دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۴
سیاسی

سرمقاله دنیای اقتصاد/ ناترازی منابع آبی

سرمقاله دنیای اقتصاد/ ناترازی منابع آبی
ندای لرستان - دنیای اقتصاد / «ناترازی منابع آبی» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم بهرام ثقفیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: در این نوشته بنا داریم ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - دنیای اقتصاد / «ناترازی منابع آبی» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم بهرام ثقفیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
در این نوشته بنا داریم در مورد ویژگی‌ها و مراحل «ناترازی» و گذار به «بازگشت‌ناپذیری» به‌عنوان مرحله آخرالزمانی آب صحبت کنیم. کلمه ناترازی (معادل Imbalance) در سال‌ها و ماه‌های اخیر در حوزه‌های مختلفی مانند انرژی، آب، بودجه، منابع طبیعی، منابع انسانی و حتی در حوزه سیاست (در مقام وضع سیاست و قانون) بسیار به گوش می‌رسد.
هر چند بروز انواع ناترازی‌ها در حوزه‌های متفاوت، در نگاه اول ممکن است پدیده‌هایی مستقل به نظر آیند، لیکن ارتباط تنگاتنگ و نظام‌مندی بین این حوزه‌ها وجود دارد. به‌عنوان مثال، بخشی از انرژی برق در زمستان و بهار از طریق نیروگاه‌های برق‌آبی تامین می‌شود و لذا در ایام کم‌آبی تابستان (به‌خصوص در دوره‌های خشکسالی) ممکن است دچار کمبود انرژی و تنش روی محیط زیست باشیم. همچنین، اقتصاد کشاورزی و امنیت تامین غذا به‌وضوح در گرو امنیت آبی است. بنابراین، منابع آب، انرژی، غذا، محیط زیست و اقتصاد در پارادایم همبست (یا نکسوس) پیوند مستحکمی دارند و لذا ناترازی‌ها باید در یک مجموعه به‌هم‌پیوسته تحلیل و مدیریت شوند. ناترازی را باید فرآیندی پویا تصور کرد که زمانی از یک یا چند بخش آغاز شده و تدریجا مانند ظروف مرتبط به دیگر بخش‌ها تسری می‌یابد. انتشار ناترازی پدیده‌ای خطی نیست و اثرات آن می‌تواند به‌طور تصاعدی هم‌افزا شود. کمبودها متاثر از محرک‌های مختلف، مانند رشد جمعیت، تغییر در شرایط اقلیمی و مصرف‌کنندگان جدید طی زمان تشدید شده و تدریجا دامنه زمانی و مکانی خود را دیگر حوزه‌ها منتشر می‌کنند.
بازار
فرآیند ناترازی آب را شاید بتوان در مراحل آغازین مدیریت کرد، اما اگر از آستانه‌ ظرفیت بُرد یک منطقه یا ظرفیت اکولوژیک عبور کند - آنچه که از آن تحت عنوان «تاب‌آوری» یاد می‌شود- به وضعیت جدیدی می‌رسد که حتی با رخداد بارش‌های بالاتر از نرمال نمی‌توان روند را معکوس کرد. مانند آنچه در سال آبی 1398-1397 شاهد بودیم که سیلاب‌های شدید آن دوره نتوانستند تاثیر بلندمدتی بر احیای تالاب‌ها و جبران کسری مخازن آب زیرزمینی کشور داشته باشند. نمونه دیگر از استمرار کم‌آبی مزمن را در حوضه دریاچه ارومیه شاهد هستیم که رخداد ترسالی‌ها نیز قادر به احیای دریاچه نیستند.
اما دلایل رخداد ناترازی (در جهت کاهشی) در آب چیست؟ سه عامل عمده در این رابطه با یکدیگر در اندرکنش هستند. اول عامل اقلیم که نوسانات آن موجب کاهش موقتی (چند ماه تا چند سال) بارش و احیانا افزایش دما و تبخیر می‌شود. خشکسالی که حاصل نوسان طبیعی و موقت در اقلیم است، یک عامل مولد و تشدیدکننده شرایط کمبود ‌آب محسوب می‌شود. دوم عامل انسانی است که به واسطه آن مصرف و بارگذاری روی منابع آب به‌دلیل رشد جمعیت، توسعه صنعت، تغییر کاربری اراضی و به‌ویژه توسعه اراضی زیرکشت افزایش می‌یابد. عامل سوم که آن را می‌توان محرک یا کنترل‌کننده عامل دوم دانست، شیوه حکمرانی و سیاستگذاری (در مقام وضع و اجرای سیاست‌ها و قوانین) در بخش آب و حوزه‌های تاثیرگذار بر مصرف آب است. عامل سوم شاید موثرترین ابزار افزایش تاب‌آوری آبی قلمداد می‌شود و می‌تواند در تنظیم و تسکین اثرات عوامل اقلیمی و انسانی بسیار موثر باشد.
