ندای لرستان - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در هفتههای اخیر با طرح فعالشدن مکانیسم ماشه، بحثهای داغ در داخل ایران، حول محور دستاوردهای هستهای، تحریمها و نقش توافق برجام در پیشبرد یا عقبگرد این برنامه شکل گرفته است. سخنان اخیر چهرههای نزدیک به سعید جلیلی در واقع حرفها و استدلالهای جلیلی است که از زبان این پاجوش مجلس بیان میشود. پرسشهای اساسی این است که آیا فعالشدن مکانیسم ماشه، بازگشت به دوران جلیلی در سال 91 است و اینکه آیا دستاوردهای کنونی برنامه هستهای ایران با گذشته قابل مقایسه است؟ کیفیت این دستاوردها چگونه ارزیابی میشود؟ آیا در 12 سال گذشته ایران در حوزه هستهای با برجام پیشرفت داشته یا پسرفت؟
این گزارش با نگاهی تحلیلی و تفسیری به بررسی این پرسشها میپردازد، با تمرکز بر مواضع نزدیکان جلیلی از جمله سایت رجانیوز و پاجوشها به مقایسه وضعیت غنیسازی اورانیوم در دورههای مختلف و تحلیل فنی تفاوتها میپردازد و نشان میدهد چطور اصحاب جلیلی برای فرار از پاسخگویی عملکرد خود که کشور را در سال 91 با مذاکراتشان وارد چاه تحریمهای بینالمللی کردند، پشت «کمیت»ها و بیان «تعداد» مخفی میشود.
مواضع سیاسی و جدال بر سر دستاوردها
با داغشدن بحث مکانیسم ماشه، سروصدای جریان جلیلی به هوا برخاست و از زمین و زمان طلبکار شدند. در پاسخ به آنها، بسیاری به آنها یادآوری کردند که فعالشدن مکانیسم ماشه در واقع معنایش این است که ایران به سال 91 و دورانی بازمیگردد که مذاکرات بیحاصل جلیلی دستاوری جز بردن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و تحریمهای بینالمللی نداشت. بنابراین از آنها این سؤال مطرح میشد که اگر برجام را برای کشور مضر و خطرناک میدانید و تحریمهای سازمان ملل را مهم نمیدانید، چرا ناراحت هستید که به آن دوران برگردید؟
امیرحسین ثابتی، نماینده پاجوشها در مجلس، در واکنش به همین موضوع در یک نشست گفته بود: «اگر مکانیسم ماشه فعال شود، آیا اورانیومهای غنیشده ما برمیگردند؟ آیا 10 تن اورانیوم غنیشده بازمیگردد؟ آیا سیمان ریختهشده در رآکتور اراک بازمیگردد؟ آیا دانشمندان شهید ما زنده میشوند؟». به نظر میرسد این پرسشها، با لحنی احساسی و برای جلب توجه عمومی مطرح شدهاند.
اساسا این سؤالات را باید به دو محور متفاوت تقسیم کرد: 1- امنیت دانشمندان هستهای، 2- وضعیت ذخایر اورانیوم غنیشده.
پاسخ به ادعای امنیت دانشمندان و ارتباط با برجام
درباره ترور دانشمندان هستهای ایران باید گفت این موضوع اتفاقا از زمانی که جلیلی پرونده هستهای ایران را تحویل گرفت شروع شده بود. ترورهایی مانند شهادت مسعود علیمحمدی (1388) مجید شهریاری (1388) داریوش رضایینژاد (1389) و مصطفی احمدیروشن (1390) همگی در دورهای رخ داد که برجامی در کار نبود. ثابتی تلویحا این ترورها را به ضعفهای دیپلماتیک در دوره مذاکرات مرتبط میداند، اما شواهد تاریخی نشان میدهد که این ترورها پیش از برجام آغاز و اتفاقا تا سال 97 که برجام فعال بود متوقف شده بود. نگاهی به ترور سردار فخریزاده در سال 98 هم نشان میدهد که اسرائیل عامدانه برای اینکه مانعی بر سر راه احیای برجام ایجاد کند، دست به آن زد.
اصحاب کمیت در برابر منطق کیفیت
اما بیایید نگاه کنیم به ادعاهای آنها که به دنبال 10 تن اورانیوم غنیشده هستند و با قیاس آن با وضعیت امروز نشان دهیم چرا آنها برای فرار از پاسخگویی دست به دامن استدلالهایی میشوند که سستبنیان است.
در عالم واقع، آنچه امروز در اختیار ایران است، نهتنها به لحاظ وزنی کمتر از دوران پیش از برجام نیست، بلکه از حیث سطح غنیسازی و ظرفیت استراتژیک تفاوتی بنیادین دارد.
براساس آخرین گزارش آژانس انرژی اتمی در تاریخ 17 مِی 2025 (27 اردیبهشت 1404) کل ذخایر اورانیوم غنیشده ایران (شامل تمام سطوح غنیسازی) تا 9247.6 کیلوگرم تخمین زده شده است. با توجه به اینکه بخش عمده این ذخایر معمولا شامل اورانیوم با غنای پایین (زیر پنج درصد) است، میتوان برآورد کرد که بخش قابل توجهی از این مقدار (پس از کسر ذخایر 20 درصد و 60 درصد) در این دسته قرار میگیرد. گزارش آژانس دقیقا میزان ذخایر اورانیوم غنیشده تا 20 درصد را در این تاریخ مشخص نکرده است، اما در گزارشهای قبلی (نوامبر 2024) این مقدار 839.2 کیلوگرم ذکر شده بود.
