يکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴
مقالات

نامه بیش از یک دیدار است؛ درباره عکسی از سفر رئیس‌جمهور در کردستان

نامه بیش از یک دیدار است؛ درباره عکسی از سفر رئیس‌جمهور در کردستان
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست امیر جدیدی| آن قدیم‌ها، همان وقتی که خطوط سیم پیام پایشان به زندگی آدم‌ها ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
امیر جدیدی| آن قدیم‌ها، همان وقتی که خطوط سیم پیام پایشان به زندگی آدم‌ها نرسیده بود مردم با نامه از حال هم باخبر می‌شدند. قبل‌ترش رساندن پیام شکل‌های دیگری داشت. یعنی آن اول‌ اول‌ها آدم‌ها پیام‌هایشان را به شکل نقاشی یا حجاری روی دیوار غار‌ها می‌کشیدند.
از بقایای بجامانده آن دوران مشخص است که بحث پیام‌رسانی بیشتر حول محور بقا می‌گذشته. ظاهراً یک‌جورهایی پیام‌ها از جنس اعلام خطر درباره شکار شدن یا چیزی در این مایه‌ها بوده است. از یک‌جایی به بعد و در قبایل و فرهنگ‌های خاص شکل این پیام‌رسانی طور دیگری می‌شود. یک عده با دود و طبل و بوق و... شروع به رساندن پیام کردند.
نکته اما اینکه ظاهراً تا اینجای ماجرا خبری از احوال‌پرسی، گلایه، درخواست، ابراز عشق یا... نبوده است. از آنجایی که انسان بالذات موجودی اجتماعی است، شروع به گسترش راه‌های ارتباطی می‌کند. اول چاپار و قاصدی به این مجموعه اضافه می‌شوند. قاصدان نخستین حرف‌ها را در دل و ذهن‌شان حفظ می‌کردند و به سمت مقصد و بلکه مقصود می‌رفتند و پیام را می‌رساندند. روزها از پس روزها می‌گذرد و خط پایش به زندگی آدمیزاد باز می‌شود. آن‌وقت همین قاصدها شروع به نامه‌رسانی می‌کنند و ...
دنیای ارتباطات این روزها چنان گوی سبقت و پیشرفت را از باقی رقبا ربوده است که چیزی نمانده که بتوانی از پس خطوط سیم پیام معشوقت را به آغوش بگیری و یک دل سیر کامروا شوی. کاری به سرعت پیشرفت و گوناگونی راه‌های ارتباطی ندارم.
اصلاً نمی‌دانم حرفی که می‌خواهم بزنم چقدر پشتوانه علمی و آماری دارد اما واقعیت این است که در نظرم دوران اوج پدیده پیام‌رسانی همان مقطع نامه است. نامه موجود عجیبی است. اول خواستم از قول کافکا بنویسم «نامه تقریباً یک دیدار است» اما خوب که سبک و سنگین کردم دیدم نامه نه‌تنها یک دیدار که حتی بیشتر از یک دیدار است.
یک روز یک جایی خواندم که نمی‌دانم از قول چه کسی نوشته بود «برای من نامه بنویس، شاید این نامه‌ها اندکی از بار رنج و غم من بکاهد.» می‌دانید این کاهیدن رنج چقدر می‌تواند ارزشمند باشد.
نامه این ویژگی را دارد که مثل تیر غیب آغشته به زهر همزمان خاطره‌ها، افکار، رنج‌ها، اتفاقات و احساس را در درونش نگه دارد و طوری در جان صاحبش بنشیند که نفهمیده از کجا خورده است.
وقتی عکس مردم کردستان در حال نامه نوشتن به رئیس‌جمهور را دیدم نوری در دلم روشن شد. به این فکر کردم که شاید یک نفر پیدا شود و یکی‌یکی نامه‌ها را بخواند و از میان همان نامه‌ها درددل مردم را بشنود؛ یک نفر که درد مردم به جانش بنشیند و دردشان را بکاهد. چون هیچ چیزی مثل نامه نمی‌تواند از درددل آدم بکاهد. 
بازار


نظرات شما