دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴
سیاسی

شاگرد کُندذهن بی‌بی

شاگرد کُندذهن بی‌بی
ندای لرستان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست در شرایطی که ایران پس از گذراندن جنگ ۱۲روزه تحمیلی توسط رژیم صهیونیستی ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در شرایطی که ایران پس از گذراندن جنگ 12روزه تحمیلی توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا، به سمت تقویت قدرت دفاعی و امنیت داخلی خود گام برمی‌دارد، کنش‌های اخیر فاندبگیران براندازی نشان‌دهنده افزایش تلاش‌ها برای ایجاد آشوب به‌عنوان بستر تحمیل جنگی دیگر است. در این چهارچوب ادعای قریب‌الوقوع بودن حمله نظامی مجدد اسرائیل به ایران، بخشی از یک سناریویی است که هدف آن برهم زدن امنیت روانی جامعه، ایجاد نگرانی گسترده و در نهایت افزایش نارضایتی‌ها برای هدایت فضای کشور به سمت شکل‌گیری آشوب‌های خیابانی است. این هماهنگی نشان می‌دهد اپوزیسیون خارج‌نشین به‌طورکامل همگام با اسرائیل بسیج شده‌اند تا با فراهم کردن زمینه آشوب داخلی، بستر لازم برای تهاجم نظامی خارجی را مهیا کرده و هم‌زمان دولت‌های غربی از جمله آمریکا را ترغیب به تکرار تهاجمات نظامی علیه ایران کنند؛ اما واقعیت امر این است که اولاً این گروه‌ها فاقد بدنه اجتماعی واقعی در داخل ایران هستند و ثانیاً ایده‌هایشان برای براندازی، تکرار مسیر‌های آزموده‌شده سابق است که در نهایت به ناکامی منجر شده و در عوض قدرت دفاعی ایران را به تصویر کشید. 
20 سال تربیت پیرکودک پهلوی توسط بی‌بی
یکی از نقاط ضعف اصلی اپوزیسیون خارج‌نشین، عدم برخورداری از حمایت مردمی در داخل ایران است. روزنامه لوموند فرانسه در مطلبی مفصل که روز یکشنبه هفته گذشته منتشر کرده، به طور دقیق به این مسئله پرداخته و تأکید کرده که بر خلاف تبلیغات سیاسی، داده خاصی وجود ندارد که سلطنت‌طلبان در ایران حامیان قابل توجهی داشته باشند. این روزنامه، رضا پهلوی را محصول سیاست‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل توصیف کرده که بدون هیچ پایگاه اجتماعی واقعی در ایران، صرفاً با تبلیغات شبکه‌های اجتماعی زنده نگه داشته شده است. لوموند تصریح می‌کند که پهلوی نه نماد دموکراسی، بلکه پلی برای بازگشت سلطه بیگانه خواهد بود. 
لوموند در بخشی با عنوان «کمپین نفوذ اسرائیل» تأکید می‌کند که در ایران هیچ داده قابل اعتمادی درباره میزان محبوبیت واقعی رضا پهلوی وجود ندارد. این روزنامه در مورد ادعای بدنه‌اجتماعی‌داشتن رضا پهلوی می‌نویسد: «اطرافیانش برای اثبات محبوبیت به تعداد بازدید‌ها و لایک‌های شبکه‌های اجتماعی استناد می‌کنند، اما در دوران دیپ‌فیک و ربات‌های اینترنتی، این معیار‌ها چندان قابل اتکا نیستند. برخی دیپلمات‌های اروپایی، به‌ویژه در فرانسه، رضا پهلوی را مهره‌ای در بازی اطلاعاتی اسرائیل برای بی‌ثبات‌سازی تهران می‌دانند.» این روزنامه به نقل از یکی از اعضای خانواده سلطنتی سابق ایران می‌نویسد: «حدود بیست سال پیش، مأموران اسرائیلی از او خواسته بودند برای هدایت «ضدانقلاب» همکاری کند.»
علاوه بر این، لوموند به تلاش‌های ناکام پهلوی برای دیدار با مقامات اروپایی اشاره کرده و می‌گوید او در سال 2025 در سفر‌هایش به اروپا تلاش کرد با چهره‌های سیاسی دیدار کند؛ اما دولت فرانسه، دیدار با وزیر کشور وقت، برونو ریتایو را لغو کرد تا از بحران دیپلماتیک جلوگیری کند. حمایت پهلوی از کشتار مردم ایران توسط رژیم صهیونیستی نیز حتی بخشی از هواداران سلطنت‌طلب را شوکه کرده است. عکس پهلوی در کنار نخست‌وزیر اسرائیل که بمباران صد‌ها غیرنظامی ایرانی را بدون همدردی توجیه می‌کند، نمونه‌ای واضح از تناقضات ایران دوستی او است. 
