ندای لرستان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمدحسین موسوی| «قیمت پکیج دروس عمومی و تخصصی کنکور 1405، 40 میلیون تومان است. البته فعلا یک تخفیف موقت گذاشتهایم که قیمت پکیج را برای شما نزدیک به 28 میلیون تومان کرده»؛ این پاسخ پشتیبان بخش ثبتنام یکی از مؤسسات شناختهشده کنکور با کلاسهای آنلاین، به «شرق» است. تصور کنید نوجوانی در یکی از مناطق کمبرخوردار قصد دارد در کنکور تجربی -پرمتقاضیترین رشته کنکور سراسری- شرکت کند و به کلاسهای تستی و تقویتی که گروه زیادی از دارندگان رتبههای برتر کنکور در آنها شرکت کردهاند، دسترسی ندارد و فقط با شرکت در آزمون آزمایشی و تهیه چند کتاب تستزنی برای درس ریاضی، فیزیک و زیستشناسی که ضریب بالایی دارند میخواهد خود را برای این رقابت آماده کند. با این عددها چه شرایطی خواهد داشت؟
بازار کتابهای کمکآموزشی کنکور خود حکایت دیگری است؛ کتاب «زیستشناسی جامع کنکور خیلی سبز» 950 هزار تومان، «فیزیک جامع کنکور خیلی سبز» 900 هزار تومان و کتاب «ریاضیات رشته تجربی جامع کنکور» 990 هزار تومان، به عنوان منابعی معروف و پرفروش در دسترساند. برای شرکت در آزمونهای آزمایشی نیز باید عددی نزدیک به هشت میلیون تومان در نظر گرفت. در نهایت برای دانشآموز فرضی که نوجوانی از مناطق کمبرخوردار است، شرکت در کنکور کارشناسی رشته تجربی، فقط با سه کتاب تست و یک برنامه آزمون متداوم، بدون مشاور، بدون کلاس و بدون معلم، هزینهای نزدیک به 11 میلیون تومان دارد. او با این سرمایهگذاری باید برای شرکت در آزمونی آماده شود که در آن، رقبایش شهریه 250 میلیون تومانی برای مدرسه یا 40 میلیون تومان برای شرکت در کلاسهای آمادگی کنکور پرداخت کردهاند. حالا اگر این دانشآموز از دو دهک 9 و 10 باشد، عدد 11 میلیون تومان برابر با 15 درصد از درآمد سالانه خانوادهاش است؛ خانوادهای که حتما زیر بار سنگین خرج خورد و خوراک، تهیه مسکن و... قرار دارد و حال برای آمادگی «سطحی» فرزندش برای کنکور باید 15 درصد از درآمد سالانه خود را به تهیه کتابهای کنکور و پرداخت شهریه مؤسسات برگزاری آزمون اختصاص دهد. کنکور سراسری که زمانی به منظور ایجاد فرصت برابر تحصیلی برای تمام افراد ایجاد شده بود، حالا تبدیل به نمادی از نابرابریهای اقتصادی و بیعدالتی آموزشی شده است.
