ندای لرستان - روزنامه جوان / «قاهره، تله غربگرایان برای تهران» عنوان یادداشت روز در روزنامه جوان به قلم سیدعبدالله متولیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در شلوغی سالنهای مذاکره شرمالشیخ، جایی که سایه دو سال کشتار بیرحمانه بر غزه سنگینی میکند، حماس به نمایندگی از مردمی که 70 درصد خانههایشان ویران شده، دهها هزار شهید دادهاند و زیر محاصرهای خفقانآور نفس میکشند پای میز مذاکره نشست و آن سوی میز، رژیم صهیونی است که سرزمین فلسطینیان را اشغال کرده و با حمایت بیدریغ امریکا و غرب برای آواره کردن و بیرون راندن فلسطینیان از کشورشان از هیچ جنایتی فروگذار نکرده است. این صحنه، مقاومتی را به تصویر میکشد که حتی در اوج ضعف، هرگز تن به ذلت و تسلیم نمیدهد. اما در ایران ترسوها یا شیفتگان غرب، با درک غلط از حقیقت میگویند: «ببینید، حماس مذاکره کرد، چرا ایران با امریکا نه؟»
این ادعا، نه تنها مغالطهای آشکار است، بلکه تلاشی عوامفریبانه برای کشاندن کشور به ورطهای از ذلت است که تاریخ نشان داده هیچ آوردهای ندارد، اما بیاستثنا خسارت و ضرر دارد.
بیایید واقعبین باشیم. مذاکرات شرمالشیخ بر پایه یک نابرابری بنیادین شکل گرفته: یک طرف رژیم اشغالگر است و طرف دیگر نماینده مردم فلسطین. طبق گزارشهای اخیر، این مذاکرات که با هدایت امریکا و میانجیگری مصر و قطر پیش رفته، بر خلع سلاح مقاومت فلسطین و آزادی گروگانها و عقبنشینی تدریجی اشغالگران صهیونیست تمرکز داشت که با مقاومت شجاعانه حماس (و به دلیل استیصال رژیم صهیونی برای خروج از باتلاق غزه)، آتشبس نیمبند با پیروزی حماس برقرار شد. اما این آتشبس موقت، نه پایان اشغال، بلکه تنفسی کوتاه برای فلسطینیها است که دو سال زیر بمباران و آوارگی نفس کشیدهاند.
حالا تصور کنید مذاکرات قاهره را الگوی روابط ایران و امریکا قرار بدهیم. و، اما ایران کجای این معادله است؟ کشوری مستقل، با اقتصادی رو به رشد علیرغم همه فشارها و تحریمها، دارای قویترین نیروهای نظامی منطقه غرب آسیا، عمق راهبردی و نفوذ منطقهای که دشمن را به عقب رانده است.
بازار ![]()
ما اشغالشده نیستیم، ما شرارت متجاوزان را در میدان با پاسخهای پشیمان کننده جواب دادیم. الگوگیری از مذاکرات فلسطین اشغال شده با رژیم اشغالگر (زیر شمشیر و فشار غرب) عوامفریبی برای توجیه سازش است.
جریان غربگرا (که برخی مرعوب و برخی مجذوب غرب و عدهای هم نفوذیاند) با استناد به الگوی قاهره، ضرورت مذاکره مستقیم با امریکا را زمزمه میکنند. اما چرا؟ چون فراموش کردهاند یا عمداً تجربه تاریخی را نادیده میگیرند که امریکای بدعهد قابل اعتماد نیست. سابقه بدعهدی واشینگتن، مثل کتابی باز است: خروج یکجانبه از برجام در 2018، تشدید تحریمها حتی پس از توافقات، و حالا در 2025، حفظ فشار حداکثری همراه با مواضع زیگزاگی علیرغم ادعاهای دیپلماتیک. رهبر معظم انقلاب صریحاً فرمودهاند «مذاکره با امریکا بنبست محض است، نه سودی دارد و نه ضرری را دفع میکند». این سخن حکیمانه رهبری، بر پایه دهها دلیل خدشهناپذیر است: از کودتای 28 مرداد تا حمایت از صدام در جنگ تحمیلی تا خروج از برجام. امریکا مذاکره نمیکند بلکه دستور میدهد، گفتوگو نمیکند، بلکه زیادهخواهیاش را تحمیل میکند. تسلیم شدن در برابر زورگویی امریکا (که هستهای را بهانه کرده) و به هیچ عهدی وفادار نیست اگر خیانت نباشد قطعاً عین حماقت است.
این تلاشها، ریشه در ضعفی داخلی دارد. غربگرایان، با توهم اینکه مذاکره کلید گشایش است، با پروپاگاندای رسانهای تلاش میکنند تا مردم فراموش کنند که امریکا ما را بین جنگ و تسلیم مخیر کرده است. این همان منطق زنازاده فرزند زنازاده است که امام حسین (ع) را بین «سله و ذله» مخیر کرده بود که توسط امام رد شد، با این تفاوت که امروز ایران قوی است و پاسخ دشمن را پشیمان کننده میدهد.
ایران امروز، با پیشرفتهای موشکی، اقتصاد مقاومتی و اتحاد با پیمانها و قدرتهای نوظهور، نیازی به این طناب پوسیده ندارد. مذاکره با شیطان بزرگ، ما را در موضع ضعف قرار میدهد، شرارت دشمن را بیشتر میکند و دستاوردها را به باد میدهد. ایران مقتدر و قوی، با کدام منطق عقلی و پیشینه تاریخی و غیرت ملی، باید برای تضعیف خود و نابودی قدرتش و بر سر استقلال خود پای میز مذاکره یک طرفه با امریکا بنشیند؟
این عوامفریبی، نه تنها بیاعتبار، بلکه بسیار خطرناک است که اگر به آن تن دهیم، به چاه بیانتهای ذلت و وابستگی میافتیم. بیایید از قاهره درس مقاومت بگیریم، نه تسلیم. در قاهره، حماس باوجود ضعف، شجاعانه تسلیم نشد، اما در تهران، برخی محافظهکاران در اوج قدرت، نسخه تسلیم میپیچند. بیایید به جای توهم مذاکره، بر قدرت داخلی تکیه کنیم که تنها ضامن پیروزی واقعی است. آینده ایران در دستان خودش است، نه پشت میزهای تحمیلی واشینگتن.