ندای لرستان - فرارو /متن پیش رو در فرارو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
این مقاله طرح صلح 28بندی آمریکا را سندی سست و بهشدت یکطرفه میداند که امتیازهای گستردهای به روسیه میدهد و اوکراین را در موقعیتی شکننده، بیدفاع و وابسته قرار میدهد. نویسنده هشدار میدهد که این توافق عملاً اولتیماتومی است که با فشار ترامپ تحمیل میشود، ضمانتهای امنیتی واقعی ندارد، پوتین را جسورتر میکند و اروپا را بیثباتتر.
در فضای آشفته امروز، مرز میان لبخند و بهت گاهی آنقدر باریک میشود که تشخیصش دشوار است. نمونه تازهاش، «طرح صلح 28بندی» آمریکاست؛ متنی که واشنگتن آن را نسخه پایان جنگ اوکراین مینامد، اما در عمل چنان سستپی، سردرگم، ناهماهنگ و از نظر اجرایی ناقص است که در یک جهان عادی حتی ارزش انتشار هم نداشت. در شرایط معمول، چنین سندی اگر اتفاقی از دل بایگانی بیرون میآمد، همانجا و بیهیاهو دوباره به تاریکی فراموشی بازگردانده میشد؛ نه اینکه بهعنوان پایه یک گفتوگوی جدی روی میز قرار گیرد.
به گزارش اکونومیست، در روزگاری که هیچچیز شبیه «وضعیت عادی» نیست، سناریوهای نامحتمل هم ناگهان رنگ واقعیت میگیرند. بلکه شاید محتمل است که دونالد ترامپ، اوکراین را زیر فشار بگذارد تا همین طرح 28بندی یا نسخهای همتراز با آن را تا فرارسیدن روز شکرگزاری بپذیرد و اگر ولودیمیر زلنسکی سر باز زند، بعید نیست ترامپ دوباره همان مسیری را برود که اوایل امسال برای مدتی کوتاه امتحان کرد: قطع دسترسی اوکراین به اطلاعات حیاتی و سامانههای پیشرفته تسلیحاتی آمریکا. زلنسکی در پیام ویدئویی 21 نوامبر، خطاب به مردمش هشدار داده بود که کشور با «یکی از دشوارترین لحظات تاریخ» خود دستبهگریبان است.
معاملهای با کفه سنگینِ کرملین
بر پایه مفاد این طرح، کفه امتیازها آشکارا به سود مسکو سنگینی میکند. روسیه در ازای توقف پیشروی نظامی، نهفقط کنترل تمام مناطقی را حفظ میکند که طی جنگ اشغال کرده، بلکه حتی بر بخشهایی که هنوز تصرف نکرده نیز ادعای مالکیت پیدا میکند. بازگشت به نهادهای بینالمللی چون گروه هشت، کاهش فشار تحریمها و دسترسی دوباره به فرصتهای اقتصادی پرسود، بسته امتیازاتی است که این طرح برای کرملین کنار گذاشته است.
در سوی دیگر میدان، اوکراین تنها یک آتشبس به دست میآورد، دریچهای محدود برای ترمیم اقتصاد آسیبدیده و یک «تضمین» از جانب آمریکا مبنی بر اینکه روسیه دوباره حمله نخواهد کرد؛ تضمینی که سابقه تاریخی چندان امیدبخشی ندارد. اما پرسش اصلی اینجاست: چرا چنین توافقی میتواند تا این اندازه مخاطرهآمیز باشد؟
نخستین و شاید بنیادیترین مشکل، تصویری است که مفاد طرح از آینده اوکراین میسازد؛ آیندهای بهوضوح ناامن و شکننده. طبق این طرح، زلنسکی باید کنترل شهرهای بزرگ و پرجمعیتی را به روسیه واگذار کند و خطوط دفاعی گستردهای را که اوکراین طی سه سال اخیر با هزینه و تلفات سنگین بنا کرده، تخلیه کند؛ اقدامی که عملاً ستون فقرات توان دفاعی کشور را فرو میریزد.
در ادامه، ارتش اوکراین باید به سقف 600 هزار نیرو محدود شود، آن هم در شرایطی که هیچ محدودیت مشابهی برای ارتش روسیه در نظر گرفته نشده است. و شاید مهمتر از همه، حضور نیروهای ناتو در خاک اوکراین بهکلی ممنوع خواهد شد؛ تصمیمی که نقطه پایان طرحهای اروپایی برای استقرار یک «نیروی اطمینانبخش» در اوکراین است، طرحهایی که تا امروز دستکم از چراغ سبز ضمنی واشنگتن برخوردار بودند.
دومین عاملی که این طرح را به شکلی خطرناک آلوده و مسموم میکند، ماهیت «پاداشدهنده» آن به ولادیمیر پوتین است. این سازوکار امتیازدهی نهتنها او را برای تهاجمی دیگر علیه اوکراین جسورتر میسازد، بلکه همان چیزی را در اختیارش میگذارد که ماهها و سالها بهدنبالش بوده است: زمان و منابع مالی برای بازسازی ارتشی که بتواند بلندپروازانهترین هدف کرملین را محقق کند؛ هدفی که چیزی کمتر از قدرتنمایی و ارعاب تمام کشورهای امتداد مرز روسیه از قطب شمال تا دریای سیاه نیست.
