ندای لرستان - اطلاعات / «احیای «قیمومت» در لوای «هیات صلح»» عنوان یادداشت روز در روزنامه اطلاعات به قلم جمیله کدیور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
شورای امنیت سازمان ملل متحد دوشنبه 26آبان، پیشنویس قطعنامه اصلاحشده ایالات متحده را که طرح 20ماده ای دونالدترامپ،رئیسجمهوری آمریکا، برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه را تائید می کرد و خواستار اجرای کامل آن و حفظ آتشبس بود،با 13رای مثبت در قبال 2رای ممتنع روسیه و چین به تصویب رساند.علاوه بر 13عضو شورای امنیت،این متن توسط تعدادی از کشورهای با اکثریت مسلمان و کشورهای عربی از جمله مصر، امارات ، قطر، عربستان ، ترکیه و اندونزی تائید و مورد استقبال تشکیلات خودگردان فلسطین هم واقع شد.
تصویب قطعنامه 2803در عمل، آغاز مرحله دوم توافق مبتنی بر طرح ترامپ است که مرحله اول آن 10اکتبر اجرا شد. در حالی که مرحله اول آتش بس مبتنی بر مذاکرات میان میانجیها و حماس بود، شروع مرحله دوم مبتنی بر قطعنامه بدون مشارکت، حضور و نظر طرف فلسطینی، با تصویب شورای امنیت، روند اجرا را تحت کنترل کامل آمریکایی–اسرائیلی قرار داد.
این قطعنامه که به طرح 20ماده ای صلح ترامپ شتاب و مشروعیت بینالمللی بیشتری میدهد، شامل 11ماده است که یک چارچوب کلی اداری و امنیتی برای دوره پس از جنگ در نوار غزه بهویژه در مورد تأسیس «هیات صلح» برای اداره موقت نوار غزه - تا زمان تکمیل برنامه اصلاحات جامع توسط تشکیلات خودگردان فلسطین- و ایجاد «نیروی موقت بینالمللی ثبات بخش» (ISF) برای استقرار در غزه به مدت حداقل دو سال ارائه میدهد که تحت فرماندهی واحد مورد قبول هیات صلح تحت ریاست ترامپ و با مشورت و هماهنگی و همکاری مصر و اسرائیل فعالیت میکند و وظیفه خلع سلاح گروههای مسلح غیردولتی، غیرنظامی کردن غزه، تأمین امنیت مرزها، محافظت از عملیات بشردوستانه، آموزش پلیس فلسطین، محافظت از غیرنظامیان و کمک به هیات صلح در نظارت بر اجرای آتشبس را بر عهده دارد.
این قطعنامه به ایالات متحده و سایر کشورهای شرکتکننده مجوز و اختیار گستردهای برای حکومت بر غزه، غیرنظامی کردن آن و شروع روند بازسازی میدهد. هیات صلح به رهبری ترامپ به عنوان «یک دولت انتقالی» عمل خواهد کرد و بر کار کمیته تکنوکرات فلسطینیها نظارت خواهد داشت، اولویتها را تعیین و بودجه بازسازی را جمعآوری خواهد کرد.
بازار ![]()
تصویب قطعنامه از جهات مختلفی قابل نقد و ایراد است. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
یک.هرگونه ترتیبات پس از جنگ باید به خواست و اراده مردم فلسطین احترام بگذارد و دربرگیرنده «حق تعیین سرنوشت» برای مردم فلسطین باشد. در حالی که این قطعنامه ترتیبات حکومت پس از جنگ برای غزه را تشریح میکند، اما رای و نظر مردم فلسطین کاملاً در آن غایب است و حق تعیین سرنوشت مردم غزه نادیده گرفته شده است. حق تعیین سرنوشت یکی از اصول اساسی و بنیادین حقوق بینالملل، جزو حقوق آمره( jus cogens) است که قابل عدول نبوده و نقض آنبه صورت بنیادین ممنوع است. به گفته رالف وایلد، استاد و متخصص حقوق بینالملل، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که طرح 20مادهای دونالد ترامپ برای غزه را تائید میکند، ناقض هنجارهای اساسی حقوق بینالملل است ، بنابراین از نظر قانونی نامعتبر است. به گفته وایلد، این قطعنامه که تلاش میکند «قیمومت» بر غزه را تدوین کند، یک توافق استعماری است که حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را نقض میکند و هرگونه «توافق» فرضی که اجازه قیمومیت بر نوار غزه فلسطین را بدهد، «باطل» خواهد بود، زیرا یک هنجار اساسی حقوق بینالملل، یعنی «حق تعیین سرنوشت» را نقض میکند.
