يکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴
سیاسی

مدرن دیپلماسی: همکاری ایران و چین سنگ‌بنای نظم پساغرب است

مدرن دیپلماسی: همکاری ایران و چین سنگ‌بنای نظم پساغرب است
ندای لرستان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست تجربه ایران نشان داد که مکانیزم تحریم‌های آمریکا نه‌تنها اثر قانع‌کننده خود را ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
تجربه ایران نشان داد که مکانیزم تحریم‌های آمریکا نه‌تنها اثر قانع‌کننده خود را از دست داده و قادر به تغییر رفتار ایران نبوده، بلکه به طور ناخواسته، تعادل قدرت جهانی را به زیان آمریکا و شرکایش بازمهندسی می‌کند.
نشریه «مدرن دیپلماسی» در تحلیلی که به وارونگی کارکرد رژیم تحریم‌ها اختصاص داشت، نوشت: در سال‌های اخیر، رژیم تحریم‌هایی که ایالات‌متحده و متحدانش بر ایران و چند کشور دیگر تحمیل کرده‌اند، فراتر از نقش اصلی خود به عنوان یک محدودیت اقتصادی صرف رفته است. این رژیم به یک ستون مرکزی در کتاب بازی «دیپلماسی اجباری» آمریکا تبدیل شده است. ایده این بود که نظم غربی را تقویت کرده و رفتار بازیگران مشکل‌ساز را اصلاح کند. اما تجربه ایران نشان می‌دهد که این مکانیزم نه‌تنها اثر قانع‌کننده خود را از دست داده است؛ بلکه به طور ناخواسته تعادل قدرت جهانی را به زیان آمریکا و شرکایش بازمهندسی می‌کند. واضح‌ترین نشانه این تغییر، رابطه در حال تحول ایران و چین است، پیوندی که مستقیماً از فشار غرب تغذیه می‌شود و اکنون سنگ‌بنای نظم نوظهور پساغرب است.
از دیدگاه واشنگتن، تحریم‌ها پاسخ به رفتار تهران بودند: قطع دسترسی ایران به سیستم مالی جهانی، محدود کردن صادرات نفت، مسدودکردن دارایی‌ها و ممنوعیت کامل همکاری‌های صنعتی و نظامی. طبق گزارش خدمات تحقیقاتی کنگره آمریکا، این شدیدترین رژیم تحریمی است که طی چهار دهه بر هر کشوری اعمال شده است و هدف آن فراتر از اقتصاد است و به قلب دستگاه امنیتی ایران ضربه می‌زند. مشکل این است که ماشین پیچیده اقتصاد جهانی به‌ندرت نتایج مرتب و منظم مورد انتظار در اتاق‌های فکر واشنگتن را ارائه می‌دهد.
در مورد ایران، تحریم‌ها باعث کاهش تعاملات بین‌المللی این کشور نشد؛ بلکه تهران را به یکی از گسترده‌ترین الگوهای همکاری اقتصادی و انرژی با چین سوق داد. آنچه به عنوان یک راه‌حل موقتی تاکتیکی آغاز شد، به یک پیمان ساختاری بلندمدت تبدیل شده است. گزارش دیگری از کنگره اشاره می‌کند که در سال 2024، بخش مهمی از صادرات نفت ایران به چین رفته و لبه تحریم‌ها را کند کرده است.
چین، نفت ایران را می‌خرد و شبکه‌های مالی موازی را پرورش می‌دهد که سلطه دلار را دور می‌زنند. مطالعات متعددی نشان می‌دهند که پکن به طور فعال ابزارهای ایران برای فرار از تحریم‌ها را تقویت کرده است، بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، آن را «تقویت فوق‌العاده» فرار از تحریم‌ها می‌نامد. حتی زمانی که واشنگتن تلاش کرده تجارت انرژی ایران و چین را با تحریم پالایشگاه‌های چینی محدود کند، نتیجه، تعمیق کانال‌های اقتصادی موازی بوده است. تحقیقی از رویترز درباره یک پالایشگاه تحریم‌شده در استان شاندونگ که میلیون‌ها بشکه نفت خام ایرانی را پردازش می‌کند، نشان می‌دهد که شبکه‌ای از واسطه‌ها و شرکت‌های صوری ایجاد شده‌اند و فرار از تحریم را آسان‌تر می‌کنند. در این محیط، ایران به تدریج، پلی استراتژیک برای پکن در جهت گسترش ردپای ژئوپلیتیکی شده است. فشار غرب، تهران را به نقطه‌ای رسانده است که روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن با پکن تقریباً غیرقابل بازگشت به نظر می‌رسد. این لحظه‌ای است که سیاست تحریم‌های آمریکا از هدف اصلی خود منحرف شده و شروع به تولد نظم جدیدی می‌کند که در آن واشنگتن دیگر هژمون نیست. بن‌بست دیپلماتیک بین ایران و ایالات‌متحده، این روند را تسریع کرده است. تهران بدون تضمین‌های محکم، حاضر به بازگشت به میز مذاکره نیست؛ واشنگتن نیز نمی‌تواند مسیر قابل اعتمادی برای گفت‌وگو ارائه دهد. خلأ ایجاد شده دقیقاً جایی است که چین و تا حد کمتری روسیه به عنوان حامیان وارد می‌شوند. هزینه این وضعیت برای غرب بلندمدت است: ایران از تعامل با اروپا و آمریکا دور شده و به یک نظم غیرلیبرال وارد می‌شود.
این بدان معناست که تحریم‌ها رفتار ایران را تغییر نداده‌اند. نکته قابل‌توجه این است که سیاست‌گذاران غربی با وجود شکست سیاست تحریم‌ها، هنوز به الگوی «تحریم به عنوان آخرین و اولین راه‌حل» چسبیده‌اند. این رویکرد اصلاً بدون هزینه نیست؛ بار استراتژیک سنگینی دارد. هرچه ایران بیشتر به شرق نزدیک شود، نفوذ آمریکا و اروپا بر انتخاب‌های تهران کمتر می‌شود. از منظر توازن قوا، این واگذاری میدان است.
اگر آمریکا می‌خواهد نفوذ خود را در منطقه حفظ کند، باید از چرخه خسته‌کننده و باخت- باخت تحریم‌ها خارج شود و یک مسیر دیپلماتیک واقع‌بینانه طراحی کند. این به معنای لغو فوری تحریم‌ها نیست؛ بلکه ارائه نقشه راهی روشن برای کاهش تدریجی تنش‌ها در ازای دستاوردهای قابل راستی‌آزمایی است. چنین افقی می‌تواند چشم‌انداز داخلی ایران را نیز تغییر دهد. میانه‌روها تنها زمانی پیشرفت می‌کنند که بتوانند نتایج ملموس ارائه دهند و این نتایج بدون تغییر رفتار غرب غیرممکن است. در نهایت، میراث واقعی سیاست تحریم‌های آمریکا علیه ایران در گزارش‌های رسمی ثبت نمی‌شود بلکه در هندسه متغیر قدرت جهانی دیده می‌شود. ایران امروز نه منزوی است و نه ضعیف؛ بلکه عضوی از ائتلاف غیرغربی است.
بازار


نظرات شما