از موشکهای روسی تا فساد داخلی؛ زلنسکی زیر آتش چندجانبه
سابقه ولادیمیر پوتین در نقض توافقهای بینالمللی بر کسی پوشیده نیست و او امروز بهتر از هر زمان دیگری میداند که دستکم در دوران ریاستجمهوری ترامپ، آمریکا تمایلی به احترامگذاشتن به متحدان اروپایی خود ندارد؛ متحدانی که در تدوین این طرح حتی در حد مشورت اولیه هم به حساب نیامدهاند. این بیاعتنایی فقط اروپا را بیثبات نمیکند. ژاپن و کرهجنوبی نیز پیام آن را بهخاطر خواهند سپرد، و چین در حالی که نگاهش را به تایوان دوخته از همین رفتارها درسهای استراتژیک خود را استخراج خواهد کرد.
حامیان ترامپ استدلال میکنند که این نگاهِ بدبینانه، یک نکته کلیدی یعنی «تضمین امنیتی» آمریکا برای اوکراین را نادیده میگیرد. در بند دهم طرح آمده است که اگر روسیه دوباره حمله کند، آمریکا یک «واکنش نظامی هماهنگ» آغاز خواهد کرد. اگر چنین تضمینی پشتوانهای واقعی داشت، شاید میشد با وجود همه کاستیها، این توافق را قابل تحمل دانست. اما واقعیت این است که این تضمین اصلاً معتبر نیست.
در دو دوره اوباما و بایدن، واشنگتن بارها اعلام کرده که حاضر نیست برای دفاع از اوکراین مستقیماً وارد جنگ با روسیه شود. و در دوران ترامپ حتی معلوم نیست آمریکا برای دفاع از ناتو به مقابله نظامی با مسکو تن بدهد. کل این «تضمین» به اراده شخص ترامپ گره خورده؛ ارادهای که نه الزام قانونی دارد و نه قرار است با مصوبهای در کنگره تقویت شود. علاوه بر این، همان بند دهم تصریح کرده که آمریکا در مقابل تعهدش به دفاع از اوکراین هزینه دریافت خواهد کرد.
روشنترین نشانه اینکه این طرح اساساً یک «توافق بد» است، در حقیقتی ساده نهفته است: اصلاً توافق نیست؛ اولتیماتوم است. کافی است یک پرسش منطقی مطرح کنیم: اگر این طرح واقعاً ناجی اوکراین بود، چرا باید با فشار و تهدید بر زلنسکی تحمیل شود؟ و اگر متحدان اروپایی آمریکا آن را منطقی و قابل دفاع میدیدند، چرا امروز با تمام توان تلاش می کنند جلوی اجرای آن را بگیرند؟
اردوگاه ترامپ پاسخی کوتاه دارد: اوکراین باید «واقعیتها» را بپذیرد. بهزعم آنان، این کشور هر روز زمین بیشتری در خط مقدم از دست میدهد و هر توافقی باید انعکاسی از همین وضعیت باشد. شهرها و شبکه انرژی اوکراین شببهشب زیر بار موشکها و پهپادهای روسی فرو میریزند و کییف هر روز با هزینهای تازه دستبهگریبان میشود. در همین حال، زلنسکی با بحرانی دیگر یعنی رسوایی فساد گسترده روبرو است. گزارشها از اختلاس دهها میلیون دلار توسط مقامات حکومتی حکایت دارد؛ رسواییای که ممکن است دامنه آن تا لایههای بالای دولت او برسد و مشروعیت سیاسیاش را در حساسترین لحظه زیر سؤال ببرد.
چشمانداز نظم نوظهور امنیتی اروپا
با کنار هم گذاشتن همه این نشانهها، یک واقعیت پررنگ میشود: رفتار دونالد ترامپ هیچ شباهتی به رفتار یک متحد وفادار ندارد. او ضعفهای اوکراین را نه خطری برای امنیت اروپا، بلکه فرصتی برای فشار و امتیازگیری میبیند. در تمام طول جنگ نیز کمکهای آمریکا و اروپا همیشه دیر رسیده و کمتر از نیازهای واقعی میدان بوده است.
امروز هم واشنگتن در قبال ارسال تسلیحات، پول نقد مطالبه میکند؛ رویکردی که نشان میدهد حمایت از اوکراین بیش از هر چیز به معاملهای مالی تقلیل یافته است. از سوی دیگر، اروپا در وضعیت بهتری نیست: فقط در ماه گذشته، کشورهای اروپایی حتی نتوانستند بر سر مصادره داراییهای روسیه برای تأمین 140 میلیارد یورو کمک حیاتی به اوکراین به توافق برسند.
طرح کنونی آمریکا نهفقط خطری برای اوکراین، بلکه تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپا است و اکنون درخواست شده تا رهبران اروپایی از مرحله خشم و گلایه عبور کرده و وارد مرحله عمل شوند. گفته شده که آنها تاکنون فرصتهای زیادی را با امیدهای واهی و سناریوهای خوشبینانه از دست دادهاند؛ اکنون دیگر مجالی برای خیالپردازی باقی نمانده است.
این لحظه بیتردید از خطرناکترین مقاطعی است که جنگ اوکراین و سیاست جهانی به خود دیده است. رئیسجمهور در واشنگتن حتی به منافع کشور خودش هم وفادار نمیماند و در عوض در میانه انگیزههایی نامعلوم سرگردان است از وسوسه سودهای کلان برای شرکتهای آمریکایی گرفته تا کینههای شخصی علیه زلنسکی، توهمهای دیرپا درباره پوتین یا برداشتهایی کاملاً وارونه از معنای رهبری. باید پذیرفت که هر سناریویی قابل تصور است.
بازار ![]()