ناترازی آب یک ویژگی دو سویه است. هر چند به ندرت، در دهه‌های اخیر شاهد دوره‌های نسبتا کوتاهی هستیم که ترازوی عرضه و تقاضای آب به نفع کفه عرضه سنگینی می‌کند و ناترازی مثبت رخ می‌دهد (مانند ترسالی‌های شدید سال 1398). کثرت آب در این دوره چنان بود که برای جبران بخشی از خسارت کشاورزان ناشی از سیلاب، مجوز کشت برنج در برخی مناطق نیمه خشک صادر شد. اما این تصمیم به منزله یک اقدام موقت تلقی نشد و در سال‌های خشک بعد از 1400 نیز ادامه یافت. بنابراین، عبارت ناترازی یک حالت «خفیف» منفی را تداعی می‌کند و به هیچ عنوان شدت و گستره کمبود آب را که در این روزها شاهد آن هستیم به جامعه انتقال نمی‌دهد. گویا «ناترازی» یک انتساب مصنوعی به شرایط کنونی منابع آب است که تداوم و شدت بحران حاضر را نمایان نمی‌کند! از این منظر «ناترازی آب» توصیف جامعی از شرایط کنونی منابع آب در کشور نیست.
پس ما اکنون در چه شرایطی قرار داریم؟ برخی کارشناسان آب مراحل قهقرای منابع آب را به این ترتیب برمی‌شمارند. مرحله اول همان ناترازی (منفی) یا کمبود خفیف آب است که در بالا اشاره شد. این مرحله استمرار ندارد و به واسطه رخداد ترسالی‌های متوسط و شدید یا اقدامات مدیریتی برای کاهش مصرف تسکین می‌یابد. به‌طور کلی، وضعیت منابع آب در این مرحله می‌تواند به سمت شرایط نرمال بازگشت‌پذیر باشد. مرحله بعدی که شاید نزدیک‌ترین توصیف به شرایط کنونی باشد، «کم‌آبی شدید» یا Severe Water Scarcity می‌نامیم که مبین کسری فزاینده و قابل ملاحظه موجودی (مجاز برای مصرف) آب نسبت به تقاضای آب در دوره زمانی معین است. بنابراین در صورت استمرار و تشدید شرایط ناترازی به مرحله کم‌آبی شدید ورود می‌کنیم.
برای درجه‌بندی کم‌آبی معیارهای سنجش مانند سرانه آب (نسبت میانگین حجم سالانه آب تجدید‌پذیر به جمعیت) و نیز شاخص تنش آبی نسبی (نسبت حجم آب مصرفی به حجم آب تجدیدپذیر) نیز وجود دارد. بسته به مرجع، در کشور ما اولی در دامنه 1000 تا 1300 مترمکعب بر نفر و دومی در حدود 90 تا 100درصد نوسان دارد. آب تجدیدپذیر عبارت است از مجموع آب قابل مشاهده (آب‌های سطحی + تغذیه آب‌های زیرزمینی) به‌اضافه آب سبز (مقدار جزئی رطوبت خاک) که خود سال به سال بر اساس شرایط خشکسالی/ترسالی تغییر می‌کنند. تقریبی بودن اعداد به‌دلیل عدم توافق و تقریب در تعیین حجم آب تجدیدپذیر و نیز تغییرات (کاهشی) قابل ملاحظه آن طی دو یا سه دهه اخیر است.
بر اساس دو معیار گفته‌شده، ما مجموعا در شرایط تنش آبی شدید قرار داریم. اضافه کنیم که در ادبیات مدیریتی، با تشدید ناترازی و ورود و استمرار مرحله کم‌آبی شدید، به‌صورت خزنده یا با یک شوک رخداد خشکسالی بلندمدت، به مرحله «ناپایداری» Unsustainability آبی ورود می‌کنیم. چرا؟ زیرا حکمرانی حوزه منابع آب به شاخص‌های (توسعه) پایدار در بلندمدت توجه کافی ندارد و حقوق آیندگان نادیده ‌گرفته می‌شود. در صورت غفلت مداوم حکمرانی آب نسبت به اصول توسعه پایدار، مرحله ناترازی بلاشک به مرحله ناپایداری وارد می‌شود و چالش‌های عظیم و درهم‌ تنیده در حیطه آب، انرژی، غذا و محیط زیست بروز می‌کند. متاسفانه باید اقرار کرد که مرحله «ناپایداری آبی» در کشور در حال تثبیت خود است؛ هرچند هنوز امید اندکی برای بازگشت‌ در بخش‌هایی از منابع آب وجود دارد.
