سال١٣٩6 در یکی از پرمشارکت‌ترین انتخابات ادوار ریاست‌جمهوری با رایی قاطع و خیره‌کننده سکان ریاست‌جمهوری را حفظ کرد.
تندروها که می‌دیدند در شرایط عادی و متعارف رقابتی طرفی نخواهند بست و ره به جایی نخواهد برد، بر حجم تخریب و تخطئه و حملات لشکر سایبری خود افزودند. آمدن ترامپ و خروج یک‌طرفه او از برجام و سیاست فشار حداکثری وی نیز که دولت را در تنگنا قرار داده بود، برای این طیف تخریبچی و سلبی‌نگر بهترین فرصت را فراهم آورد تا در همه ابعاد کمپین تخریبی خود را پیش برند و صحنه را برای پیروزی خود مهیا کنند. آنان نیک می‌دانستند، تخریب چهره دولت مستقر موجب انفعال و قهر انتخاباتی و کناره‌گیری قشر خاکستری از صندوق رای می‌شود و فرصت ترکتازی و قبضه نهادهای انتصابی و انتخابی را فراهم می‌کند که چنین هم شد.
تندروهایی که اکنون پروژه خالص‌سازی‌شان به سطح مطلوب رسیده و نتیجه‌بخش شده بود، در انتخابات مجلس دوازدهم به سمت‌وسوی حذف رقبای درون‌طیفی رفتند و علیه جریان قالیباف وارد عمل شدند تا از یک طرف، پروسه خود را هرچه بیشتر تکمیل کنند و از طرف دیگر، جسته و گریخته و در لفافه حملات به محسنی‌اژه‌ای در رأس قوه‌قضائیه را هم شروع کردند. اما انتخابات ناگهانی و غیرمنتظره سال١4٠٣ به یکباره همه‌چیز را دگرگون و نقشه طراحی‌شده آنان را دچار اعوجاج کرد. آنان که تا چندی قبل سودای فتح مطلق در سر می‌پروراندند، اکنون پس‌گشتی تکان‌دهنده را تجربه می‌کردند و البته، اینجا هم پای ظریف و روحانی در شکل‌گیری شکست انتخاباتی در میان بود.
دولت چهاردهم اگر می‌توانست، روند احیای سرمایه اجتماعی را آنگونه که در انتخابات تا حدی به آن نائل شده بود، محقق کند؛ تا حد زیادی پرونده جریان خالص‌ساز را به بایگانی سپرده بود، به‌خصوص که در حین و پساجنگ ١٢روزه، تنزه‌طلبی و خاص‌پنداری این جریان مدعی هسته سخت قدرت را نیز بسیار مخدوش و بی‌اعتبار ساخته بود. این جریان اما پس از شوک اولیه انتخابات، به‌سرعت دست به کار شد و در وهله اولیه ژنرال‌های دولت چهاردهم را با بهره‌گیری از پتانسیل خود در قوه مقننه و فشار تبلیغاتی و رسانه‌ای از بدنه دولت جدا کرد و هم‌اکنون هم استیضاح چند وزیر را در دستور کار دارد.
این جریان در وهله بعد، از فرصت حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی و همراهی آمریکا و حمایت اروپایی‌ها نهایت استفاده را به عمل آورد تا هرگونه رویکرد تعاملی و امکان بهره‌گیری از روندهای دیپلماتیک را به‌مثابه ذنب‌لایغفر معرفی کند و امکان ابتکار دیپلماتیک را با جوسازی سنگین مسدود سازد تا مبادا تجربه تلخ دولت یازدهم و برجام تکرار شود.
برای محکم‌کاری آنان به بهانه اجرایی شدن مکانیسم ماشه توسط تروئیکای اروپایی که اقدامی برخلاف مفاد برجام و در قالب روندی غیرقانونی انجام پذیرفت و از طرف دیگر با بازگشت قطعنامه‌های دست‌پخت دوران زمامداری چهره‌های شاخص این جریان، آنان در سیبل توجه افکارعمومی قرار می‌گرفتند؛ کمپین رسانه‌ای تمام‌عیاری علیه ظریف به راه انداخت و انواع و اقسام اتهامات را علیه او مطرح ساختند تا ظریف را به گوشه رینگ ببرند و اذهان عمومی را از روند و سیر طی‌شده در پرونده هسته‌ای و نقش و جایگاه افراد منسوب به آنان از این جریان به‌دور دارند. در دیگر سو، خالص‌سازان در روزهای اخیر کمپین محاکمه ظریف و روحانی را به راه انداخته‌اند و مانور رسانه‌ای گسترده‌ای روی آن می‌دهند.
خالص‌سازان نیک می‌دانند یارای رقابت و طرح ادله و استدلال و توجیه عملکردی و تدوین استراتژی در وجه ایجابی را نداشته و ندارند و ازاین‌رو، مانند همیشه با رویکرد حذفی و تخریبی به سراغ رقبای سیاسی می‌آیند و از طرف دیگر، به‌زعم خود، بر قوه‌قضائیه نیز فشار وارد می‌کنند.
البته، رقابت و نقد و مخالفت از حقوق بدیهی شهروندی است؛ اما وارونه‌نمایی، تمامیت‌خواهی و نگاه حذفی در هیچ قالب متعارف کنش سیاسی و رسانه‌ای به ثبات سیاسی و جایگاهی رهنمون نمی‌شود. بازتکرار ادعاها یا مطالبات شاذی نظیر محاکمه چهره‌هایی چون ظریف و روحانی هم نه به گویندگان آن وجاهت می‌دهد و نه گره از کار رقابت سیاسی می‌گشاید. شاید این جریان باید یاد بگیرد که به جای دوپینگ و فرار از رقابت منصفانه، با بازتعریف درست نقشه راه و استراتژی عملیاتی و تدوین مانیفست گفتمانی از مسیر درستش برای نیل به قدرت اقدام کند تا آنکه همیشه از مسیر حذفی و سلبی به دنبال فتح گام‌به‌گام قدرت باشد.
بازار


نظرات شما