سرمقاله ایران/ فرمان مهاجرتی ترامپ و بحران مشروعیت در نظم بینالملل
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - ایران / «فرمان مهاجرتی ترامپ و بحران مشروعیت در نظم بینالملل» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم حمید قنبری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
فرمان اجرایی تازه دونالد ترامپ مبنی بر ممنوعیت یا محدودیت ورود اتباع بیش از بیست کشور به خاک ایالات متحده، در ظاهر بازتولید نسخهای از سیاست مهاجرتی او در سال 2017 است، اما در بطن خود حاوی نشانههایی جدی از بحران مشروعیت و انسجام در نظم بینالملل مبتنی بر قانون است؛ نظمی که ایالات متحده زمانی خود داعیهدار آن بود. کاخ سفید اما فرمان را بر پایه ضرورتهای امنیت ملی توجیه میکند. به گفته رئیسجمهوری، حادثه تروریستی اخیر در کلرادو، که عامل آن یک تبعه مصری با ویزای قانونی بود، نشان میدهد نظام مهاجرتی ایالات متحده در معرض تهدید است. اما درست در همینجا، تضادی بنیادین آشکار میشود: مصر، بهرغم نقش در این حادثه در فهرست کشورهای ممنوعه قرار ندارد. در مقابل، کشورهایی نظیر ایران، یمن و سومالی که در موارد متعدد قربانی تروریسم بودهاند، هدف ممنوعیت قرار گرفتهاند. این تعارض نهتنها از منظر حقوقی موجه نیست، بلکه انگیزههای واقعی پشت فرمان را زیر سؤال میبرد. در حقوق بینالملل، منع تبعیض و رعایت تناسب میان هدف و ابزار، از اصول کلیدی است. در این فرمان، نه تنها تفکیکی میان اشخاص بر مبنای خطر واقعی صورت نگرفته، بلکه اصل تابعیت به تنهایی مبنای محرومیت از حقوق بنیادینی چون دیدار با اعضای خانواده، تحصیل یا حتی پیوند مجدد با جامعه مقصد شده است. چنین رویکردی، علاوه بر اینکه با مواد 2 و 26 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی در تعارض است، با معیارهای پذیرفتهشده سازمان ملل درباره حقوق مهاجران و پناهجویان نیز ناسازگار است.
ایالات متحده در دو دهه گذشته، با استفاده ابزاری از مفاهیم امنیتی، کوشیده است فضای سیاسی و حقوقی جهان را به سمت یک نظام «امنیتمحور» سوق دهد. فرمان ممنوعیت سفر اخیر، ادامه همان روند است: استفاده از زبان امنیت برای بازتعریف تبعیض بهعنوان تدبیر. اما تناقض درونساز این سیاستها اینجاست که نهتنها مشروعیت جهانی ایالات متحده را تضعیف میکند، بلکه در داخل این کشور نیز پیامدهایی پیچیده دارد. گفتوگوهای عمومی در رسانهها و فضای سیاسی آمریکا نشان میدهد که برخلاف سال 2017، این بار دموکراتها و حتی بخشی از جمهوریخواهان واکنشی منفعلتر نشان دادهاند؛ نه بهدلیل پذیرش محتوا، بلکه بهواسطه تحولات روانشناختی و اجتماعی در جامعه آمریکا که در دوره دوم ترامپ ، نوعی بیحسی سیاسی نسبت به تصمیمات غیرمعمول ایجاد کرده است. همزمان، سخنان ایلان ماسک علیه لایحه «بزرگ و زیبا»ی ترامپ و حملات لفظی متقابل ترامپ، نشانهای دیگر از شکاف عمیق در درون نخبگان سیاسی و اقتصادی آمریکاست. در حالی که ترامپ سیاستهای مهاجرتی خود را ابزاری برای «بازسازی هویت آمریکایی» معرفی میکند، بخشی از بدنه تکنولوژیک آمریکا، با تکیه بر جهانیسازی و بازار نیروی کار چندملیتی، بهوضوح این مسیر را مانع رشد و نوآوری میداند. تضاد منافع میان میلیاردرهای سیلیکونولی و پوپولیسم راستگرای ترامپی، نهتنها به کشمکشهای زبانی منجر شده، بلکه در دستورکارهای سیاست عمومی نیز بازتاب پیدا کرده است. در این میان، ایران نیز یکی از کشورهای مشمول ممنوعیت است. این موضوع شهروندان ایرانی در آمریکا و خانوادههای آنان را در معرض سختیهای جدید قرار میدهد، اما میتواند فرصتی برای بازسازی گفتمان حقوقی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران فراهم سازد. برخلاف رویکردهای واکنشی و صرفاً رسانهای، بهرهگیری از ظرفیتهای نهادهای بینالمللی - نظیر شورای حقوق بشر سازمان ملل، کنفرانسهای عدم تعهد و همچنین شبکههای دانشگاهی و مدنی جهانی - میتواند روایت یکسویه آمریکا از مسأله مهاجرت و امنیت را به چالش بکشد. اما در نهایت، پرسش اصلی فراتر از یک فرمان مهاجرتی خاص است. پرسش این است: تا چه اندازه میتوان به نظم جهانیای دل بست که در آن کشور صادرکننده بیشترین قطعنامههای تحریمی، خود اینگونه و آشکارا، اصول اولیه کرامت انسانی و برابری را نقض میکند؟ و چه جایگاهی برای مفاهیمی چون انصاف، تناسب و مسئولیت در مواجهه با اقدامات قدرتهای بزرگ باقی میماند؟
پاسخ به این پرسشها نه ساده است و نه فوری. اما برای کشوری چون ایران، که خود با انواع بیعدالتیهای بینالمللی مواجه بوده، بهترین پاسخ، شکلدهی به گفتمانی حقوقی و عمیق است؛ گفتمانی که نهتنها شکایت میکند، بلکه روایت میسازد؛ نه تنها انتقاد میکند، بلکه آلترناتیو معرفی میکند.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1031922/