و مرحله پایانی همانا «بازگشت ناپذیری» یا Irreversibility است که در آن وضعیت کم‌آبی شدید و ناپایداری استمرار یافته و از «آستانه» بازگشت‌پذیری فیزیکی یا اقتصادی (یا هر دو) به مراحل پیشین عبور کرده‌ است. لذا امکان بازگشت حتی به مرحله ناپایدار (در برخی یا کلیه آثار) عملا دیگر وجود ندارد. شوربختانه، ما همچنان شاهد تشدید کم‌آبی و کسری انباشته در منابع آبی کشور هستیم. یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌ها، تراز منفی مخازن آب زیرزمینی به میزان 150‌میلیارد مترمکعب (تا حتی بیش از 200میلیاردمترمکعب هم گفته می‌شود) طی چند دهه اخیر است؛ به‌نحوی‌که امید برای بازگشت‌پذیری در این منبع مشترک و استراتژیک بسیار اندک است. برخی اثرات این کاهش کلان، مانند فرونشست دشت‌ها، اصولا بازگشت‌پذیر نیست. با تخلیه مداوم منابع در شرایط حاضر، معیارهای سنجش وضعیت منابع آب (مانند شاخص تنش آبی نسبی) از آستانه‌های بازگشت‌پذیری فاصله قابل‌توجهی گرفته‌اند.
یکی از علائم تثبیت بازگشت‌ناپذیری، مصرف بیش از 90درصد منابع تجدیدپذیر است که طی چند دهه افزایش و استمرار یافته و شانسی برای بازگشت به شرایط پایدار باقی نگذاشته‌ است. از خود بپرسیم آیا امکان کاهش کل مصرف، از حدود 100-90 درصد (یکی از بالاترین در جهان) از حجم آب تجدیدپذیر، به میزان توصیه‌شده یعنی 40درصد (شرایط پایدار) یا حتی به میزان قابل قبول 60درصد وجود دارد؟ آیا می‌توانیم مصرف آب خانگی را دست‌کم 30درصد کاهش دهیم؟ مهم‌تر، آیا می‌توان مصرف کشاورزی را حداقل یک‌سوم کاهش داد؟ آیا رویای احیای کامل یا حتی بخشی از تالاب‌های بزرگ کشور به وقوع می‌پیوندد؟ حتی در صورت پاسخ مثبت به برخی از این سوالات، چه میزان زمان، منابع مالی، فناوری، اشتغال جایگزین و از همه مهم‌تر اراده و انگیزه (در نظام حکمرانی آب و مشارکت مردم) نیاز است؟ پاسخ به این سوالات حتی پس از تغییر بنیادین در رویکرد مدیریت آب دشوار می‌کند.
هر توصیف علمی را که برای بیان وضعیت آب در کشور برگزینیم، نباید تسلیم شرایط و سناریوی «ادامه وضع کنونی» شویم. کشاورزان، صنایع، مردم و سیاستگذاران باید خود را ملزم به تغییر الگوی مصرف، بازیافت، توسعه کم آب‌بر، سازگاری با وضعیت ذاتی کم‌آبی در اقلیم غالب خشک و نیمه‌خشک و کنار گذاشتن توهم آب فراوان ببینند. چاره این مساله بغرنج و درهم‌تنیده (با دیگر منابع و حوزه‌ها)، ادامه برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های هزینه‌بر (از منظر اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) انتقال آب، شیرین‌سازی، آبیاری تحت فشار، آب ژرف، انواع سازه‌های آبی و مانند آنها نیست. کشور نمی‌تواند همچنان الگوی «تامین منابع آب به هر قیمتی» را بدون در نظر گرفتن ظرفیت زیستی سرزمین و سرنوشت نسل آینده دنبال کند. اینها نه فقط توصیه، بلکه بایدهایی است که برای حفظ تمدن و آینده این مرزوبوم است که همگان باید به آن متعهد شویم. 


نظرات شما