ندای لرستان - روزنامه سازندگی / «خشونت خانگی؛ بحران پنهان» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم الهام فخاری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
مرگ مشکوک زهرا قائمی، پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده در دانشگاه تهران، شوکی بزرگ ایجاد کرد. گزارشهای اولیه از شبکههای اجتماعی و چند رسانه حکایت داشت که او روز شنبه 19 مهرماه در منزلش در شهر قدس توسط همسرش خفه و کشته شده است و برخی همکاران این خبر را تایید کردند. پلیس تهران ابتدا اعلام کرد که پروندهای به آنها ارجاع نشده است اما چند روز بعد پلیس شهر قدس گفت که او به شکل مشکوکی فوت کرده و همسرش بازداشت شده است تا نتیجه پزشکی قانونی مشخص شود. سپس خبر دستگیری مظنون منتشر شد. چنین تناقضی نشان میدهد که هنوز ابعاد پرونده روشن نیست و نباید پیشداوری کرد. در عین حال این حادثه هشداری جدی درباره خشونت خانگی است.
خشونت خانگی پدیدهای پنهان اما گسترده است. آمارها نشان میدهد، بخشی از قتلهای زنان توسط شریک زندگی رخ میدهد و قربانیان اغلب دچار اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه میشوند. پژوهشها حاکی است که 66 درصد زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت را تجربه کردهاند و شایعترین نوع آن خشونت روانی و کلامی است. ترس از بدنامی و نبود حمایت اجتماعی باعث میشود بسیاری سکوت کنند و سکوت به معنای تداوم خشونت است. انتشار خبر مرگ قائمی، موجی از روایتهای مشابه را ایجاد کرد و این همصدایی، هرچند دردناک، میتواند آغاز آگاهی عمومی باشد.
عوامل خطر خشونت خانگی شامل تحصیلات پایین، بیکاری، مصرف الکل و تجربه خشونت در کودکی است. خشونت اغلب در چارچوب الگوی سلطه و کنترل رخ میدهد؛ فرد خشونتگر با تهدید و ایجاد ترس، قربانی را در چرخهای از ترس و امید نگه میدارد. زهرا قائمی این الگوها را به عنوان پژوهشگر میشناخت اما آگاهی فردی به تنهایی نمیتواند از وقوع خشونت جلوگیری کند. وقتی زنان به دلایل اقتصادی و اجتماعی نمیتوانند از رابطه خطرناک خارج شوند، احتمال تداوم آزار یا حتی قتل افزایش مییابد. بنابراین تحلیل روانشناختی خشونت باید با واکاوی زمینههای فرهنگی و ساختاری همراه باشد.
اما بر این باورم که مسئولیت ما فراتر از همدردی است. نباید خشونت را مسالهای خصوصی فرض کنیم و بیتفاوت بمانیم اما باید به اصول دادرسی عادلانه احترام بگذاریم و از قضاوت عجولانه پرهیز کنیم. رسانهها باید از انتشار اخبار تأیید نشده و هیجانانگیز خودداری کنند و به جای بزرگنمایی، زمینههای اجتماعی و روانی خشونت را واکاوی کنند. قانونگذاران باید قوانینی حمایتی برای زنان، پناهگاههای امن و دسترسی به خدمات مشاوره را تقویت کنند. خانوادهها و نهادهای آموزشی نیز باید احترام به حقوق انسانی و مهارتهای حل تعارض را به نسل جوان بیاموزند.
بازار ![]()
ما باید به خشونت خانگی به عنوان یک بحران جدی در جامعه توجه کنیم. این اتفاق بار دیگر نشان میدهد که نیاز داریم به طور جدیتر و سیستماتیکتر به حمایت از زنان پرداخته و خشونت خانگی را به عنوان یک معضل اجتماعی حل کنیم. سکوت در برابر خشونت تنها به قربانیان آسیب نمیزند بلکه سلامت جامعه را نیز تهدید میکند. با آگاهی، همبستگی و اقدام قاطع میتوانیم از بروز چنین حوادثی جلوگیری کرده و دنیایی امنتر و عادلانهتر برای زنان بسازیم.