اما مهمتر از همه میزان اورانیوم غنیشده 60 درصد است که گزارش آژانس میگوید تاریخ 17 مِی 2025، 408.6 کیلوگرم اورانیوم با غنای 60 درصد انباشت کرده است.
ایران امروز به صورت رسمی اورانیوم با خلوص 60 درصد تولید و ذخیره میکند؛ موضوعی که در سال 1392، حتی به عنوان یک هدف هم مطرح نبود.
کدام مهمتر است، 400 کیلو یا 9 تن؟
دقت در اظهارنظرهای بعد از حمله آمریکا به ایران هم نشان میدهد کدامیک اهمیت دارد. امروز در تمام محافل داخلی و خارجی بحث بر سر تکلیف 400 کیلوگرم اورانیوم غنیشده 60 درصد ایران است. در واقع برای همه سرنوشت این 400 کیلو اورانیوم اهمیت بسیار بیشتری از 9 تن دیگر اورانیوم دارد که در دوران جلیلی حتی یک گرم آن هم وجود خارجی نداشت.
منطق کمیتگرایی در تحریمها
این منطق «کمیتگرایی» فقط به حوزه غنیسازی محدود نمیماند. در بحث تحریمها نیز همین الگو تکرار شده است. بارها گفتهاند که دولت روحانی کشور را با 700 تحریم گرفت و با هزارو 500 تحریم تحویل داد. اما اگر خوب نگاه کنیم، خواهیم دید که تعداد تحریمها نهتنها گمراهکننده، بلکه فاقد ارزش تحلیلی جدی است. مثلا آیا تحریمشدن سردار نقدی یا رئیس فلان زندان آن و دیگر کارمند اداره سازمان، اثری بر سفره مردم دارد؟ یا تحریمهایی که مستقیما بانک مرکزی، صنعت نفت، کشتیرانی، بیمه و تبادل بانکی ایران را هدف گرفتهاند؟
اینجا نیز با پدیده «توازن جعلی در تحلیل» روبهرو هستیم: تحریم سردار نقدی به اندازه تحریم بیمه نفتی وزن میگیرد و از آن نتیجهگیری میشود. چنین تحلیلهایی دردی از مردم دوا نمیکند، بلکه فقط ابزار حمله سیاسی است.
همین منطق را در موضوع سانتریفیوژها نیز میتوان دید. حذف چند هزار سانتریفیوژ نسل اول (IR-1) در مذاکرات برجام، بارها به عنوان خیانت توصیف شده است. اما آیا گفتهاند که بهجای آنها، سانتریفیوژهای نسل پنجم و ششم (IR-5 و IR-6) نصب شدهاند که هرکدام تا 10 برابر قدرت غنیسازی بیشتری دارند؟ آیا واقعا قرار است حذف 10 هزار سانتریفیوژ ضعیف را فاجعه بدانیم و نصب هزار سانتریفیوژ پیشرفتهتر را نادیده بگیریم؟ همه اینها نشان میدهد که تحلیل جریان مخالف برجام نه بر پایه شاخصهای فنی، بلکه براساس سادهسازی و عددمحوری بنا شده است. آنها به عمد بر کمیت پافشاری میکنند تا کیفیت را از چشم مردم پنهان کنند. در مقابل، آنچه امروز پیشروی ماست، ایرانِ دارای ظرفیت غنیسازی 60درصدی است، با توان تولید اورانیوم با خلوص بالا، با زیرساختهایی که حتی پس از بازگشت تحریمها، قابل بازسازی و بازگشت بوده است. و این دستاوردها، برخلاف ادعاهای پرطمطراق، بخش مهمی از آن در بستر برجام و بدون اینکه ایران برجام را نقض کرده باشد، به دست آمد.
واقعیت آن است که منازعه اصلی امروز بر سر این است که جریان جلیلی که سعی میکرد با دوگانهسازی با برجام برای خود هویتسازی کند، با این پرسش اساسی روبهروست که اگر مکانیسم ماشه فعال شود، نهایتا ما بازمیگردیم به سال 92 با اورانیومهای غنیشده بیشتر، در آن صورت راهحل شما برای اداره کشور و عبور از تحریمهای سازمان ملل شامل کشتیرانی و فروش نفت چیست؟
از آنجا که آنها پاسخی به همین پرسش ندارند، تلاش میکنند با متصلشدن به اعداد بزرگ، از پاسخ به این پرسشها فرار کنند. یادداشت حاضر تلاشی است برای بازگرداندن بحث به زمین تحلیل واقعی. اگر قرار است بر سر عملکرد برجام و مکانیسم ماشه قضاوت کنیم باید به این پرسشها پاسخ دهند:
1- برجام باعث ترور دانشمندان هستهای شد یا نبود برجام؟
2- درصد اورانیوم غنیشده مهم است یا نه؟
3- با اورانیوم غنیشده 60 درصد و حتی 90 درصد در حالی که نمیخواهیم بمب بسازیم، چه کاری میخواستید انجام دهید و امروز نمیتوانید؟
4- چرا با عدم درک شرایط سال 91 باعث شد سهم ایران از بازار بینالمللی نفت حذف شود و غرب بتواند بهراحتی ایران را از بازار اخراج کند بدون آنکه قیمت نفت افزایش پیدا کند؟
5- خسارت عقبماندگی ایران از توسعه در تمام این سالها که به واسطه اخراج راحت و آسان ایران از بازار جهانی نفت بود، سالانه و طی این 12 سال چقدر است و چه زمانی قرار است درمورد آن پاسخ دهید؟
بازار ![]()