سالروز تاسیس دانشگاه آزاد بینام هاشمیرفسنجانی؟
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مهرداد خدیر| برابر آنچه خبرگزاریها و تارنمای ریاستجمهوری از سخنان مسعود پزشکیان در آیین چهلوسومین سالروز تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی منتشر کردهاند، رئیسجمهوری در نطق دیروز خود از پایهگذار این نهاد یاد نکرده و این در حالی است که در میان برخی از کلانپروژههای عصر جمهوری اسلامی که با نام هاشمیرفسنجانی گره خوردهاند و فراموشیپذیر نیستند دانشگاه آزاد ممتازترین است.
اگر از چهلوسومین سالروز تأسیس دانشگاه آزاد گفته میشود بدان سبب است که در چنین روزی در خرداد 1361 هاشمیرفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در خطبههای نماز جمعۀ تهران از تأسیس چنین دانشگاهی با کمک اولیه و یک میلیون تومانی امام خمینی خبر داد وگرنه هنوز نه به دار بود و نه به بار و نمیتوان از چهلوسومین سالروز گفت و به 43 سال قبل نقب نزد.
اگر مسعود پزشکیان همسن و سال جوانان نواصولگرا بود میشد جدای بیعلاقگی به حساب آن گذاشت که آن زمان نبودهاند یا تاریخ معاصر را نخواندهاند ولی رئیسجمهوری کنونی ایران در آن زمان 28 ساله بوده و اگر در آن روز تهران بوده باشد قطعاً خاطرۀ مستقیم دارد.
به یاد آوریم که هاشمیرفسنجانی بعد از ترور آیتالله خامنهای در 6 تیر 1360 عملاً امام جمعۀ تهران شد و اگر چه با عنوان امام جمعۀ موقت از او یاد میشد اما تا امام جمعۀ تهران بازگردد و حتی بعد از بهبود و بازگشت هم باز حداقل یک بار دو یا سه بار نماز جمعه را در ماه اقامه میکرد و خطبههای او شنیده میشد تا جایی که یک بار خود رئیسجمهور وقت و امام جمعه تهران در ستایش خطبههای هاشمی گفتند.
هنوز بعد از گذشت 40 سال خیلیها برنامۀ متنوع و کمهزینۀ جمعههای دهۀ 60 را به یاد میآورند که غالباً با رادیو و تلویزیون تغذیه میشد و صداوسیما با تنها دو شبکه وضعیت رقتبار کنونی را با دهها شبکۀ رادیویی و تلویزیونی نداشت.
صبحها برنامۀ طنز آن شنیده میشد و ظهر بسیاری برای شنیدن سخنان هاشمیرفسنجانی گوش به رادیو میسپردند و بعدازظهر نوبت تلویزیون بود و فیلم سینمایی. کمی بعدتر میشد به امجدیه یا آزادی رفت و بازیهای استقلال و پرسپولیس را تماشا کرد و البته بیشتر هفتهها پنجشنبهها پرسپولیس در آزادی و استقلال در امجدیه بازی داشت و مثل حالا نبود که خلقالله ناچار باشند روز اول هفته به ورزشگاه بروند!
اشاره به این جزئیات به ظاهر نامربوط به آن سبب است که بگوییم خطبههای هاشمی تا این حد با زندگی مردم عجین شده بود حتی بعدتر که گاه خود امام جمعۀ تهران بیشتر اقامه کردند نیز و نمیتوان سالروز تأسیس دانشگاه آزاد را رخدادی بیرون از کارنامۀ هاشمی توصیف کرد. فراموشی عمدی یا سهوی پزشکیان وقتی بیشتر توی ذوق میزند که به یاد آوریم دو سلف و حامی او در انتخابات 1403 در سالروزهای دانشگاه آزاد چگونه به نام پایهگذار اشاره میکردند.
سیدمحمد خاتمی در دیدار با اعضای ستاد گرامیداشت ربع قرن فعالیت این نهاد در سال 1385 و یک سال بعد از اتمام ریاستجمهوری خود از نقش ممتاز و هوشمندانه در تأسیس گفت و یک سال قبل از درگذشت هاشمیرفسنجانی هم حسن روحانی رئیسجمهوری وقت (در سال 94) اشارات مشابهی داشت و این هر دو در حیات او بود و حالا که قریب 9 سال از مرگ هاشمی میگذرد یادآوری هم ضروریتر است و هم هزینهای برای رئیسجمهوری فعلی ندارد.
