ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محسن صالحیخواه| این روزها بازار هلمنمبارز طلبیدن و دعوت به مناظره داغ است. روحانی که سال1403 سعید جلیلی را به مناظره دعوت کرده بود، فیلم این دعوت را چند روز پیش بار دیگر از طریق رسانههایش منتشر کرد. سعید جلیلی هم که طرف دیگر ماجراست، به سخنرانیهایش ادامه میدهد، صداوسیما را در قبضه دارد، نمایندگانش در مجلس هستند و یکهتازی میکنند، در دانشگاه شیراز این مناظره را پذیرفت. دعوا بر سر چیست؟ بر سر پرونده هستهای که تاسیساتش از تیر1404 دیگر وجود ندارد و حتی نتوانستیم از آنها در برابر بمباران حفاظت کنیم.
مناظره روحانی و جلیلی فاقد ارزش است و ذرهای بهبود در شرایط مردم به وجود نمیآورد. در این پرونده متغیرهای غیرقابل حلی وجود داشته و دارد که بدون حل آنها، هیچ وقت امیدی به حل مسئله وجود نداشت. بنابراین، مناظره روحانی و جلیلی چون جامع و شامل بسیاری ابعاد این پرونده نیست، عملاً چیزی جز یک جنجال رسانهای و سیاسی چندروزه نخواهد بود.
جلیلی میخواهد به روحانی بگوید شما در سعدآباد تعلیق را پذیرفتید، با برجام دستاوردهای هستهای این ملت را نابود کردید و کشور را عقب انداختید، سال1392 ما این تعداد سانتریفیوژ داشتیم، آن میزان مواد هستهای داشتیم اما در نهایت بعد از کار شما، تحریمها برگشت و الی آخر. روحانی هم به جلیلی میگوید شماها کشور را درگیر یک پرونده امنیتی کردید و پرونده ایران را به شورای امنیت بردید که برجام هم نهایتاً توانست عواقب آن را 10 سال عقب بیاندازد و نگذارید بگوییم چه دستهایی وجود داشت که باعث تخریب برجام از داخل و جلوگیری از احیای آن در سالهای بعد شد. جلیلی سرمست از مرگ توافق هستهای، این طرف و آن طرف میگوید «دیدید گفته بودم» و روحانی هم هر وقت صحبت میکند، دست به دامن تکنیک «بگم بگم» میشود.
به جای این بحثهای سطحی، به آسیبشناسی روندی بپردازید که طی 22 سال قبل در جریان مذاکرات هستهای رخ داده. چرا در نهایت یک خط بیشتر از برجام گیر جمهوری اسلامی نیامد و همان هم در نهایت از دست رفت؟ بچههایی که زمان آغاز این پرونده به دنیا آمدند، احتمالاً امسال مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه بگیرند. بچههایی که زمان امضای برجام متولد شدند، امسال پشت نیمکت کلاس چهارم ابتدایی نشستند.
این پرونده و حواشی آن، زندگی چند نسل را به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر قرار داده. یک بار روند مراحل مختلف این مذاکرات را که در کتابها و اسناد ثبت شده را مرور کنید. حسن روحانی و ظریف در سعدآباد، پاریس و بعد بروکسل همان حرفی را میزنند که علی لاریجانی در سالهای 1384 تا 1387 میزند، سپس سعید جلیلی تا 1392 میگوید. بعد هم باز ظریف و روحانی، حتی علی باقری در دوران رئیسی و سپس بار دیگر عباس عراقچی از 1403 تا امروز همانها را تکرار میکنند. همه آنها از «حق هستهای» ملت صحبت میکنند اما هیچ کدامشان به این کاری ندارند که دو دهه پافشاری بر حق هستهای، چه حقوق دیگری را از این ملت سلب کرد. اگر این پرونده در بازههای مختلف اینقدر پیچیده نمیشد، در نهایت کار به این نقطه نمیرسید.
همانقدر که ایران در پیچیدهتر شدن این وضعیت مقصر است، آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپایی هم مقصر هستند. اما یک طرف قصه هم ما هستیم. در بازه زمانی 1384 تا 1392 نه انعطافی وجود داشت نه کاری در حوزه سیاسی پیش رفت. فقط پرونده امنیتیتر شد. بهخصوص از سال 1386 که سعید جلیلی عهدهدار مدیریت ماجرا شد، وضعیت به شکلی است که جز او و حواریونش، هیچ فرد و جریان سیاسی آن را گردن نمیگیرد.
تنها تفاوت این روند، در 22 سال گذشته این است که ساختار در جریان دو سال ابتدایی پرونده انعطافهایی از خود نشان داد که بینتیجه بود. برجام هم که سال 1394 امضا شد، در نهایت کار نکرد و مُرد اما آن وضعیت امنیتی – سیاسی پیچیده را هم توانست صرفاً 10 سال به تاخیر بیاندازد. امروز را نگاه نکنید، تا قبل از امضا کردن آن توافق، چین و روسیه هم به تحریم این کشور رای موافق میدادند. چون ایران به عنوان یک تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی شناخته میشد.
جریان ضددیپلماسی میگوید در این 10 سال فرصتهای زیادی از بین رفت. دقیقاً میخواستید در این 10 سال چه کار کنید؟ سانتریفیوژهای بیشتری بسازید؟ یکی از جوانهای این جریان اخیراً گفته بود اگر برجام نبود، الان چند تا راکتور مثل بوشهر داشتیم. گویا فراموش کرده بود همین نیروگاه بوشهر با چه مکافات و دستاندازهایی ساختش تمام شد. خیلی خوب است که آدمیزاد در دنیای واقعیتها زندگی کند. این پرونده در نهایت به این نقطه رسید جای دعواهای بیحاصل بگویید بعد از این قرار است چه کنیم.
بازار ![]()