يکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴
سیاسی

سرمقاله سازندگی/ دانشگاه بی‌پول، جامعه بی‌قدرت

سرمقاله سازندگی/ دانشگاه بی‌پول، جامعه بی‌قدرت
ندای لرستان - روزنامه سازندگی / «دانشگاه بی‌پول، جامعه بی‌قدرت» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم روح‌الله اسلامی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: قدرت ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - روزنامه سازندگی / «دانشگاه بی‌پول، جامعه بی‌قدرت» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم روح‌الله اسلامی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
قدرت واقعی هر جامعه از میزان سرمایه‌گذاری آن بر دانش و حاملان دانش آغاز می‌شود؛ اما امروز دانشگاه‌های ایران با وضعیتی روبه‌رو هستند که در آن حقوق اعضای هیأت‌ علمی به سطحی رسیده که عملاً معیشت استادان را تهدید می‌کند. دستمزد ماهانه بسیاری از استادان معادل چند صد دلار است و پژوهانه سالانه آنها حتی به چند هزار دلار هم نمی‌رسد؛ رقمی که در مقایسه با منطقه و جهان از حداقل‌های لازم برای پژوهش بسیار فاصله دارد. این وضعیت در حالی است که بخش عمده‌ای از پژوهش‌ها به دلیل نبود بودجه کافی به کارهای محدود کتابخانه‌ای، شهودی، کم میدان و کم تحقیق پیشینه تبدیل‌ شده‌اند. ارتباطات بین‌المللی کاهش ‌یافته، فرصت‌های مطالعاتی تعطیل ‌شده و بسیاری از اساتید به‌جای توسعه علمی، ناگزیر به جست‌وجوی شغل دوم هستند. استادان جوان باوجود سال‌ها تحصیل و پژوهش فاقد خانه و امنیت مالی‌اند؛ دانشجویان دکتری پرداختی کافی ندارند؛ و درنهایت انرژی و توان دانشگاه که باید موتور اصلی نوآوری باشد، تحت ‌فشار شدید اقتصادی تحلیل رفته است.
علت اصلی بحران
بحران امروز دانشگاه به دلیل چند عامل ساختاری شکل‌ گرفته است. نخست، فقدان تناسب میان حقوق و هزینه‌های زندگی باعث شده، استاد تمام‌وقت دیگر نتواند واقعاً تمام‌وقت باشد. دوم، رشد افسارگسیخته دانشگاه‌های بی‌کیفیت در دو دهه اخیر منابع مالی و انسانی را پراکنده کرده و دانشگاه‌های مادر که باید محور تولید علم باشند، تضعیف ‌شده‌اند. سوم، کاهش شدید ارتباطات بین‌المللی و بسته شدن مسیرهای تبادل علمی، دانشگاه ایرانی را از جریان جهانی دانش جدا کرده است. چهارم، نبود سیاست‌گذاری مالی پایدار باعث شده حتی طرح‌های پژوهشی معمولی نیز در عمل بی‌پشتوانه باقی بمانند. این وضعیت در مجموع پتانسیل یادگیری، حل مسئله، خلاقیت و نوآوری را به‌طور جدّی کاهش داده و دانشگاه را به نهادی کم اثر در حکمرانی و سیاست‌گذاری تبدیل کرده است.
بازار
وقتی وضعیت فعلی ایران را با کشورهای اطراف مقایسه می‌کنیم، شکاف بزرگی دیده می‌شود. حقوق اعضای هیأت ‌علمی در کشورهای قفقاز، آسیای میانه و بسیاری از کشورهای عربی حداقل چندین برابر ایران است. این کشورها برای جذب نخبگان و توسعه علمی، حقوق‌های رقابتی، بسته‌های حمایتی، فرصت‌های مطالعاتی گسترده و زیرساخت‌های پژوهشی مدرن فراهم کرده‌اند. درحالی ‌که ما با وجود داشتن جامعه علمی بزرگ از نظر سرمایه‌گذاری در پژوهش و حمایت از استاد، بسیار عقب‌تر حرکت می‌کنیم. سهم تحقیق و توسعه در اقتصاد ایران کمتر از حد استاندارد جهانی است و این باعث شده پژوهش و توسعه فناوری در کشور از عمق و قدرت کافی برخوردار نباشد. نتیجه آنکه استادان برجسته ما یا مهاجرت می‌کنند، یا گرفتار حاشیه‌های اقتصادی می‌شوند، یا از فعالیت پژوهشی عمیق فاصله می‌گیرند.
پیامدهای مستقیم بر کیفیت علم و جامعه
دانشگاه ایرانی امروز نه ‌تنها از کمبود منابع مالی رنج می‌برد بلکه اثرات این کمبود مستقیماً در کیفیت آموزش، پژوهش، سیاست‌گذاری علم و حتی آینده توسعه کشور دیده می‌شود. علمی که نتواند کار میدانی انجام دهد، دسترسی خارجی داشته باشد یا پژوهشگران را حفظ کند به ‌تدریج از دنیای واقعی فاصله می‌گیرد.