پول خرج کنید تا موفق شوید
طبق جدول آماری منتشرشده در یکی از روزنامهها که رتبههای کنکور را بر مبنای دهکهای مختلف درآمدی تقسیمبندی کرده، بهوضوح نشانههای ناکامی طبقات فرودست برای موفقیت در کنکور قابل مشاهده است. طبق این آمار، در رشته علوم انسانی، 37 درصد رتبههای بالای 20 هزار برای دهک یک تا چهار درآمدی است، درحالی که فقط 15 درصد رتبههای زیر سه هزار به این دهکها تعلق دارد. بررسی نتایج قبولی در رشتههای پرمتقاضی در سالهای گذشته، نشان میدهد برای قبولی در هر سه منطقه کنکور رشته حقوق دانشگاه دولتی، آخرین رتبه قبولی نزدیک به چهار هزارو 500 است، برای رشته روانشناسی این عدد پنج هزارو 600 است؛ رتبههایی که نشان میدهد در بهترین حالت نزدیک به 15 درصد افراد شرکتکرده در کنکور که از دهکهای پایین هستند، امکان تحصیل در این رشتههای دولتی را با هر سطح علمی دارند. در رشته علوم تجربی که پررقابتترین و پرمتقاضیترین رشته کنکور سراسری است، سهم دهکهای یک تا چهار از رتبههای زیر سه هزار فقط 9.10 درصد است، در حالی که سهم این دهکها از رتبه بالای 20 هزار 21 درصد است. به عبارتی، رسیدن به صندلیهای دانشگاهها برای رشتههای پرمتقاضی مثل داروسازی که نهایت رتبه قبولی در آن عددی حدود سه هزار است، فقط برای 10.9 درصد از دانشآموزان برآمده از طبقات فرودست جامعه ممکن است. اما جالبتر میشود اگر به آمار کل قبولیها در رشته علوم تجربی نگاهی کرد: فقط 19.4 درصد از کل قبولشدگان در این رشته کنکور سراسری متعلق به دهک یک تا چهار هستند در حالی که 63.5 درصد از قبولیها در کنکور علوم تجربی متعلق به دهک هشت تا 10 است.
در رشته علوم ریاضی وضعیت بغرنجتری حاکم است. از کل مجازشدگان برای انتخاب رشته فقط 18.8 درصد از طبقات فرودست هستند. طبق آمار، فقط 8.3 درصد از رتبههای زیر سه هزار متعلق به دهکهای یک تا چهار است درحالی که 22 درصد از رتبههای بالای 20 هزار به این قشر اختصاص دارد. در رشته علوم ریاضی 61.9 درصد از رتبههای زیر سه هزار به متقاضیان برآمده از دهک 9 و 10 رسیده و و نزدیک به 70 درصد رتبههای زیر 20 هزار به دهکهای هفت تا 10 اختصاص یافته است. در آمار کلی نیز بیش از 70 درصد رتبههای زیر سه هزار که رتبه مناسب برای قبولی در دانشگاههای برتر کشور است، دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی و سمپادند و تقریبا هیچ دانشآموزی از مدارس دولتی در میان رتبههای تکرقمی یا حتی زیر 37 وجود ندارد. آمار تأییدکننده گزارهای تلخ است: اگر پول خرج نکنید، جایی در دانشگاهها و رشتههای برتر کشور ندارید.
40 میلیون تومان؛ حداقل پول برای شرکت در کنکور
«علی محسنی» مشاور و معلم کنکور در مدارس شناختهشده تهران است. او به «شرق» میگوید که با افزایش تأثیر امتحان نهایی در کنکور حالا دانشآموزان باید از سال یازدهم برای موفقیت در کنکور هزینه کنند: «الان دانشآموزی که بخواهد در کنکور موفق شود باید هزینهکردن را از سال یازدهم و برای امتحانات نهایی شروع کند. یعنی هزینه شرکت موفق در کنکور دو برابر شده است». او درباره هزینههایی که دانشآموزان برای حضور در دبیرستانهای غیرانتفاعی پرداخت میکنند یعنی دبیرستانهایی که در سالهای اخیر سهم قابل توجهی در قبولیها دارند، توضیح میدهد: «هزینه اول را مدرسه تحمیل میکند، میانگین شهریه مدارس غیرانتفاعی80 تا 250 میلیون تومان است که شهرت و سابقه مدرسه در میزان شهریه تعیینکننده است. بعد از هزینه مدرسه، بحث