پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
سیاسی

صلح ترامپی؛ درباره قطعنامه ۲۸۰۳ شورای امنیت برای غزه

صلح ترامپی؛ درباره قطعنامه ۲۸۰۳ شورای امنیت برای غزه
ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست آیا ایران خواهد توانست به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه‌ای در چارچوب ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
آیا ایران خواهد توانست به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه‌ای در چارچوب قواعد مندرج در این قطعنامه، و بر اساس منافع ملی خود در آینده خاورمیانه جدید نقش‌آفرین باشد؟
 آرش ملکی| شورای امنیت یکی از ارکان اصلی سازمان ملل متحد است که بر اساس ماده24 از سند مؤسس این سازمان (موسوم به منشور ملل متحد) متولی اصلی حفظ و اعاده صلح و امنیت بین‌المللی محسوب می‌شود.
شورای امنیت در هشتاد سالی که از عمر این سازمان سپری شده، در بعضی اوقات این مسئولیت خطیر را به جا آورده، و مواقعی هم بوده که «سیاست» ناتوانی آن در اجرای مسئولیت را سبب شده است؛ به بیان دیگر، پنج دولتی که در این شورا از رهگذر نجات جهان از کابوس جنگ جهانی دوم بر کرسی‌های عضویت دائم تکیه می‌زنند بازیگران اصلی تصمیمات چندجانبه شورا بوده، و هیچ تصمیمی در حوزه صلح و امنیت بین‌المللی بدون موافقت آنها ممکن نیست.
خاصه آنکه در دوران جنگ سرد جملگی فعالیت‌های شورای امنیت متأثر از رقابت آمریکا ـ شوروی بود. امروزه نیز رقابت آمریکا، چین و روسیه در ساحات گوناگون ـ با شدتی کمتر از دوران جنگ سرد ـ در تالار شورا قابل مشاهده است. لیکن از آنجا که تصمیمات این دولت‌ها (برخلاف بعضی دیگر) بر اساس منطق منافع ملی اتخاذ می‌شوند، تقابل، رقابت و همکاری همزمان و براساس چالش‌های گوناگون امکان‌پذیر بوده، و الگوی رابطه صفر و صدی وجود ندارد.
آخرین نمونه قطعنامه2803 این شورا است که به تاریخ 17نوامبر، و با 13رای موافق (اسلوونی، انگلستان، آمریکا، پاکستان، پاناما، الجزایر، دانمارک، سومالی، سیرالئون، فرانسه، کره جنوبی، گینه و یونان) و دو رای ممتنع (چین و روسیه) به تصویب رسید و بر اساس آن یک سازوکار بین‌المللی برای جلوگیری از فجایع دو سال اخیر تشکیل خواهد شد. ایده‌ای که برآمده از ماده 9طرح 20ماده‌ای ترامپ برای خاتمه وضعیت فاجعه‌بار در غزه بوده، و اکنون به پشتوانه این قطعنامه توانسته حمایت حقوقی سازمان ملل متحد را هم جلب نماید.
بر اساس ماده9 از این طرح: «غزه توسط یک کمیته موقت فراملی فلسطینی با ماهیتی تکنوکراتیک و غیرسیاسی اداره خواهد شد که مسئولیت مدیریت شهری و رسیدگی به امور روزانه ساکنان غزه را عهده‌دار است. اعضای این کمیته از میان فلسطینیان صالح، و کارشناسان بین‌المللی انتخاب شده، و تحت هدایت و نظارت یک نهاد بین‌المللی به نام هیئت صلح قرار خواهد داشت.
ریاست این هیئت بر عهده رئیس‌جمهور ترامپ و دیگر سران دولت‌ها، به انضمام دیگر اشخاص از جمله نخست‌وزیر اَسبق تونی بِلِر خواهد بود. در این هیئت پیرامون چارچوب و چگونگی تأمین مالی برای بازتوسعه غزه تصمیم‌گیری خواهد شد، و مادامی که مقامات فلسطینی برنامه اصلاحی خود را به پایان برسانند، و کنترل ایمن و مؤثر در غزه محقق شود به کار خود ادامه می‌دهد. عملکرد این هیئت بر اساس عالی‌ترین معیارهای بین‌المللی و با هدف ایجاد یک حکمرانی مدرن و کارآمد در غزه، و هدایت این منطقه به مسیر سرمایه‌گذاری خواهد بود.»
