سرمقاله وطن امروز/ مانیفست پارلمان در اندیشه رهبر انقلاب
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - وطن امروز / «مانیفست پارلمان در اندیشه رهبر انقلاب» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم مهرداد احمدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در دستگاه فکری رهبر انقلاب، مجلس شورای اسلامی نهفقط نهاد قانونگذاری، بلکه جلوهای از تجلی اراده الهی در تاریخ ملتهاست؛ نهادی که در نسبت مستقیم با مفهوم توحید سیاسی تعریف میشود؛ جایی که تجمیع خرد و اراده یک ملت متعهد در قالب نمایندگانی متقی، انقلابی و ملتزم به اصول، به تولید «نظم» میانجامد. در این چارچوب، شأن حقوقی مجلس همانند بسیاری از پارلمانهای دیگر جهان برآمده از مفهومی مشترک است: قانونگذاری. در نگاه حضرت آیتالله خامنهای اما آنچه جایگاه و منزلت نهاد پارلمان را تعیین میکند، نه این شأن حقوقی مشترک، بلکه شأن حقیقی و جهتگیری وجودی آن است. این تمایز میان صورت و سیرت، میان ظاهر حقوقی و باطن حقیقی، نقطهای محوری در فهم فلسفه سیاسی ایشان درباره پارلمان است و از این منظر، پارلمان نه ابزاری تکنوکراتیک برای تنظیم منافع، بلکه تجسم اراده متعالی ملت و جلوهای از روح انقلابی است که در کالبد قانون تحقق مییابد.
بر این اساس، در سنت فکری رهبر انقلاب، نماینده مجلس تنها «نماینده حوزه انتخابیه» نیست، بلکه حامل امانتی تاریخی و الهی است. این نگاه عمیق، ریشه در تفسیری خاص از نسبت میان ملت، دین و حکومت دارد: اگر ملت، امت اسلامی تلقی شود و حکومت نیز مظهر و مجرای تحقق اراده الهی در عرصه اجتماعی باشد، آنگاه نماینده مجلس، در نقطه اتصال این 2 قرار میگیرد؛ او «مفوضالیه» اراده عمومی در افقی الهی است. از همین روست که ایشان بارها و بارها مجلس را «محل عبادت» و نمایندگی را «امانتی الهی» خواندهاند. این تعبیر صرفاً استعارهای اخلاقی یا تذکری عرفانی نیست، بلکه تبیین جایگاه متافیزیکی نهاد قانونگذاری در نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. پارلمان در این منظومه نه جولانگاه دعواهای حزبی و سلیقهای، بلکه عرصه تراز الهی ملتسازی است.
* انقلابیگری عقلانی
وجه دوم این منظومه، تفکیک بین «انقلابیگری» و «پارلمانتاریسم صرف» است. حضرت آیتالله خامنهای همواره تأکید کردهاند انقلابی بودن با «سر و صدا کردن» و «غوغاسالاری» یکی نیست. این تفکیک، ناظر به درک عمیق ایشان از خطر تهی شدن نهادهای انقلابی از معنای بنیادینشان بر اثر ابتذال رسانهای و جناحی است. ایشان انقلابیگری را در پارلمان به معنای حرکت در جهت اصول، داشتن شجاعت اخلاقی و وفاداری به اهداف اصیل انقلاب میدانند، نه افتادن در ورطه رقابتهای زودگذر و جناحی. در این چارچوب، نماینده انقلابی نهتنها باید دغدغه عدالت و رفع تبعیض و استکبارستیزی داشته باشد، بلکه باید در بیان مواضع خود نیز پایبند به ادب، عقلانیت، آرامش و رعایت مصالح ملی باشد. انقلابیگری در فهم ایشان نوعی «خود پالایی سیاسی» است؛ یعنی هنر حفظ مواضع در قالب بیان مسؤولانه و خالی از اغراض شخصی و تندروی.
بازار ![]()
* مجلس؛ مسجد بناشده بر تقوا
یکی دیگر از محورهای مهم در فلسفه سیاسی رهبر انقلاب درباره پارلمان، نسبت نماینده با قانون است. در نظر ایشان، قانون تجلی عقلانیت جمعی و شرط بقای زندگی اجتماعی است اما قانونی که ارزش دارد، قانونی است که در مسیر حق، عدالت و مصالح ملت باشد. قانون صرفاً قواعد صوری تنظیم مناسبات نیست، بلکه باید بار ارزشی داشته باشد و جهت آن در مسیر تقوا و عدالت باشد. از همین رو ایشان، مجلس را «مسجدی بناشده بر تقوا» میخوانند؛ مسجدی که در آن، عمل قانونگذاری باید عبادت محسوب شود. این تفسیر از مجلس، آن را از سطح نهادی بروکراتیک و حقوقی به سطح نهادی قدسی و مسؤول ارتقا میدهد؛ نهادی که محصول آن، نهفقط قانون به معنای صوری، بلکه «امر مشروع» در معنای غایی است.
از این منظر، نماینده مجلس باید خود را در برابر «خداوند» پاسخگو بداند، نه صرفاً در برابر حوزه انتخابیه یا جناح سیاسیاش. این نگاه، برداشتی بنیادین از مفهوم «پاسخگویی» در منظومه فکری ایشان ارائه میدهد: پاسخگویی سیاسی، اگر بهراستی ریشه در تقوا نداشته باشد، به ابزار دستکاری افکار عمومی و بازیهای جناحی بدل میشود اما اگر مبنای آن خدا و حق باشد، آنگاه نمایندگی مسؤولیتی قدسی است که باید با اخلاص، تعهد، فهم و صداقت پیش برود.