دو. در شرایطی که مقامات اسرائیلی بارها اعلام کردهاند که اجازه نخواهند داد دولت مستقل فلسطینِی تشکیل شود، نتانیاهو از قطعنامه شورای امنیت استقبال کرده است، چون این قطعنامه دارای هیچگونه چارچوب سیاسی تضمین کننده حقوق ملی فلسطینیها و در راس آن پایان اشغالگری، تائید دو دولتی و تشکیل کشور مستقل فلسطین نیست و با تحمیل ترتیبات امنیتی که منجر به کنار زدن مقاومت میشود، هرگونه فرصت برای وحدت و آشتی ملی را از بین میبرد.
سه. قطعنامه شورای امنیت به دونالد ترامپ، رئیسجمهور ی آمریکا، اختیارات گستردهای برای تشکیل هیات صلح واداره غزه میدهد و این امر عملاً حاکمیت نوار غزه را سلب می کند و آن را تحت کنترل ایالات متحده قرار میدهد، بدون اینکه جدول زمانی برای خروج ارتش اسرائیل وجود داشته باشد. با وجود آنکه واشنگتن میکوشد این قطعنامه را گامی انسانی با هدف حمایت از ثبات و بازسازی غزه نشان دهد، به باور گروههای فلسطینی این قطعنامه تلاشی برای تحمیل قیمومیت بینالمللی و بازتولید یک مدل مدیریتی فراملی است که فلسطینیها را از تصمیمگیری ملی محروم میکند. گروههای فلسطینی در بیانیهای مشترک این قطعنامه را نقطه آغازی برای تثبیت رویکرد امریکایی–اسرائیلی در اداره نوار غزه، دور از حقوق فلسطینیان و حق آنان در حاکمیت توصیف و تاکید کردند که این قطعنامه با واگذاری اداره غزه و روند بازسازی به نهادی بینالمللی و فراملی با اختیارات گسترده، راه را برای سلطه بیرونی بر تصمیم ملی فلسطینی هموار میکند و فلسطینیها را از حقشان در مدیریت امور خود محروم میسازد. گروههای فلسطینیضمن مخالفت با انتقال اداره غزه و بازسازی آن به یک نهاد بینالمللی با اختیارات گسترده هرگونه اعزام نیروی بینالمللی بدون هماهنگی یا موافقت فلسطینیان را نقض مستقیم حاکمیت خود می دانند که راه را برای مداخلات خارجی طولانیمدت باز میکند وآنها را از حق خود برای مدیریت امور خویش محروم میکند.
چهار. قطعنامه سازوکاری برای دستیابی به اهداف اسرائیل وضع میکند که از طریق جنگ نسل کشی دو ساله خود نتوانست به آن دست یابد. در حالی که ارتش اسرائیل پس از دو سال بمباران بیوقفه، در نابودی و خلع سلاح حماس شکست خورده، قطعنامه در صدد است یک نیروی بینالمللی متشکل از کشورهای عربی و مسلمان این کار را انجام دهد .
پنج. قطعنامه شورای امنیت، نوار غزه را از بقیه سرزمین فلسطین جدا میکند و با نادیده گرفتن وضعیت پیچیده در کرانه باختری، سیاست جداسازی سرزمین های فلسطینی را که اسرائیل دههها دنبال کرده است، تداوم میبخشد. حماس گفته این قطعنامه با جداسازی نوار غزه از بقیه جغرافیای فلسطین، میکوشد واقعیتهای تازهای را برخلاف ثوابت و حقوق مشروع ملی ملت ما تحمیل کند که ملت ما را از حق تعیین سرنوشت و تشکیل کشور فلسطین با پایتختی قدس محروم میسازد.