رجوع به متن قطعنامه مبین این واقعیت است که میان تصمیم شورای امنیت و راهکار آمریکا برای حل و فصل مؤثر بحران غزه تفاوتی وجود ندارد. قطعنامه2803 متشکل از یک مقدمه، 11بند و طرح 20ماده‌ای ترامپ به عنوان ضمیمه است. در بند یک از طرح ترامپ تقدیر شده، و در بند دوم، تأسیس یک نهاد بین‌المللی بر اساس حقوق بین‌الملل با نام «هیئت صلح» به تصویب می‌رسد.
بند سوم، از کمیته بین‌المللی صلیب سرخ می‌خواهد وفق حقوق بین‌الملل، و در همکاری با هیئت صلح از ارائه خدمات بشردوستانه در غزه غافل نشود؛ و بند چهارم نیز با هدف تضمین کارکرد هیئت صلح به پیش‌بینی پاره‌ای از الزامات حقوقی همچون شخصیت حقوقی بین‌المللی برای هیئت، و مزایا و مصونیت‌های لازم مبادرت می‌ورزد. در بند پنجم، از مشارکت مالی داوطلبانه برای اجرای این طرح استقبال می‌شود، و در بند ششم، از بانک جهانی و دیگر نهادهای مالی بین‌المللی درخواست شده در تسهیل این طرح مشارکت نمایند.
در بند هفتم نیز تشکیل نهادی موسوم به «نیروی بین‌المللی موقت ثبات در غزه» در چارچوب همکاری نزدیک اسرائیل و مصر، با مشارکت سایر دولت‌ها به تصویب می‌رسد؛ نهادی که بازوی عملیاتی هیئت صلح بوده، و ضمانت اجرای ترتیبات مقرر توسط این هیئت خواهد بود. ناگفته نماند که این نیرو در اجرای وظایف به رعایت حقوق بین‌الملل متعهد می‌ماند. بند 8 از این قطعنامه هم بازه اجرای این طرح را پایان سال 2027 میلادی اعلام می‌کند. بند9 از دیگر دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی می‌خواهد با هیئت صلح همکاری لازم را به عمل آورده، و بند10 نیز هر شش‌ماه یک نوبت از هیئت صلح می‌خواهد پیرامون پیشرفت طرح به شورای امنیت گزارش بدهد.
درباره این قطعنامه نکات تفسیری و تحلیلی فراوانی وجود دارد که در آینده پیرامون آن خواهم نوشت؛ لیکن از آنجا که نمی‌توان آن را یک قطعنامه فصل هفتمی به حساب آورد، بیش از هر چیز باید به مسئله ضمانت اجرا توجه شود. با توجه به این واقعیت که اجرای این طرح به طور کامل از حمایت آمریکا برخوردار است، لذا قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و ـ بیش از همه ـ اراده آن دولت را باید به عنوان ضمانت اجرا برشمرد.
در عین حال می‌توان تصویب این قطعنامه را نوعی بازتعریف رابطه آمریکا ـ سازمان ملل متحد دانست. به بیان دیگر، پذیرش (تقریباً) نامشروط طرح ترامپ اماره‌ای از هماهنگی میان این سازمان و مهمترین تأمین‌کننده مالی آن محسوب می‌شود؛ رویکردی که از رهگذر رویه مجمع عمومی تا پیش از این قابل تصور نبود. در یک نگاه کلی، تصویب این قطعنامه را باید تقطه عطفی در سیر تحولات خاورمیانه بدانیم.
تحولاتی که متعاقب هفتم‌اکتبر2023 آغاز شدند و با جنگ دوازده‌روزه ایران ـ اسرائیل به اوج رسیدند. امروزه خاورمیانه چهره‌ای متفاوت از گذشته دارد، و قطعنامه2803 نیز مُهر تأیید حقوق بین‌الملل بر پذیرش وضعیت این چهره جدید محسوب می‌شود. اکنون پرسش اصلی این است که آیا ایران خواهد توانست به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه‌ای در چارچوب قواعد مندرج در این قطعنامه، و بر اساس منافع ملی خود در آینده خاورمیانه جدید نقش‌آفرین باشد؟
بازار


نظرات شما