این همانجایی است که مفاهیمی چون «تعارض منافع»، «مصلحت ملی»، «عدالت اجتماعی» و «صراحت انقلابی» در هم تنیده میشود و فردِ نماینده را به انسان متعهدی بدل میکند که بین وجدان ایمانی و وظایف ملی جمع زده است.
* انسجام ملی
نقطه محوری دیگر در منظومه سیاسی رهبر انقلاب، تفسیر ایشان از مفهوم «انسجام ملی» در نسبت با مجلس است. در نگاه ایشان، مجلس نه محل تضاد و شکاف، بلکه نقطه وحدت ملی در سطح تصمیمسازی است. تنوع دیدگاهها و اختلاف نظرهای طبیعی، اگر در چارچوب عقلانیت، تقوا و پایبندی به اصول انقلاب باشد، نهتنها مخرب نیست، بلکه سازنده و زاینده است. اما دعواهای جناحی، یقهگیری رسانهای و بازنمایی اختلافات سلیقهای به عنوان شکافهای بنیادین، خیانتی به روح نمایندگی است. ایشان بارها تأکید کردهاند در مسائل اساسی کشور باید «صدای واحد» شنیده شود و این صدا باید از درون پارلمان برخیزد، نه از بیرون کشیده شود. این تأکید، ریشه در درکی جامعهشناختی از نقش پارلمان در نهادینهسازی همبستگی سیاسی دارد.
* ضرورت همکاری متقابل دولت و مجلس
نسبت مجلس و دولت نیز از دیگر مباحث مهم در منظومه سیاسی ایشان است. در این نسبت، ایشان نه مدافع پارلمانتاریسمی مهارگر و ضداجرایی هستند و نه قائل به انفعال نهاد قانونگذاری در برابر دولت، بلکه همواره بر همکاری فعال و مشفقانه با دولت تأکید کردهاند. پرسش از وزرا، تحقیق و تفحص، اصلاح لوایح و نقد تصمیمات اجرایی، در صورتی که بر اساس مصالح واقعی، مستندات معتبر و نگاه ملی انجام شود، حقی مسلم و حتی وظیفه نمایندگان است اما اگر این ابزارها به ابزارهای فشار سیاسی، قدرتنمایی حزبی یا تقابل ساختاری بدل شوند، اعتماد عمومی به نهاد قانونگذاری از میان میرود و نتیجه آن نه نظارت، بلکه بیثباتی سیاسی خواهد بود. ایشان نماینده را مسؤول میدانند در عین نظارت، موجب اتلاف وقت اجرایی دولت نشود و با همکاری خلاقانه، به حل مسائل مردم بپردازد.
* مجلس اسلامی و معماری تمدن اسلامی
در نهایت، درک عمیق ایشان از نقش پارلمان در معماری تمدن اسلامی نیز قابل تأمل است. رهبر انقلاب، مجلس را صرفاً نهاد قانونگذاری کشور نمیدانند، بلکه بخشی از نظام امت و امامت و یکی از پایههای حرکت به سوی تحقق تمدن نوین اسلامی تلقی میکنند. نمایندهای که در این افق عمل میکند، باید افق راهبردی داشته باشد، نسبت خود را با تحولات بینالمللی بشناسد، در برابر نظام سلطه موضع داشته باشد، حامی مقاومت باشد و در تصمیمات خود، آرمانهای گفتمان اسلامی - ایرانی را نمایندگی کند. در این چارچوب، ایشان مخالفت با جنایتهای صهیونیسم، حمایت از مظلومان، پافشاری بر استقلال و دفاع از عزت ملی را وظایف ذاتی نماینده میدانند؛ وظایفی که اگر مغفول بماند، مجلس به نهادی بیریشه و منفعل بدل خواهد شد. اگر این مجموعه گزارهها را کنار هم بگذاریم، فلسفه سیاسی حضرت آیتالله خامنهای درباره پارلمان به وضوح از مرزهای مفاهیم کلاسیک چون تفکیک قوا یا نمایندگی حقوقی فراتر میرود و وارد قلمرو اندیشهورزی دینی درباره سیاست میشود. در این منظومه، مجلس سنگری برای عدالت، اراده الهی، مسؤولیت تاریخی و آرمانگرایی عقلانی است؛ نهادی که اگر در مسیر تقوا و عقلانیت حرکت کند، «مسجدی سیاسی» خواهد بود و اگر در مسیر اغراض و بازیها فروغلتد، بدل به «بازار مکاره»ای خواهد شد که در آن، حقیقت، عدالت و ایمان به حراج گذاشته میشود. این دوگانه، تمام تلاش رهبر انقلاب را برای حفظ شأن حقیقی مجلس توضیح میدهد: دعوت مکرر برای پاسداری از وجدان انقلابی، تهذیب گفتار سیاسی، پایبندی به اصول و وفاداری به مردم.
مجلس در اندیشه ایشان، آیینه صفای ملت است؛ اگر تیره شد، مردم خود را در آن نخواهند دید اما اگر زلال و صادق ماند، راه آینده را برای تاریخ باز خواهد کرد. این، مسؤولیتی است بر دوش نمایندگان، نه فقط به عنوان سیاستمدار، بلکه به مثابه حافظان عهدی تاریخی با خدا و خلق.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1032597/