زندهیاد هدا صابر سه نشانه را برای بزرگان برمیشمرد: نخست آن که نهادی تأسیس کنند که به خود آنان وابسته نباشد چندان که بعد از آنان هم بماند و بپاید. دوم اثری بر جای گذارند که در غیابشان نیز مردمان را به یاد آنان اندازد و سوم این که اگر هم نهادی یا اثری برجای نگذاشتهاند اما مسیری گشوده باشند.
به سادگی میتوان دریافت که درمیان رجال تاریخ معاصر چه در عصر قاجار یا پهلوی یا جمهوری اسلامی کدامها یک، دو یا هر سه ویژگی را داشتهاند و اگر به این نقطه رسیدهایم به آن سبب است که اکثر قریب به اتفاق کار به دستان میانی و کنونی نه در پی تأسیسی بودهاند نه تولید اثری ماندگار و نه گشایش مسیری تازه و به تعبیر شاعر تنها دوره میکردند و میکنند شب را و روز را، هنوز را.
این اشارات نه در ستایش دانشگاه آزاد است نه در نقد آن. تنها در ضرورت یادکرد نقش مؤسسان است کما این که بیسبب نیست در آمریکا تصاویر پدران بنیانگذار را بر روی کوه برجسته و ماندگار کردهاند.
قصه محدود به دانشگاه آزاد و جمهوری اسلامی یا قاجار یا پهلوی هم نیست. هر جا که امکانی پدید آمده و نهالی غرس شده و نهادی پا گرفته و نمادی شناخته شده، نمیتوان نقش مؤسسین را از یاد برد. چه یک دانشگاه باشد و چه یک باشگاه.
دربارۀ تاریخ این نهاد خاص البته میتوان یادآور شد: اوایل شماری از دانشگاهیان در قبال دانشگاه آزاد موضع داشتند؛ هم به خاطر شعب متعدد و هم اعطای مدرک همپای دانشگاههای دیگر ولی در مجموع بخشی از سرگردانی و بلاتکلیفی جوانان را پایان داد و به خاطر حمایت شخص هاشمیرفسنجانی از دیگر دانشگاههای غیردولتی متمایز شد.
همان زمان آیتالله مهدویکنی هم جامعهالامامالصادق را فعال کرد که اکنون به نام دانشگاه امام صادق میشناسیم و بنیانگذار آن در واقع آیتالله منتظری بود که در همان چندماهی که امامجمعۀ تهران بود کلنگ آن را در محلی که قرار بود شعبهای از دانشگاه هاروارد در رشته مدیریت شود بر زمین زد و از آن هاروارد و مدیریت تنها نام پل مدیریت باقی مانده که خیلیها وجه تسمیه آن را نمیدانند. مانند پل رومی در شمال تهران که تنها نامی برجا مانده.
فراموشی نام هاشمیرفسنجانی چه عمدی و از سر ملاحظات سیاسی و پرهیز از هر اصطکاک و سخن قابل تفسیر و چه سهوی از رئیسجمهوری چون مسعود پزشکیان پذیرفتنی نیست به چند دلیل:
نخست به خاطر وجه اخلاقی. چراکه بیم آن میرود دیگران نیز نقش موسسین را یادآور نشوند و تاریخزدایی مرسوم شود. همان کاری که با نقش طالقانی و شریعتی و بازرگان شده و این حساسیت باید در همۀ امور لحاظ شود و منحصر به هاشمیرفسنجانی نیست. اساساً یکی از نشانههای بارز جوامع توسعهیافته همین است که تاریخزدایی نمیکنند و حق هرکه را بهلحاظ تاریخی ادا میکنند.