در مورد پراکندگی اپوزیسیون ایرانی، آندریاس کریگ، استاد مطالعات خاورمیانه در کالج کینگز لندن می‌گوید: «رضا پهلوی هیچ شانسی ندارد. اپوزیسیون ایران پراکنده و چنددسته است. او نه کاریزماتیک است، نه چهره‌ای وحدت‌بخش. اشتباهات زیادی مرتکب می‌شود، از جمله دیدار با اسرائیل.» 
اعتراف رضا پهلوی به کند ذهنی و شکست خود
رضا پهلوی در یک گفت‌وگوی تصویری، شکست ایده براندازی در ادامه جنگ 12 روزه و عدم توانایی‌اش در جمع‌آوری بدنه اجتماعی را به سن خود نسبت داده و گفته: «هرچه زمان بیشتر می‌گذرد آدم مغزش کندتر کار می‌کند. بالاخره سن است. من 65 سالم شده است. در چنین شرایطی توقع داشتید من که خارج از ایران هستم از طریق چه معجزه‌ای بتوانم این کار را انجام دهم.» این توجیهات نشان‌دهنده عمق ناتوانی او در بسیج نیرو‌های داخلی است. پهلوی در ادامه اعتراف می‌کند که پس از براندازی، منافع اسرائیل را تأمین خواهد کرد و می‌گوید: «اسرائیل از همه بهتر درک کرده است که ایران متفاوت چه اهمیتی برای منافع آن‌ها خواهد داشت.» او همچنین از آمریکا می‌خواهد رهبری علیه ایران را به دست گیرد: «آمریکا الان این فرصت را دارد تا نظام‌هایی را که در مقابل ایران کوتاه آمده و دنبال دادوستد و مماشات بودند رهبری کند. یک رهبریتی در دنیای غرب بود که شکست هیتلر و فروپاشی شوروی رخ داد.»
پهلوی بار دیگر داستان شکست‌خورده جنگ 12‌روزه را به عنوان نسخه براندازی روی میز ترامپ و نتانیاهو قرار داده و آن را فرصتی می‌داند که شاید برخلاف گذشته منجر به پیروزی براندازان شود. این اظهارات نه‌تنها اعتراف به شکست‌های پیشین است، بلکه نشان‌دهنده تلاش برای تکرار سناریو‌های ناکام با امید به حمایت خارجی است. 
توجیهات عبدالله مهتدی در شکست پروژه تجزیه
عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریستی کومله، در گفت‌وگویی با شبکه تروریستی اینترنشنال، عدم پیوستن مردم به سناریوی آشوب طراحی‌شده توسط رژیم صهیونیستی و اپوزیسیون را توجیه کرده و گفته است: «در زمان جنگ، مردم به فکر تأمین امنیت، برنج و بنزین خود بوده‌اند و طبیعی است که به فکر خانواده باشند.» این توجیهات در حالی مطرح می‌شود که پیش‌تر این گروه‌ها با ادعای ظرفیت تکمیل حمله نظامی و براندازی، از اسرائیل حمله به ایران را مطالبه می‌کردند. مهتدی با نادیده گرفتن نقش اسرائیل در کشتار بیش از هزار نفر از مردم ایران، مسبب جنگ را جمهوری اسلامی معرفی کرده و اعتراف می‌کند: «اگر مسبب جنگ را جمهوری اسلامی بدانیم هیچ‌دلیلی برای دلسوزی وجود ندارد.» او همچنین هرگونه دفاع از ایران زیر لوای میهن‌پرستی را نفی کرده تا نشان دهد میهن‌پرستی، دشمن پروژه براندازی و عامل مهار راهبرد تجزیه ایران است. 
این اظهارات مهتدی بخشی از تلاش گروهک‌های تجزیه‌طلب برای توجیه ناتوانی در تهییج بدنه اجتماعی به نفع اسرائیل است. کومله و امثال آن همیشه به‌عنوان ابزار‌های خارجی عمل کرده‌اند و اکنون با شکست سناریو‌های آشوب به دنبال سرپوش گذاشتن بر ناتوانی‌شان در به نتیجه رساندن رانت‌های مالی دریافت شده از کشور‌های غربی هستند. 
