ندای لرستان - وطن امروز / «رئیسجمهور و مسأله آفرینش «تصویر ایران»» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم علی کاکادزفولی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
رئیسجمهور مقتدر، پیش از آنکه در سیاست به پیروزیهای ملموس برسد، در قلمرو «تصویر» پیروز میشود؛ یعنی در ذهن مردم و نخبگان صحنهای از خود میآفریند که هم اعتماد میآورد، هم اقتدار. این تصویر، محصول روابط عمومی پرزرقوبرق یا چند حرکت نمایشی نیست، برآیند همافزایی 3 چیز است: اول، ثبات در اصول و زبان سیاسی؛ دوم، توان ساماندهی و اجرا و سوم، نشانهگذاریهای نمادین سنجیده در داخل و خارج. تصویر مطلوب رئیسجمهور باید به گونهای باشد که در داخل، او را ادامه منطقی قانون اساسی و نهادهای ملی نشان دهد و در خارج، نمایندهای قابل محاسبه و عزتمند از قدرت ایران. در یادداشت پیش رو به اختصار اجزای این تصویر و نیز «نبایدها» شرح داده میشود. گفتنی است مخاطب این متن نه فقط رئیسجمهور حاضر، بلکه روسای جمهور پیشین ایران که در حال حاضر کنشگری سیاسی دارند و روسای جمهور آینده نیز هستند.
* رئیسجمهور چگونه اعتماد ملی را جلب میکند؟
اولین مولفه، ادبیات منسجم و هویتبخش است. رئیسجمهور باید دالهای مرکزی گفتمان نظام سیاسی را که در چارچوب کلی آن انتخاب شده، در گفتار روزمرهاش تثبیت کند. ثبات واژگانی و مفهومی، 2 اثر دارد؛ مردم در داخل احساس میکنند با فردی مواجهند که نقشه ذهنی دارد و کنشگران خارجی نیز میفهمند با تصمیمگیر قابل پیشبینی طرفند. هر تغییر بیان او باید توضیح اقناعی داشته باشد، نه محصول موج خبری.
مولفه دوم، اقتدار اجرایی محسوس است. مردم قدرت را در کیفیت خدمات میبینند؛ ثبات بازار، نظم در دولت الکترونیک، پیگیری پروژهها با زمانبندی شفاف و پاسخگویی منظم. تصویر مقتدر از جنس «نتیجه» است؛ اگر قرار مشخصی در بازه زمانی مشخصی گذاشته میشود، گزارش باید به وقت و روشن منتشر شود، با ذکر آنچه شد و آنچه نشد و چرایی آن.
بازار ![]()
سومین مولفه، معماری درست ساختار و انسجام کابینه است. کابینه مقتدر یک صدا دارد. سخنگو واقعاً سخنگوست، وزرا در رسانهها با خطوط مشترک حرف میزنند و اختلافات در سازوکار داخلی حل میشود. انتخاب مدیران باید با معیارهای حرفهای و امنیت ملی همسو باشد؛ تصویر رئیسجمهور، بازتاب تیم اوست.
مولفه چهارم هم آداب حضور و نشانهگذاری اجتماعی است؛ سادگی، انضباط، وقتشناسی، سفرهای میدانی هدفمند و بیحاشیه و ارتباط مستقیم و محترمانه با منتقدان. رئیسجمهور مقتدر در برابر حاشیهها کمحرف اما دقیق است، از شوهای عاطفی بیدوام پرهیز میکند و به جای آن، با یک حرکت هدفمند معنا تولید میکند.
* رئیسجمهور چگونه برای خارج از مرزها تصویر اقتدار میآفریند؟
دیپلماسی قدرت، نه دیپلماسی نیاز: رئیسجمهور باید روشن کند مذاکره ابزار پیشبرد منافع است، نه ابراز استیصال. معادله پیام باید چنین باشد: «ما آماده گفتوگوی محترمانهایم اما محاسبه هزینه / فایدهمان روشن، خط قرمزهایمان معلوم و گزینههای جایگزینمان فعال است».
