ندای لرستان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بهاره آروین: دولت به کار و تحولی خاص شناخته نمیشود
بهاره آروین، جامعهشناس در تبیین نقاط قوت و ضعف دولت گفت: «مهمترین نقطه قوت دولت در یک سال گذشته، نمایان کردن ظرفیتی از حکمرانی در 12 روز جنگ بود که اگر نگوییم بیسابقه، دستکم در سالیان اخیر کمسابقه بوده است. چهبسا جامعه انتظار داشت دولتی که در بحرانهای روزمره کشور را مداوماً تعطیل میکند و با ناترازیهای متعدد روبهرو است، در یک شرایط بحرانی با کمبود کالاهای اساسی و ارزاق و جهش قیمتها مواجه شود و مثلاً بازار سیاه شکل بگیرد، اما دولت به هر شکل و شیوهای که بود این ظرفیت از حکمرانی نسبتاً کارآمد را در این 12 روز نمایان کرد؛ از تأمین بنزین تا باقی کالاها که کمککننده بود تا آرامش در کشور حفظ شود. اگر آن شکلی از ناکارآمدی که معمول دولت و بروکراسی دولتی در ایران است در این 12 روز ادامه پیدا میکرد، حتماً مزید بر بحرانزایی حملات و تهاجماتی میشد که به کشور انجام شد. از این نظر قابل مطالعه است که چطور دولت توانست از پس چالشها در 12 روز بربیاید، بهویژه که دورنمایی از اتمام جنگ در آن روزها وجود نداشت. ممکن است الان بگوییم 12 روز بیشتر نبوده است، اما مسئله این است که در آن 12 روز، بهخصوص روزهای اول، هیچ دورنمایی وجود نداشت که جنگ ممکن است چه زمانی به پایان برسد. در واقع، شیوهای که دولت کشور را در آن روزهای بحرانی اداره کرد، قابل تأمل و بررسی است. بهجز تحسین باید روی این موضوع تمرکز شود که این ظرفیت حکمرانی چرا در باقی روزهای سال به کار حل مسائل ما نمیآید.
بازار ![]()
اما مهمترین نقطه ضعف دولت هم این است که دولت چهاردهم همچنان به کار و تحولی جدی و بنیادین شناخته نمیشود و به یک معنا هیچ برنامه و دستورکاری برای حل اساسیترین چالشهای کشور از جمله ناترازیهای مختلف به چشم نمیخورد. بهنظر میرسد کم و بیش طاقت مردم در مورد این شکل از تعطیلیها و قطعیهای مکرر و تغییر ساعات کار، بهتدریج رو به اتمام است و متأسفانه دورنمایی هم از حل مسئله وجود ندارد. فروکاستن همه این موارد به مسائل سیاست خارجی و اینکه تا آنجا تغییر و تحولی ایجاد نشود بهبودی در شرایط داخلی امکانپذیر نیست، به نوعی پاک کردن صورت مسئله است. به دلیل همین نقطه ضعف اساسی است که به یک معنا، ما هرچقدر بخواهیم برای دولت چهاردهم گفتمان خلق کنیم، چون این گفتمان با یک تحول واقعی در بهبود شرایط زندگی روزمره مردم همراه نیست، آن گفتمان چیزی جز مشتی کلمات روی کاغذ نخواهد بود که بهزودی هم از اذهان مردم خواهد رفت. واقعیت این است که دولت اگر شده حتی فقط یک کار و یک صورت مسئله را در دستور کار قرار دهد و یک تحول اساسیِ بازگشتناپذیر خلق کند، اقدام مثبتی انجام داده است. با این رویکرد که «از این ستون به آن ستون فرج است»؛ اینکه آب یک منطقه را به منطقه دیگر ببریم و منتظر باشیم خشکسالی تمام شود، برق صنایع را قطع کنیم و منتظر زمستان بمانیم که در آن زمان هم دوباره مسئله گاز پیش میآید، این شکل از حل مسئله جز پر کردن یک چاله و شکل گرفتن چالهای دیگر نیست. این نوع حل مسئله، طبعاً حل اساسی و پایدار مسئله نیست. ممکن است با این کارها بتوانیم روز را به شب برسانیم و این ماه را به ماه بعد، اما در میانمدت و بلندمدت شرایط روزبهروز بدتر و وخیمتر میشود. منظور این نیست که دولت همه این مسائل را به یکباره با یک چوب معجزهآسا بهبود ببخشد، اما دولت اگر میخواهد به تحولی شناخته شود باید دستکم یک مسئله اساسی در کشور را - که البته واضح است به شبکهای از مسائل دیگر وابسته است - به هر حال به شکلی پایدار و بازگشتناپذیر حل کند. در واقع چارهای نداریم جز آنکه مسائل را قدمبهقدم حل کنیم؛ نه میتوان همه آنها را یکجا حل کرد، نه چون به یکدیگر پیوستهاند بگوییم نمیتوان هیچ کاری کرد. ناگزیریم حلقهای از زنجیر را پیدا کنیم که از آنجا بتوان بهبود را آغاز کرد. پیشنهاد جدی این است که دولت یک تحول اساسی را در دستور کار قرار دهد. در یک سال گذشته دولت موفقیتهای کوچک زیادی در برخی حوزههای محدود داشته است و البته شکستهای نسبتاً جدی و بزرگ هم داشته است. تعطیلیها و قطعیهای مکرر برق و آب در ساعات طولانی جزو شکستهای دولت است و در عین حال در برخی وزارتخانهها مثل وزارت علوم و وزارت ارشاد، گشایشهایی کوچک و محدود اما ملموس رخ داده است که در زندگی روزمره کسانی که با مسائلی در این حوزهها مواجه بودند، این بهبودهای کوچک اما ملموس حس شده است.»