کما این که در انگلستان مجسمۀ کرامول را برنداشتند یا در روسیه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی جنازۀ مومیاییشدۀ لنین را تنها از وسط میدان سرخ مسکو به کنار منتقل کردند و همچنان از جاذبههای این شهر است. در کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه اما اصرار عجیبی برای تغییر یا تحریف تاریخ وجود دارد و اینکه خود را آغازگر معرفی کنند و انگار که پیشینیان گام از گام برنداشتهاند!
در رژیم پهلوی به خاطر آن که رضاشاه بنیانگذار ایران نوین معرفی شود هر اقدام عمرانی قبل از او که از زمان ولیعهدی عباسمیرزا شروع شده بود و در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدینشاه گسترش یافت انکار میشد در حالی که اگر رضاشاه بنیانگذار ارتش بود و قبل او قشونی در کار نبود، چگونه خود در زمان قاجار افسر قزاق بود و اگر قبل از دانشگاه تهران دانشگاهی نبود دارالفنون به معنی پلیتکنیک چه بود؟
دلیل دوم این است که تصور میشود آقای پزشکیان هنوز در حالوهوای چپ سنتی دهۀ 70 به سر میبرد که میانهای با هاشمی نداشتند و انگار به این خاطر علاقه و میلی به ذکر نام مرحوم هاشمی ندارد. با قاطعیت نمیتوان این انگاره را مطرح کرد ولی به هر حال از این غفلت چنین تفسیری برمیخیزد.
وجه سوم این است که با این اشاره نکردن تصور میشود رئیسجمهوری به عمد از مباحث حساس سیاسی فاصله میگیرد و میخواهد مواردی را مطرح کند که بر سر آن بحث سیاسی در نگیرد ولی اگر این نکته هم باشد باز میتوانست توجیه کند جنبۀ تاریخی را بازگفته است و قصد گشودن اختلافات کهنه را ندارد.
داستان البته منحصر به شخص رئیس فقید هیئت امنای دانشگاه آزاد نیست و در تصاویر رئیس پیشین این دانشگاه خصوصا رئیس طولانیمدت آن – عبدالله جاسبی و جانشین او حمید میرزاده- هم دیده نمیشود یا اگر هستند در کانون توجه نیستند.
این اشارات البته به معنی آن نیست که دانشگاه آزاد مِلک هاشمی و جاسبی بوده است یا نسبت اینان با این نهاد مانند نسبت کسانی چون مهدویکنی با دانشگاه امام صادق یا موسوی اردبیلی با دانشگاه مفید یا حتی هاشمی شاهرودی با دانشگاه عدالت است اما آنچه آن را از دیگران متمایز کرد همین حمایتهای حکومتی به انحای مختلف بوده و قابل چشم پوشی نیست.
همچنین به معنی آن نیست که نطق آقای رئیسجمهور نکات مثبت نداشته است بلکه از این حیث جای تعجب است که چگونه اشعار محمد اقبال لاهوری را به یاد دارد و از بر میخواند ولی از یاد پایهگذار دانشگاه آزاد فرومیکاهد؟
آقای پزشکیان به جز آموزههای نهجالبلاغه و اشعار شهریار به این ابیات اقبال هم بسیار علاقه دارد و انصافاً نغز و پرمغز است:
مانند صبا خیز و وزیدن، دگر آموز
دامان گل و لاله کشیدن، دگر آموز
اندر دلک غنچه، خزیدن دگر آموز
موئینه به بر کردی و بیذوق تپیدی
آنگونه تپیدی که به جایی نرسیدی
در انجمن شوق تپیدن، دگر آموز
کافر دل آواره دگر باره به او بند
بر خویش گشا دیده و از غیر فروبند
دیدن، دگر آموز و ندیدن دگر آموز...
درست است که اقبال، ما را به دیدنی دیگر و ندیدنی دیگر فرامیخواند اما آن دیدن دگر که باید بیاموزیم دنیای تازه و نسل جدید با مطالبات و آگاهیهای دیگر است و آن ندیدن اختلافات قدیمی و شعارها و ادعاهای بیحاصل نه آن که تاریخ را نبینیم و ندانیم که اتفاقاً بخش قابل توجهی از گرفتاریهای ما اصرار بر اختراع دوباره چرخ و ندیدن دیروز و ریشههاست...
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1029538/