ندای لرستان - باشگاه خبرنگاران / شرکت فارسیت دورود نمادی از یک صنعت با سابقه و ظرفیت بالا است که به دلایل محیط زیستی، مدیریتی و بازاریابی نامناسب، در رکود و فراموشی گرفتار شد.
وضعیت فعلی کارخانه فارسیت دورود، نهتنها رکود ساختاری را نشان میدهد، بلکه مشکلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از تعطیلی آن نیز قابل توجه است.
این کارخانه در سال 1346 یا 1348 هجری شمسی در شهرستان دورود آغاز به کار کرد و یکی از نخستین تولیدکنندگان ورقهای ایرانیت و لولههای سیمانی در کشور بود.
کارگران بیپناه، کارخانه بیسرنوشت
فارسیت دورود یکی از پیشگامان تولید محصولات الیاف سیمان به شمار میرفت و سهم قابل توجهی در بازار داشت؛ به طوری که روزی حدود 600 نیروی انسانی را بهطور مستقیم بهکار میگرفت و برای هزاران نفر بهصورت غیرمستقیم اشتغالزایی داشت.
این شرکت خط تولید لوله و ورق، لولههای چهارگوش، آردواز، مانشون (اتصالات لولهها)، ورقهای دو جداره سقفی، و یک واحد لاستیکسازی تولید قطعات صنعتی داشت.
در دوران اوج فعالیت، فارسیت در تولید لوله حدود 22٪ بازار و در تولید ورق حدود 14٪ بازار داخلی را در اختیار داشت. واحد لاستیکسازی آن نیز تولیدی سالانه در حدود 1000 تن قطعات صنعتی با گواهی استاندارد ISO 9001 داشت.
فارسیت دورود میان تعطیلی و احیاء
بیرانوند فرماندار دورود گفت: استفاده از آزبست (جنسی سرطانزا و ممنوعشده) در تولیدات این کارخانه، در دهه 80 موجب فشارهای سازمان محیط زیست شد.
وی افزود: در سال 1390، دولت ممنوعیت استفاده و واردات این ماده را ابلاغ کرد. این امر بازار فروش و فعالیت کارخانه را به شدت تحت تأثیر قرا داد.
بیرانوند تأکید کرد: کارخانه مدتی با جایگزینی رزین بهجای آزبست فعالیت کرد، اما ضعف مدیریت، نبود سرمایه در گردش، عدم نوسازی خطوط تولید و نبود بازار مناسب، کارخانه را به تعطیلی کشاند.
از اوایل سال 1393 فعالیت شرکت کاملاً متوقف شد. در برخی گزارشها گفتهشده حدود 350 تا 1000 کارگر از کار بیکار شدهاند.
تعطیلی فارسیت علاوه بر بیکاری گسترده، موجب کاهش تولید منطقه، افزایش ناامیدی و از بین رفت سرمایه اجتماعی شد.
فارسیت دورود؛ شرکتی در گرداب بلاتکلیفی و وعدههای عمل نشده
سالها وعده بازگشایی کارخانه با تغییر ساختار و خطوط تولید داده شد، اما عملاً هیچ اقدامی عملیاتی صورت نگرفت.
بسیاری مشکلات را به تصمیمات نادرست مدیریتی و عدم توان در عبور از بحران نسبت دادهاند.
گزارشها حکایت از آن دارد که سهامدار اصلی سابق (شرکت فارس خوزستان وابسته به شستا) سهام خود را واگذار کرده و در نتیجه مدیریت برای برگزاری مجمع و تعیین سرنوشت شرکت با مشکلات مواجه شده است.
کارشناسان و رسانهها پیشنهاد دادهاند که ورود شستا بهعنوان سرمایهگذار و نجاتدهنده یکی از راههای احیای کارخانه است.
برای هرگونه احیا، نیاز به همصدایی بین ارکان مدیریتی، سرمایهگذاران، دولت و نهادهای حمایتگر (مانند شستا یا مدیریت کلانتر) وجود دارد. اگرچه همچنان امید به بازگشت فعالیت این خط تولید وجود دارد، اما بدون اراده و برنامهریزی مشخص، این کارخانه کماکان در سایه به فراموشی سپرده میشود.