ندای لرستان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سید محمد حسینی-سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی| سفر اخیر محمد بنسلمان به آمریکا در چارچوب فصل جدیدی از روابط آمریکا با عربستان قابل تبیین است. از منظر تئوریهای روابط بینالملل، رویکرد آمریکا به عربستان را از منظر «موازنهسازی از دور» (Offshore Balancing) و رویکرد عربستان به آمریکا را از منظر «سیاست مصونسازی» (Hedging Policy) میتوان تبیین نظری کرد.
استراتژی کلان آمریکا در سیاست بینالملل، حفظ و تداوم هژمونی از طریق ممانعت از ظهور هژمونهای منطقهای است و راهبرد این استراتژی «توازنسازی دائمی» در زیر سیستمها و مناطق است. این توازنسازی گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم و از راه دور و از طریق همپیمانان آمریکا انجام میشود. برای قدرت هژمون فرقی ندارد، هر بازیگری که قصد هژمونی در سطح مناطق را در سر بپروراند یا در مسیر آن حرکت کند، الزاما باید از طریق تقویت رقیب آن بازیگر متوازن و جلوی هژمونی او گرفته شود حتی اگر آن بازیگر اسرائیل نزدیکترین متحد آمریکا و مستظهر به لابیهای قدرتمند یهودی داخل آمریکا باشد. کمااینکه آمریکا در جنگ 1973 اعراب و اسرائیل مانع از ضربه آخر اسرائیل به مصر شد و موشه دایان، وزیر جنگ اسرائیل اعلام کرد: «در آستانه ضربه نهایی به مصر و اشغال قاهره، کسینجر به ما صلحی تحمیل کرد که به سود اعراب بود». منطق رفتار آمریکا در سال 1973 مشخص بود؛ اسرائیل باید ایمن باشد، در منازعات منطقهای هم پیروز باشد اما اسرائیل حق هژمونشدن در خاورمیانه را ندارد. کمااینکه انگلیس و آلمان و فرانسه نیز در اروپا چنین حقی را از دیدگاه آمریکا نداشتند و کماکان ندارند و باید در یک توزیع نامتقارن قدرت، یکدیگر را متوازن کنند و هکذا سایر مناطق.
از منظر استراتژیستهای آمریکایی پس از 7 اکتبر و بهخصوص پس از جنگ 12روزه موازنه قدرت در خاورمیانه به سود اسرائیل تغییر یافته اما مدل مطلوب آمریکا در خاورمیانه ساختاری از قدرت متوازنشده میان ترکیه، عربستان و اسرائیل است. در این مثلث، اسرائیل نقش قاعده مثلث را ایفا میکند؛ یعنی در ابعاد امنیتی و نظامی نسبت به عربستان و ترکیه برتری دارد اما این برتری نباید به هژمونی تبدیل شود؛ پس آمریکا به دنبال تقویت جایگاه عربستان در خاورمیانه است تا:
1. مانع از هژمونی اسرائیل در منطقه شود،
2. جهان عرب را از طریق سرشاخه کشورهای عربی یعنی عربستان با آمریکا همراه کند،
3. از قدرت مالی و سرمایهگذاری آمریکا برای تقویت اقتصاد آمریکا بهره ببرد،
4. امنیت انرژی در خلیج فارس را حفظ و کنترل کند،
5. همراهی سیاسی و مالی عربستان را در طرح صلح غزه و پیادهکردن آن طرح در زمین غزه به دست آورد،
6. پروژه ابراهیم (طرح عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل) را با الحاق عربستان تقویت کند،
7. نظم منطقهای برونزاد در خلیج فارس را ایمن و حفظ کند،
8. همراهی عربستان در جنگ احتمالی با ایران یا مهار ایران را به دست آورد،
9. عربستان را در ایجاد نظم آتی منطقهای با اسرائیل و ترکیه همراه کند،
10. دکترین سهستونی ترامپ را در قالب مثلث اسرائیل، ترکیه و عربستان پیریزی کند.
انگیزههای عربستان نیز از تعمیق روابط با آمریکا و بهخصوص شخص ترامپ در چارچوب سیاست هجینگ (مصونسازی یا بیمهسازی) قابل درک است:
1. عربستان با وجود تنوعبخشی در روابط با قدرتهای بزرگ که از سال 2010 آغاز کرده است، کماکان تضمینکننده اصلی بقای خود را آمریکا میداند،
2. عربستان، هژمونطلبی اسرائیل را تهدیدی موجودیتی برای کشورهای عربی در بلندمدت میداند،
3. عربستان جنگ آمریکا علیه ایران را تهدیدی علیه ثبات منطقهای میداند و تغییر رژیم در ایران را نیز لزوما به نفع مصالح بلندمدت کشورهای عربی نمیبیند، بلکه جمهوری اسلامی ضعیف و مهارشده (و پیشبینیپذیر) را به فروپاشی جمهوری اسلامی ترجیح میدهد. بر این اساس عربستان با دیپلماسی پنهان به دنبال ممانعت از جنگ اسرائیل علیه ایران است،
4. حمله اسرائیل به قطر زنگ خطری برای کشورهای عربی از جمله عربستان است؛ تجربه حسنی مبارک و رهاکردن او توسط کاخ سفید و بیعملی در قبال حمله به آرامکو، پیشروی حاکمان عربستان است، پس سعودیها به دنبال تضمین امنیتی پایدار از آمریکا هستند،
5. خرید تجهیزات نظامی پیشرفته، هواپیمای اف-35 و تقویت برنامه هستهای عربستان در ازای سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری و وعده افزایش آن به یک تریلیون دلار، دستور کار محمد بنسلمان را در این سفر تشکیل میداد،
6. عربستان هم به دنبال «جانمایی» مناسب برای عربستان در نظم آتی منطقهای و نظم در حال شکلگیری جهانی است،
7. تقویت روابط عربستان با آمریکا قدرت چانهزنی آنها را در قبال متحدان و رقبای منطقهای عربستان از قبیل ترکیه، ایران، اسرائیل و قطر تقویت میکند،
8. ایضا تقویت روابط با آمریکا قدرت چانهزنی آنها را در قبال سایر قدرتهای بزرگ نظیر چین و روسیه و اروپا تقویت میکند،
9. سعودیها، شرایط نه جنگ و نه صلح میان ایران و اسرائیل را موقتی میدانند و با ترسیم سناریوهای گوناگون، بقای خود را در صورت تحقق هر سناریو در گرو تقویت پیوند سیاسی و امنیتی با آمریکا میدانند،
10. در نهایت عربستان نیز خواهان نقشآفرینی در نظم سهستونی ترامپ با مشارکت اسرائیل، ترکیه و عربستان است؛ نظمی که قاعدهای نامعلوم و سست دارد و نتیجه منازعه ایران و اسرائیل (جنگ احتمالی پیشرو) میتواند این مثلث را منهدم یا تثبیت کند.
بازار ![]()