ندای لرستان - اعتماد / متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عبدالناصر سعید| پیروزی زهران ممدانی در پست شهردار نیویورک در زمانی روی میدهد که بحران داخلی امریکا و اوضاع جهان عربی و اسلامی، تحت فشار جنگ نسلکشی در غزه، ادامه شهرکسازی صهیونیستی و یهودیسازی در کرانه باختری و قدس و کاهش توانمندی نظامهای عربی و اسلامی در زمینه مقابله با پروژههای صهیونیستی، بار سنگینی را بر دوش اعراب و مسلمانان گذاشته است. اگرچه این پیروزی رویدادی مهم و دارای پیامدهای عمیق سیاسی و اجتماعی است اما نیازمند یک تحلیل فلسطینی بیطرف و بدون اغراق است تا از تبدیل این پیروزی نمادین به یک نقطه عطف تاریخی خودداری کند، موضوعی که نه موازنه قوا و نه ماهیت ساختار تصمیمگیری در امریکا اجازه تحقق آن را نمیدهد.
بازار ![]()
اول - پیامدهای این پیروزی در صحنه امریکا- انتخاب ممدانی به عنوان شهردار بزرگترین شهر امریکا آن هم شخصی که یک مهاجر جوان مسلمان وابسته به جناح مترقی حزب دموکرات و نزدیک به جریان سوسیال دموکرات است، نشاندهنده تغییرات فزاینده در ساختار اجتماعی و سیاسی شهرهای بزرگ امریکا است. این در شرایطی است که احساس عدالتخواهی اجتماعی و مخالفت با سلطه ثروتمندان و انتقاد از سیاستهای رژیم صهیونیستی در فلسطین در میان جوانان و اقلیتها و طبقه کارگر در این کشور رو به افزایش است. لذا پیروزی ممدانی را میتوان نقض قانون نانوشتهای دانست که دهههاست بر نیویورک حاکم است. قانونی که میگوید رسیدن به مناصب بالا نیازمند حمایت بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی است. لذا شاهدیم امروز جریانی که به وضوح از حقوق فلسطینیان حمایت و از نسلکشی اسراییلی در غزه انتقاد میکند، در حال موفقیت است و از حمایتهای قابل توجه برخوردار شده لذا این یک تغییر ملموس، هر چند محدود است. اما بهرغم این موارد شهرداری نیویورک نهادی نیست که استراتژی کلی سیاست خارجی امریکا را تعیین کند چرا که ترسیم این استراتژی همچنان در دست کاخ سفید، نهادهای امنیت ملی، کنگره و لابیهای بانفوذ است.
بنابراین، تأثیر این پیروزی بر تصمیمگیریهای امریکا درباره منازعه فلسطینی اسراییلی غیرمستقیم و تدریجی خواهد بود که آن نیز نه به تصمیمگیریهای فوری بلکه به تغییر گفتمان عمومی و ایجاد ائتلافها در درازمدت بستگی دارد.
دوم- از دیدگاه بیطرفانه فلسطینی این رویداد میتواند یک دستاوردهای سیاسی و اخلاقی باشد.
این پیروزی بیش از هر چیز نشاندهنده افول انحصار روایت صهیونیستی در مهمترین مرکز مالی و رسانهای بزرگ جهان است که میتواند زمینه وسیعتری را برای همکاری فلسطینیها و متحدانشان با نیروهای ترقیخواه امریکا فراهم کند نیروهایی که آرمان فلسطین را آرمان آزادی و عدالت میدانند، نه مسالهای حاشیهای یا آزمونی برای وفاداری لذا شکسته شدن انحصار روایت صهیونیستی میتواند حضور روایت فلسطینی را در گفتمان عمومی در جامعه امریکا تعمیق ببخشد.
دوم اینکه، این پیروزی شکاف میان یهودیان و لیبرالهای نیویورک یعنی اشخاصی که به حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی پایبندند و یهودیان چپگرا و جوان که منتقد سیاستهای تل آویو هستند را آشکار کرد.
البته حتی در صورتی که تاثیر این پیروزی محدود باشد در میانمدت به تضعیف وجهه رژیم صهیونیستی و تقویت جایگاه مساله فلسطین در امریکا از طریق وجدانهای بیدار در غرب به ویژه در این کشور خواهد انجامید.سوم- آنکه پیروزی ممدانی باعث ایجاد همگرایی میان دفاع از غزه، قدس و حقوق فلسطینیان از یک سو و مبارزه علیه نژادپرستی داخلی، فقر، خشونت پلیس و استثمار کارگران در امریکا از سوی دیگر و همچنین تقویت ارتباط بین مساله فلسطین با ارزشهای نجات بخش اجتماعی میشود و آن را از گفتمان کلیشهای خصمانه تکبعدی در سطوح ملی یا دینی خارج میکند.چهارم - آنکه حضور ممدانی در ریاست شهرداری نیویورک اگرچه از نظر عملی فرصتهای محدودی را برای حمایت از مساله فلسطین ایجاد میکند اما باعث میشود زمینه برای حمایت از فعالیتهای فرهنگی و حقوقی علیه جنایات جنگی اسراییلی در فلسطین ایجاد شده و همزمان باعث بازنگری در سرمایهگذاریها و قراردادهای داخلی در این شهر همسو با معیارهای حقوق بشر شود. البته حتی در صورتی که ممدانی در این زمینه موفق شود اما درگیری بر سر این مسائل میان وی و نهادهای قدرتمند باقی خواهد ماند و این مشکلات به صورت کامل حل نخواهد شد.