ثبات در پیام و قاببندی صحیح: در عرصه بینالملل، تناقضهای کوچک، معناهای بزرگ میسازد. اگر در سخنرانی از ظرفیتهای منطقهای و پیوندهای همسایگی و منطقهای میگویید، عمل شما در قراردادها و سفرهای کاری باید همین را تأیید کند. تصویر قدرتمند زمانی شکل میگیرد که دیگران «پیشبینیپذیری عزتمند» ببینند.
دیپلماسی اقتصادی زمینگیرنشده: اعلام برنامههای بزرگ بدون پیوست اجرا، تصویر را فرسوده میکند. رئیسجمهور باید چند پروژه پیشران محدود اما ملموس را به عنوان «نمادهای همکاری با جهان» حداقل در بعد رسانهای فعال کند؛ کریدور، انرژی، فناوری پیشران و مالیسازی تجارت منطقهای. اعلانهای دقیق، قراردادهای قابل پیگیری و گزارشهای دورهای، پیام قدرت میدهد.
تعادل در صحنهپردازی: عکس و لبخند و سخنرانی، اگر بیتناسب با موقعیت باشد، نشانه ضعف تلقی میشود. اقتدار، بیشتر در «چه نگفتن» و «کجا حاضر نشدن» نیز شناخته میشود. انتخاب صحنه، نشستن، ایستادن، ترتیب دیدارها، حتی واژههای آغاز و پایان، باید حسابشده باشد.
* سرمایه نمادین رئیسجمهور را چگونه نباید سوزاند؟
روایت متناقض نسازید: اینگونه نباشد که امروز از خطوط قرمز بگویید و فردا با ادبیات عذرخواهانه همان خطوط را مبهم کنید. تناقضها سرمایه نمادین را میفرساید.
از دوگانهسازی ملت/ حکومت پرهیز کنید: رئیسجمهور حلقه وصل است، نه قطببندیکننده. گفتار القاکننده «من در برابر بقیه نظام» یا «من و مردم در برابر نهادهای قانونی» حتی اگر محبوبیت کوتاهمدت بیاورد، اقتدار پایدار نمیسازد.
به سیاست خارجی «نمایشی» تن ندهید: ملاقاتهای بیحاصل، وعدههای بدون پیگیری یا زبان بیش از حد ملایم در برابر فشار، بهسرعت به نماد ضعف بدل میشود. عزت در صبر فعال، پروندههای دقیق و نتیجههای قابل اندازهگیری است.
ظرفیتهای داخلی را تحقیر نکنید: تصویر قوی، روی توان درونزا میایستد و بعد درها را روی تعامل میگشاید؛ وارونهسازی این نسبت، پیام نیاز و استیصال میدهد.
حاشیه نسازید و حاشیه را مرکز نکنید: واکنشهای احساسی به نقدها، شوخیهای بیموقع، تعارفهای رسانهای یا ناپختگی در شبکههای اجتماعی، سرمایه اقتدار را میسوزاند.
وعدههای کلان بیپیوست ندهید: برنامه بدون زمانبندی و سنجه، «حرف خوب» است نه «قدرت». هر وعده باید مالک مشخص، بودجه، مرحلهبندی و شاخص داشته باشد.
* الگوی «تصویر ضعیف» چگونه شکل میگیرد؟
گاه رئیسجمهور با نیتهای خیرخواهانه و ادبیات نرم وارد میشود اما بتدریج تصویری ضعیف از خود میسازد. این ضعف معمولاً نه از کمبود هوش یا حسننیت، بلکه از ترکیب چند خطای راهبردی زیر ناشی میشود.
نبود «نقشه بیانی» و تکیه بر بداهه: رئیسجمهور در موضوعات کلیدی به جای چارچوب، با جملات کلی و متغیر سخن میگوید. امروز امنیت ملی را «اصل» مینامد و فردا در مقام توضیح، آن را مشروط به ملاحظات کوتاهمدت میکند. این نوسان، در داخل حس نگرانی ایجاد کرده و به خارج سیگنال تردید میفرستد.