کاسب جنگ در برلین
مسیح علینژاد، بال دیگر تریبون آشوب، پیش‌تر به دلیل اینکه اسرائیل منتظر آشوب اجتماعی نمانده و جنگ 12‌روزه را آغاز کرده، به راهبرد رژیم انتقاد داشت و می‌گفت اسرائیل باید صبر می‌کرد تا آن‌ها آشوب ایجاد کنند و سپس وارد فاز نظامی شود. او اکنون با برگزاری رویداد‌هایی تحت عنوان آزادی، خود را رئیس «کنگره جهانی آزادی» معرفی می‌کند. در دومین نشست این کنگره در برلین، علینژاد سخنران بود و پس از آن در گفت‌وگو با اینترنشنال به رضا پهلوی کنایه زد: «از تمام گروه‌ها دعوت کردم که حضور داشته باشند. ولی به‌هر‌حال این یک درس و تمرین است. دیکتاتور‌ها بلد هستند که همه اپوزیسیون را پراکنده و از هم جدا کنند.»
علینژاد اپوزیسیون ونزوئلا را الگوی کنشگری معرفی می‌کند که از حمله دولت آمریکا به کشورشان استقبال می‌کنند و از اپوزیسیون ایرانی می‌خواهد نگران همکاری با کشور خارجی در حمله به کشورشان نباشند: «اگر اپوزیسیونشان(ونزوئلا) نگران این باشد که مبادا با کشور خارجی همکاری بکنند، به هیچ جا نمی‌رسند.» این اظهارات علینژاد نشان‌دهنده پذیرش کامل همکاری با قدرت‌های خارجی برای تحمیل جنگ علیه مردم ایران است. 
میکروفون نگه‌دار نتانیاهو هم جا نماند
پوریا زراعتی، مجری شبکه اینترنشنال که سابقه گفت‌وگوی مستقیم با نتانیاهو دارد و رسماً میکروفون‌دار نخست‌وزیر اسرائیل محسوب می‌شود، با عباراتی مانند «اسرائیل چرا چاره‌ای غیر از حمله مجدد ندارد» و «زمان به نفع اورشلیم نیست و نمی‌تواند معطل بکند»، حمله نظامی به ایران را گدایی کرده است. او ایجاد پیمان ابراهیم را برای خاورمیانه بزرگ و منافع بلندمدت آمریکا ضروری می‌داند و معتقد است تقابل نظامی فرصت را برای آشوب‌های خیابانی که اینترنشنال آن را «انقلاب روی زمین» نامیده، فراهم می‌آورد. زراعتی گزینه مطلوب اسرائیل را که هم‌زمان‌سازی اعتراضات اجتماعی با حملات نظامی است تکرار می‌کند. شبکه اینترنشنال به‌عنوان تریبون فارسی نتانیاهو تلاش می‌کند فضای جنگ را در افکار عمومی زنده نگه داشته و امنیت روانی جامعه ایران را مختل کند.
برگ جدیدی رو نکردند
تمام تلاش‌های رسانه‌ای و سیاسی اپوزیسیون خارج‌نشین، از رضا پهلوی گرفته تا مهتدی، زراعتی و علینژاد، در چهارچوب یک سناریوی واحد قرار دارد که توسط نتانیاهو ریل‌گذاری شده است. نتانیاهو بلافاصله بعد از جنگ 12‌روزه با وعده تأمین آب آشامیدنی بار دیگر از آشوب‌طلبان وابسته به اپوزیسیون خواست که برای تکمیل اقدام شکست‌خورده نظامی اسرائیل به خیابان بیایند. اما همان‌طور که جوامع رسانه‌ای غربی نیز اعتراف می‌کنند این گروه‌ها فاقد پایگاه اجتماعی هستند و وابستگی‌شان به اسرائیل و آمریکا آشکار است. جنگ 12روزه نه‌تنها ناتوانی اسرائیل و آمریکا در مقابله با ایران را نشان داد، بلکه قدرت دفاعی ایران را به تصویر کشید. رضا پهلوی با اعتراف به کندی مغز به دلیل سن و عدم توانایی در معجزه، عملاً ناتوانی خود را پذیرفته است. مهتدی با نفی میهن‌پرستی، تجزیه‌طلبی را آشکار کرده. زراعتی حمله نظامی را گدایی می‌کند و علینژاد همکاری با خارجی‌ها را تجویز می‌نماید. این هماهنگی اپوزیسیون با اسرائیل پیش از این نتوانسته بود به آشوب منجر شود و اکنون نیز دستورکار بدیعی محسوب نمی‌شود. مردم ایران با تجربه یک جنگ 12روزه درک بهتری نسبت به عاقبت آشوب‌طلبی اپوزیسیون پیدا کرده است که می‌تواند در برابر طراحی‌های تکراری به کمک ایران بیاید. 
بازار


نظرات شما