در بسیاری از رشته‌ها، پژوهش‌ها صرفاً کتابخانه‌ای و تکراری شده‌اند، نوآوری کاهش ‌یافته، فرصت‌های رشد از بین رفته و نسل جوان، انگیزه علمی خود را از دست می‌دهد. دانشگاه‌های مادر که باید سکوی پرتاب علم باشند با بودجه‌های محدود و تقسیم ‌شده، توان سرمایه‌گذاری در آزمایشگاه‌ها، پروژه‌ها و همکاری‌های جهانی را ندارند. در چنین شرایطی، علم ایرانی نمی‌تواند نقشی تعیین‌کننده در صنعت، سیاست، کشاورزی، امنیت، فناوری یا محیط‌زیست داشته باشد. هیچ سیاست علمی‌ای بدون تقویت معیشت استادان قابل ‌اجرا نیست. افزایش ملموس و واقعی حقوق اعضای هیأت‌ علمی نخستین و فوری‌ترین اقدام دولت است. استاد ایرانی باید بتواند زندگی حداقلی، عزت‌مند و بدون اشتغال دوم داشته باشد تا پژوهش و آموزش به وظیفه اصلی او تبدیل شود. بسته‌های حمایت مالی، تسهیلات خرید یا رهن منزل برای اعضای جوان، بیمه تکمیلی مناسب و افزایش پژوهانه‌ها از ملزومات حیات علمی‌اند. جامعه‌ای که دانش را ارج می‌نهد، نخستین نشانه‌اش احترام به معیشت معلمان و استادانش است.
یکی از ریشه‌های بحران دانشگاه، تکثّر غیرکاربردی دانشگاه‌هاست. از کوچک‌ترین شهرها تا روستاها، مراکز آموزش عالی ایجاد شده بدون آنکه کیفیت، زیرساخت یا هیأت‌ علمی کافی داشته باشند. این ساختار باید اصلاح شود. ادغام دانشگاه‌های کوچک، تعطیلی تدریجی مراکز بی‌کیفیت و تقویت دانشگاه‌های مادر ضروری است. منابع مالی محدود باید به جای پخش شدن میان ده‌ها مرکز ناکارآمد، در چند دانشگاه بزرگ و کیفی تجمیع شود. این سیاست در بسیاری از کشورها اجرا شده و نتیجه آن افزایش رتبه علمی و کیفیت آموزش بوده است. علم بدون ارتباطات جهانی معنایی ندارد. دانشگاه ایرانی نیازمند سیاست فعال برای مشارکت در پروژه‌های بین‌المللی، اعزام استادان، پذیرش استادان مهمان، تبادل دانشجو، برگزاری کنفرانس‌های مشترک و چاپ مقالات مشترک با مراکز مهم دنیاست. امروز بخش بزرگی از عقب‌ماندگی علمی ناشی از انزوا و بسته ‌شدن مسیرهای تبادل دانش است. بازگشت به جهان، نه یک انتخاب انتخابی بلکه یک ضرورت حیاتی برای بقای دانشگاه ایرانی است.
تا زمانی که بودجه دانشگاه‌ها بر اساس تعداد دانشجو و ساختمان‌ها تخصیص یابد، کیفیت رشد نخواهد کرد. بودجه باید بر پایه عملکرد پژوهشی، آموزش باکیفیت، تولید علم اثرگذار و همکاری‌های بین‌المللی توزیع شود. دانشگاهی که مقاله مشترک بین‌المللی تولید می‌کند، آزمایشگاه فعال دارد، پروژه ملی انجام می‌دهد و دانش‌آموخته توانمند تربیت می‌کند باید سهم بیشتری از بودجه بگیرد. این نظام بودجه‌ریزی انگیزه برای رقابت سالم و ارتقای کیفیت ایجاد می‌کند. دانشجوی دکتری امروز در ایران عموماً بدون حمایت مالی است و این باعث کاهش کیفیت رساله‌ها و افت انگیزه علمی می‌شود. تقویت پرداخت‌های ماهانه، کمک‌ هزینه سفر پژوهشی، دسترسی به منابع و ایجاد فرصت‌های اشتغال علمی پس از فارغ‌التحصیلی، بخشی جدایی‌ناپذیر از اصلاح نظام دانشگاهی است. بدون نسل جوانِ پژوهشگر، هیچ دانشگاهی آینده ندارد.
آغاز اصلاح از معیشت و سپس ساختار
دانشگاه ایران امروز در موقعیتی ایستاده است که اگر اصلاح ساختاری و مالی آغاز نشود، شکاف علمی با جهان عمیق‌تر خواهد شد. اولین گام، افزایش واقعی حقوق و پژوهانه‌های استادان است. دومین گام، بازطراحی شبکه دانشگاهی از طریق ادغام و تمرکز منابع. سومین گام، بازگشت فعال به جامعه جهانی دانش. چهارمین گام، ایجاد نظام بودجه‌ریزی مبتنی بر کیفیت. جامعه‌ای که به آینده فکر می‌کند از استادانش آغاز می‌کند؛ زیرا هر تحول پایدار، از ذهنی آغاز می‌شود که امنیت، آزادی و توان پژوهش دارد. دانشگاه قدرتمند، جامعه‌ و دولتِ قدرتمند می‌سازد؛ و راه نجات از بحران کنونی، سرمایه‌گذاری قاطع و فوری بر نیروی انسانی علمی است. جامعه جهانی دانش. چهارمین گام، ایجاد نظام بودجه‌ریزی مبتنی بر کیفیت. جامعه‌ای که به آینده فکر می‌کند از استادانش آغاز می‌کند؛ زیرا هر تحول پایدار از ذهنی آغاز می‌شود که امنیت، آزادی و توان پژوهش دارد. دانشگاهِ قدرتمند، جامعه‌ و دولتِ قدرتمند می‌سازد؛ و راه نجات از بحران کنونی، سرمایه‌گذاری قاطع و فوری بر نیروی انسانی علمی است.


نظرات شما