هزینه کتابها مطرح میشود. دانشآموزی که بخواهد برای هر درس حداقل یک کتاب کمک آموزشی تستزنی بگیرد، عددی حدود شش میلیون تومان باید هزینه کند. با توجه به اینکه سابقه تحصیلی و نتایج امتحان نهایی هم به رتبه کنکور اضافه شده، دانشآموزان معمولا یک کتاب هم برای امتحانات نهایی باید بخرند که نزدیک چهار میلیون تومان است. اگر بخواهند آزمون آزمایشی شرکت کنند، نزدیک به هشت میلیون تومان هم باید بپردازد». «محسنی» که تجربه حضور در مدارس دولتی را نیز دارد، از وضعیت نابسامان این مدارس برای آمادهکردن دانشآموزان در مسیر کنکور میگوید: «دو مدل مدرسه دولتی حداقل در شهر تهران داریم. مدارس دولتی معمولی و مدارس دولتی هیئت امنایی. در مدارس هیئت امنایی، مدرسه میتواند در صورت تمایل و پرداخت هزینه توسط خانوادهها برای کنکور خدماتی ارائه دهد. به این صورت که هزینه معلم و مشاور و... را از خانوادهها دریافت میکنند. هزینهای که میگیرند حدود 40 میلیون تومان و حتی بالاتر است. خانوادهای که این هزینه را پرداخت کند، میتواند این خدمات را برای فرزندش داشته باشد، در غیر این صورت فقط در همان کلاسهای معمولی مدرسه که بیفایده است و فقط معلمهای رسمی در کلاس کتاب سال دوازدهم را درس میدهند، شرکت میکند. در مدارس دولتی معمولی، حتی امکان استفاده از خدمات اضافه برای کنکور وجود ندارد و دانشآموزان فقط در کلاسهای درس با مباحث کتاب آشنا میشوند». از نظر «محسنی» این سازوکار مدارس هیئت امنایی بخشی از اقتصاد پرسود کنکور است و نفع زیادی برای مدارس هیئت امنایی دارد: «این پول در جیب معلم یا مشاوری که مدرسه هیئت امنایی میآورد، نمیرود. این مدارس که جمعیت زیادی دارند، با جذب مثلا 20 نفر از 150 دانشآموز خود و دریافت هزینههای بالا، در پشت پرده برای خود سهم بسزایی از این پولها را برمیدارند». او میگوید دانشآموز مدارس دولتی اگر هزینه نکنند امکان موفقیت در کنکور را ندارد: «خیلی بعید است اگر کسی بتواند بدون هزینه 30 تا 40 میلیون تومانی در ماراتن کنکور مخصوصا رشته تجربی نتیجه خوبی بگیرد. کسی که بدون هزینه برای مثال از اقشار کمدرآمد جامعه در کنکور شرکت کند، احتمال زیاد در بدترین نوع دانشگاه دولتی در حاشیه شهرها قبول میشود». «محسنی» که سابقه فعالیت در مؤسسات آنلاین و خصوصی کنکور را دارد، میگوید این مؤسسات که رقمهایی بالا دریافت میکنند و به عنوان جایگزین مدارس غیرانتفاعی برای کسانی که پول کافی برای ثبتنام دانشآموزانشان در آن مدارس را ندارند عمل میکنند، نه نهادهای آموزشی، بلکه بنگاههای اقتصادی هستند: «در این مؤسسات کمتر از هزار دانشآموز نباید سر کلاس باشد. من در یکی از این مؤسسات کلاس زیستشناسی با حضور هفت هزار دانشآموز برگزار کردم. بیشتر مدیران این مؤسسات، افراد ثروتمندی هستند که مؤسسات خود را مکان برای سرمایهگذاری و کسب درآمد میبینند. فارغ از تعداد بالای دانشآموز که کیفیت کلاس را پایین میآورد، این مؤسسات بیشتر دنبال معلمانی هستند که با نوع رفتار و برخوردشان بتوانند خبرساز شوند و دانشآموزان بیشتری را جذب خود کنند». این مشاور کنکور با اشاره به آمار قبولیهای امسال میگوید: «حدود 80 درصد رتبههای زیر صد در رشتههای تجربی، ریاضی و انسانی یا فارغالتحصیل سمپاد یا مدارس غیرانتفاعی هستند. این درحالی است که ما تا اوایل دهه 90 شاهد حضور افرادی که در روستاها یا مناطق کمبرخوردار تحصیل کرده بودند، در بین رتبههای تکرقمی بودیم».