سوم- تأثیرگذاری بر آینده منازعه فلسطینی اسراییلی و اوضاع منطقه
اگرچه پیروزی ممدانی نمیتواند باعث تغییر معادلههای راهبردی در امریکا نسبت به مساله فلسطین به ویژه سیاست امریکا در زمینه حمایت از برتری بلامنازع نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه و همچنین رابطه مستحکم میان واشنگتن و تلآویو شود اما میتواند به گسترش انتقادات مردمی در امریکا از نسلکشی اسراییلی در غزه، شهرکسازی صهیونیستی و تبعیض نژادی این رژیم علیه مردم فلسطین به ویژه در میان نسل جوان و اقلیتهایی منتهی شود که حمایت از تلآویو را مغایر با ارزشهای آزادی و برابری میدانند.
لذا اگر فلسطینیها و نیروهای عربی و اسلامی حامی آنها از طریق گفتمان حرفهای و مستند و همکاری با جنبشهای جامعه مدنی، اتحادیهها، دانشگاهها و شهرداریها از این فرصت به خوبی استفاده کنند این مساله میتواند در سالهای آینده به افزایش هزینههای سیاسی و اخلاقی ادامه حمایت بیقید و شرط امریکا از رژیم صهیونیستی و وادار کردن مراکز تصمیمگیری به کاهش این حمایت منجر شود حتی اگر باعث از بین رفتن ائتلاف مستحکم امریکایی - اسراییلی نشود.
اما در سطح منطقهای، پیروزی ممدانی باعث ایجاد انگیزه بیشتر برای ملتهای عربی و اسلامی در برابر رژیمهایی شد که ادعا میکنند به خاطر آنکه شرکایی در غرب ندارند مجبور به عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی و گردن نهادن به اهداف شوم امریکا هستند.
لذا وجود طرفهای امریکایی بانفوذ و عدالتخواه که با نسلکشی اسراییلی در غزه و اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی مخالفند و به دنبال برقراری ارتباط با ملتهای عربی و اسلامی هستند، میتواند باعث ایجاد تغییر در سیاستهای غرب به ویژه امریکا نسبت به مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی شود اما به شرط آنکه اراده برای اخذ تصمیم سیاسی مستقل عربی اسلامی برای حمایت از فلسطین وجود داشته باشد و در این زمینه فقط به شعار دادن اکتفا نشود.
چهارم- محدودیتهای این پیروزی و خطرات اغراق درباره آن بهرغم اهمیت نمادین پیروزی ممدانی
باید اذعان کرد که این مساله چالشهایی نیز دارد چرا که وی بهشدت تحت فشار نهادهای امنیتی، مالی و رسانهای و لابی صهیونیستی قرار خواهد گرفت و هر اقدام مهمی که بخواهد درباره مسائل حساس انجام بدهد، با اعمال محدودیتها و مخالفتهای قانونی و سیاسی طرفهای مزبور مواجه خواهد شد. بنابراین او را باید بر اساس سیاستهای واقعیاش در شهر نیویورک و در چارچوب اختیاراتش قضاوت کرد، نه بر اساس انتظارات احساسی. همچنین به تصویر کشیدن وی از سوی طرفهای فلسطینی و عربی به عنوان یک قهرمان افسانهای یا نماینده رسمی فلسطین میتواند برای او مضر باشد و به مخالفانش این بهانه را بدهد که وی را متهم کنند که به عنوان یک سیاستمدار مسلمان حامی فلسطین که اصلش خارجی است نوعی تهدید خارجی برای نظام امریکا است.
بنابراین منطقی است که ممدانی به عنوان یک مدل دموکراتیک امریکایی معرفی شود که نماینده مردم امریکا بوده و برآمده از ارزشهای عدالت و حقوق بشری است که جامعه امریکا به آن معتقد است.
همچنین امید بستن بیش از حد به پیروزی ممدانی میتواند منجر به شکلگیری این توهم خطرناک شود که راهحل منازعه فلسطینی اسراییلی از صندوقهای رأی در نیویورک یا لندن بیرون خواهد آمد در حالی که واقعیت انکارناپذیر آن است که کلید حل این منازعه در داخل فلسطین است.
لذا تنها راهحل منازعه فلسطینی اسراییلی احیای مولفههای قدرت عربی و اسلامی، استقلال در تصمیمگیری ملتهای اسلامی عربی و انسجام جبهه داخلیشان است و این را نیز باید درک کرد که هر گونه تحول خارجی، هر چقدر هم مثبت باشد فقط مولفهای مثبت برای حمایت از آرمان فلسطین است و نمیتواند جایگزین اراده، پایداری و مقاومت مردم فلسطین باشد.
نتیجهگیری - میتوان گفت که پیروزی زهران ممدانی رویدادی مهم و شایسته یک تحلیل سیاسی درست بوده و نشاندهنده تغییرات واقعی در جامعه امریکا به نفع تحقق آزادی و احقاق حقوق فلسطینیان است و پنجرههای جدیدی را برای فعالیتهای سیاسی، رسانهای و حقوق بشری برای حمایت از آرمان فلسطین میگشاید. اما در عین حال، این یک تغییر سرنوشتساز در ساختار اتحاد امریکایی صهیونیستی نیست و نباید بیش از حد به آن دل خوش کرد چرا که ایجاد چنین تغییری نیازمند صبر استراتژیک فلسطینیها و اعراب و مسلمانان و بهرهبرداری هوشمندانه آنان از تمام فرصتها است لذا کلید تغییر در دستان مردم فلسطین است تا از طریق آگاهی و توانمندیشان همدردی جهانی با خود را به مولفهای واقعی برای تحقق عدالت در جهان تبدیل کنند.