شش. نیروی بینالمللی که در ابتدا قرار نبود در خلع سلاح غزه شرکت کند، با این قطعنامه به یک طرف درگیری تبدیل می شود. حماس و دیگر گروههای فلسطینی تأکید کرده اند که واگذاری وظایف و نقشها به نیروی بینالمللی در نوار غزه، از جمله خلع سلاح مقاومت، بیطرفی این نیروی بینالمللی را سلب و آن را به یک طرف درگیری به نمایندگی از اشغالگران تبدیل میکند. گروههای مقاومت فلسطینی بارها امتناع خود را از خلع سلاح اعلام و تأکید کردهاند که تسلیم سلاحهایشان منوط به تأسیس یک کشور فلسطینی و پایان اشغال است.
هفت. هرچند تشکیلات خودگردان فلسطینی از این قطعنامه استقبال و آمادگی خود را برای همکاری کامل در اجرای آن و بر عهده گرفتن مسئولیتهایش تائید و درخواست اجرای فوری و بلافاصله آن کرده است،لیکن این قطعنامه به هیات صلح و نیروی بینالمللی ثباتبخش اجازه میدهد تا با استقلال کامل و بدون هیچ گونه توجهی به موضع یا نظر تشکیلات خودگردان فلسطین عمل کنند که میتواند جدایی نوار غزه از کرانه باختری اشغالی را تثبیت و تعمیق کند.
هشت. بر اساس این قطعنامه در مرحلهبعدی قرار است اداره غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین واگذار شود، به شرط آنکه این تشکیلات برنامهای اصلاحی را به صورت «رضایت بخش» تکمیل کند. در این قطعنامه ماهیت و جزئیات این اصلاحات مشخص نشده و فقط به شکل غیر واضحی به پیشنهادهای مختلف از جمله طرح صلح ترامپ در سال 2020 و پیشنهاد عربستان سعودی-فرانسه، اشاره شده است.
نُه. این قطعنامه شامل بندی است که بر از سرگیری احتمالی مذاکرات صلح بین اسرائیل و فلسطینیها و «ممکن بودن» تأسیس یک کشور فلسطینی در آینده تمرکز دارد، ولی با استفاده از زبانی مبهم میگوید که اگر تشکیلات خودگردان فلسطین «صادقانه» خود را اصلاح و بازسازی غزه پیشرفت کند، «شرایط ممکن است سرانجام برای مسیری معتبر به سوی خودمختاری و تشکیل کشور فلسطین فراهم شود.» برنامه ای که در آینده نزدیک هیچ احتمالی برای تحقق ندارد، چون مبنا و ملاکی برای صادقانه بودن اصلاخات مشخص نیست.
ده. عقب نشینی اسرائیل دارای محدودیت زمانی یا معیار مشخصی نیست و ابهاماتی در زمینه زمانبندی و سازوکار اجرایی آن وجود دارد که تحقق آن را دشوار میسازد و سرنوشت آن به نیروی بینالمللی ثبات بخش واگذار میشود. طبق قطعنامه، همزمان با برقراری کنترل و ثبات توسط نیروهای امنیتی ثبات بخش، ارتش اسرائیل «بر اساس استانداردها، مراحل مهم و چارچوبهای زمانی مرتبط با غیرنظامیسازی» از نوار غزه عقبنشینی خواهد کرد. در این قطعنامه آمده است که جدول زمانی بین ارتش اسرائیل، نیروهای امنیتی ثبات بخش، ایالات متحده و سایر تضمین کنندگان توافق خواهد شد.
صرفنظر از نقدها و پرسشهای عدیده ای که درباره قابلیت اجرایی این طرح وجود دارد و به بخش هایی از آن اشاره شد، به نظر می رسد که اجرای مرحله دوم طرح ترامپ، آینده نوار غزه را نه مطابق خواست و أراده اهالی، بلکه بر أساس منافع اسرائیل و دیگران تامین میکند. از همین رو نگرانی گروههای فلسطینی برای آینده غزه طبق این قطعنامه قابل درک است.