انگیزهای برای ادامه تحصیل وجود ندارد
«افخم صباغ»، بنیانگذار و عضو هیئت امنای مؤسسه خیریه مهر و ماه است و با وضعیت پیشآمده آشناست. او به «شرق» میگوید که بسیاری از نوجوانانی که در مناطق حاشیهای شهر زندگی میکنند و عضو خانوادههای کمبرخوردارند، پیش از رسیدن به خط شروع ماراتن کنکور، از رقابت کنار میکشند: «ترک تحصیل تا قبل از کنکور آمار بالایی دارد. بخشی به علت وضعیت اقتصادی خانواده و اجبار کودکان برای ورود به بازار کار است و بخش دیگر به علت فقدان انگیزه ادامه تحصیل. این دانشآموزان وقتی میبینند که شانس قبولی کنکور برای آنها به علت کیفیت پایین مدارس و عوامل دیگر به این میزان کم است، انگیزه خود را برای شرکت در کنکور از دست میدهند». او درباره چالشهای متعدد این دانشآموزان برای تحصیل هم توضیح میدهد: «کوچکی خانهها مسئله بزرگی است. برای مثال دیده میشود که در یک اتاق کوچک 12 نفر زندگی میکنند که این مسئله باعث میشود بچهها فراغت لازم و فضایی آرام برای درسخواندن نداشته باشد. در بیشتر خانهها اساسا ارزش تحصیل آنقدر بالا دیده نمیشود که برای بچهها یک فضا مناسب ایجاد کنند. ما دو سال پیش در جلسهای با مسئولان شهرداری درخواست کردیم فضاهایی به عنوان قرائتخانه ایجاد شود که این دانشآموزان بتوانند به این محل مراجعه کنند، اما شهرداری به درخواست ما پاسخ نداد». با افزایش تعداد روزهای تعطیلی مدارس به علت ناترازیهای انرژی، مشکلات تحصیلی این دانشآموزان افزایش نیز یافته است: «تعطیلی متعدد مدارس به علت مشکلات مربوط به ناترازی و باقی مسائل باعث شده این دانشآموزان به علت کمبود وسایل الکترونیک نتوانند در کلاسها شرکت کنند و عقب بیفتند. سطح سواد دیگر اعضا خانواده هم آنقدر پایین است که نتوانند عقبماندگیهای تحصیلی بچههایشان را جبران کنند». این موارد و مشکلات متعدد باعث شده این دانشآموزان وقتی به مرحله کنکور میرسند، توان رقابت نداشته باشند، در نتیجه کیفیت پایین تحصیل و آموزش، دانشآموزان خانوادههای کمبرخوردار سال به سال با یک پایه تحصیلی ضعیف به پایه بعدی میروند و وقتی به کنکور میرسند، سطح تحصیلی آنها آنقدر پایین است که نتوانند رقابت کنند. برای همین این دانشآموزان وقتی در این وضعیت در کنکور شرکت میکنند، در صورت قبولی شاهکار کردهاند. «صباغ» ادامه میدهد: «تنها خدماتی که این دانشآموزان میتوانند به آن دست یابند، چیزی است که سمنها ارائه میدهند. بیشتر این بچهها نه امکان شرکت در آزمونهای آزمایشی را دارند، نه به کتابهای کنکور دسترسی دارند و نه از خدماتی که مدارس غیرانتفاعی در حوزه تدریس و مشاوره ارائه میکنند، بهرهمند هستند. سطح ارائه خدمات سمنها هم هیچگاه به مدارس غیرانتفاعی یا سمپاد نمیرسد». این نابرابری در شرایط تحصیل دانشآموزان را درباره درسخواندن دلسرد کرده است: «این وضعیت نابرابر دانشآموزان را درباره تحصیل دلسرد کرده است. آموزش امکانی است برای اینکه بچهها بتوانند از پایگاه طبقاتی خود بالا بروند و جهش کنند، ما با این بیعدالتی آموزشی این شانس را از این افراد میگیریم».