مصالحهجویی نامتوازن: تلاش برای راضی نگه داشتن همزمان همه مخاطبان (از هجمهگران خارجی تا تندترین منتقدان داخلی) به ادبیاتی میانجامد که نه پیام عزت ملت میدهد و نه به طرف مقابل خط روشنی منتقل میکند. نتیجه، درک «عدم تصمیم» است.
روایتسازی مشتت: انتخابهای انسانی نه بر اساس راهبرد مشترک، بلکه بر پایه مصلحتهای مقطعی یا پیامهای رسانهای انجام میشود. سخنگو چیز دیگری میگوید، وزیر چیز دیگر و رئیسدفتر روایت سومی میسازد. در این وضعیت، حتی کارهای خوب هم دیده نمیشود، چون به جای یک تصویر منسجم، موزاییکهایی پراکنده دیده میشود.
نمایشگرایی در دیپلماسی: سفرهای پرتعداد اما کمدستاورد، عکسهای زیاد اما بیقرارداد مشخص و سخنرانیهای پرتعامل اما بیاثر، در افکار عمومی خارجی به «مصرف داخلی» ترجمه میشود و در داخل هم به «خالی بودن دست». در چنین حالتی، هر تأخیر در نتیجه، به فرسایش تصویر میانجامد.
اقتصاد گفتاری: اعلام سیاستهای اقتصادی بدون پشتوانه نهادی (مثلاً وعده مهار تورم با جملات انگیزشی یا ارجاع همه مشکلات به فضای روانی) اعتماد تولید نمیکند. مردم از رئیسجمهور مقتدر «برنامه باصاحب» میخواهند؛ چه کسی، با چه منابعی، تا چه زمانی و کجا پاسخگوست.
مواجهه تدافعی با نقد: به جای تبدیل نقد به فرصت بازطراحی، واکنشها احساسی یا شخصی میشود؛ گاهی شوخی، گاهی رنجش، گاهی حمله متقابل. این الگو شأن مقام را کوچک و حواشی را بزرگ میکند.
کاستن از سرمایههای نمادین: تصویر ضعیف وقتی تشدید میشود که رئیسجمهور از ذخایر معنایی جمهوری اسلامی فاصله بگیرد و بهجای همنشینی محترمانه با نیروهای انقلابی، با آنان مرز نمادین بسازد. چنین رفتاری نهتنها انسجام داخلی را میکاهد، بلکه در خارج نیز پیام عدم پشتوانه میدهد.
اولویتگذاری معکوس در تعارضها در بحرانهای ترکیبی: رئیسجمهور باید بداند کجا سخن بگوید، کجا سکوت کند و کجا کار را به متخصص بسپارد. وقتی اولویتها وارونه شود و درباره مسائل فرعی پرحرفی و به مسائل اصلی کمتوجهی شود، حس «بیسکان بودن کشور» شکل میگیرد.
اقتدار تصویر ریاستجمهوری، نه به صورت لحظهای، بلکه با گفتار و رفتار حسابشده بتدریج ساخته میشود. رئیسجمهور مقتدر در داخل، به مردم حس پیشبینیپذیری اخلاقی و اجرایی میدهد و در خارج، طرف مقابل را به محاسبهپذیری وامیدارد. در مقابل، الگوی تصویر ضعیف که گاهی از نیتهای خوب و زبان نرم آغاز میشود، بهسرعت به تناقضهای بیانی، عدم تجانس تیمی، نمایشگرایی خارجی، اقتصاد گفتاری و مرزبندی با سرمایههای نمادین میانجامد. ترمیم این تصویر ممکن است؛ به شرط آنکه رئیسجمهور به جای حضور فراوان و حاصل اندک، به حضور سنجیده و حاصل روشن رو بیاورد و در کانون گفتمان سیاسی ثابتقدم بماند. او باید بداند کمحرفی دقیق از پرحرفی مبهم مؤثرتر است؛ یک قرارداد واقعی از دهها عکس مهمتر و یک گزارش صادقانه از 100 شعار رساتر. چنین است که تصویر رئیسجمهور، نه به فضل دوربینها، بلکه به وزن عمل و عقلانیت، مقتدر میشود.