شهریه بالا، کتابهای تست و کلاس فوقبرنامه
این روزها که همزمان با انتخاب رشته کنکور است، خانوادهها بیش از هر زمان دیگری در حال دیدن نتیجه هزینههای خود برای تحصیل فرزندانشان هستند. «خانم یوسفینژاد» که فرزندش در یکی از مدارس معروف غیرانتفاعی تحصیل کرده و رتبهای زیر هزار در کنکور رشته علوم تجربی کسب کرده، به «شرق» میگوید: «پسرم را از سوم دبستان در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام کردم. سال کنکور هم در همین مدرسه بود، چون آمار قبولیهای آن بالاست». او میگوید که در سال کنکور جز شهریه مدرسه، برای خرید کتاب و شرکت در کلاسهای تقویتی پول زیادی خرج کردهاند: «معلمان مدرسه بسیار خوب بودند. اما پسرم برای تقویت پایه درسیاش نیاز به کلاسهای بیشتری داشت، برای همین در یکی از مؤسسات کنکور در کلاس جمعبندی زیستشناسی و شیمی ثبتنامش کردیم که اگر اشتباه نکنم، حدود 30 تا 40 میلیون تومان هزینهاش بود. کتابها و جزوات مختلفی هم گرفتیم که رقم دقیق آن را نمیدانم اما بیش از 9 میلیون تومان شد». او میگوید از این هزینهها ناراضی نیست، زیرا نتیجهاش را گرفتهاند. «آقای احمدی» نیز پسرش را برای شرکت در کنکور سراسری رشته ریاضی به یکی از مدارس غیرانتفاعی که شعبههای زیادی در سطح شهر دارد، ثبتنام کرد. او میگوید: «من و همسرم برای موفقیت فرزندمان تصمیم گرفتیم او را در سه سال دبیرستان به مدرسه غیرانتفاعی بفرستیم. شهریه بالایی پرداخت کردیم. حتی سال گذشته در میانه سال با رشد هزینهها مدرسه پول بیشتری هم از ما گرفت». پسر «آقای احمدی» حالا به رتبهای خوب در کنکور سراسری دست یافته: «پسرم میخواهد در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کند. از کودکی به این چیزها علاقه داشت. امیدواریم خوب درسش را بخواند تا در مقاطع بالاتر در خارج از کشور تحصیل کند». او شهریه مدرسه را نزدیک به 140 میلیون تومان اعلام میکند و میگوید نزدیک به 30 میلیون نیز برای کتابها کنکور و کلاسهای تستزنی پرداخت کرده است: «متأسفانه هزینهها بسیار بالا رفته. اما دیگر چه کار میشود کرد؟ مجبوریم برای موفقیت هزینه کنیم». او درباره خدماتی که مدرسه به فرزندش ارائه داده، هم میگوید: «مدرسه معلمانی مجرب برای تدریس درسها به کار گرفت. پانسیون مجهزی نیز داشت که پسرم تا هشت شب در آن درس میخواند. همینطور روزهای منتهی به کنکور کلاسهای جمعبندی مفصلی برگزار کرد».
عدالت آموزشی، قربانی پولیسازی آموزش
اگر به دانشآموز فرضی که در ابتدای گزارش مورد اشاره قرار گرفت، بازگشت، بیراه نیست اگر گفت که هزینهای نزدیک به 11 میلیون تومان، تنها خرجی برای حفظ امیدی بیهوده تا روز کنکور است. او در این شرایط حداقل برای قبولی در رشتههای خوب دانشگاههای برتر کشور، هیچ شانسی ندارد. اصل عدالت آموزشی به معنای «حق برابر تمام کودکان» برای دستیابی به آموزش باکیفیت و نتیجه متناسب با توان و استعدادشان است. اصل 30 قانونی اساسی تأکید کرده: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد». اما حالا، این حق که در قانون اساسی بهصراحت بر آن تأکید شده، با گردش مالی گسترده مؤسسات کنکور و مدارس غیرانتفاعی، همزمان با افت جدی کیفیت و کمیت مدارس دولتی، به محاق رفته و نتایج کنکور سراسری نشانهای روشن برای تأیید این مسئله است. تداوم این روند به یقین منجر به افزایش تعداد ترک تحصیل، کاهش انگیزه درسخواندن و پایان رؤیاپردازی از همان کودکی برای افرادی خواهد شد که کنکور را رقابتی میان دیگران ثروتمند میدانند و جایی برای خود در دانشگاههای برتر و رشتههای خوب نمیبینند.
بازار ![]()