راز تغییر نفیو
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رضا رحمتی| قبل از استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید در 20 ژانویه 2025، «ریچارد نفیو» (معمار تحریمهای هستهای علیه ایران در دوره باراک اوباما) مقالهای منتشر کرد که عنوانش حامل پیامی مهم و برای ارتباط دولت جدید آمریکا با ایران پرتنش بود: «آخرین شانس ایران». «آخرین شانس ایران» (A Last Chance for Iran) 2 ژانویه 2025 در نشریه امور خارجی منتشر شد. در این مقاله، نفیو پیشنهاد میدهد آمریکا باید یک فرصت نهایی به دیپلماسی با ایران بدهد، در حالی که برای استفاده از نیروی نظامی نیز آماده میشود. در این مقاله، نفیو به صراحت هشدار داده بود ایران باید از آخرین فرصتش برای رسیدن به توافق با دولت آمریکا استفاده کند، چرا که ترامپ ممکن است با رویکردی تهاجمی و نظامی وارد تعامل با ایران شود. این مقاله - که در آن فضایی آمیخته از تهدید، هشدار و اندرز به چشم میخورد- بخشی از تلاشی گستردهتر بود از سوی چهرههای امنیتی و تحلیلگران آمریکایی برای ترسیم ایران در مقام طرف ضعیف و پرهیزدهنده از ریسک که ناگزیر است از «فرصت» به تعبیر آنان استفاده کند، پیش از آنکه دیر شود. چند ماه بعد (26 مه سال 2025/ 5 خرداد 1404) نفیو مقالهای نوشت با عنوان «آیا توافق خوب با ایران ممکن است؟» (Is a Good Iran Deal Possible?). نفیو در یادداشت جدید خود در نشریه امور خارجی (Foreign Affairs) بیان میکند: دولت ترامپ بهطور غیرمنتظرهای فرصتی طلایی برای رسیدن به توافق با ایران دارد و باید از این فرصت استفاده کند. فاصله محتوایی این 2 مقاله به قدری است که ضرورت مقایسه و دلایل این جابهجایی فکری را ضروری میکند. به نظر میرسد گذشت چند ماه از ریاستجمهوری ترامپ و واقعیتهای کنونی ارتباط با ایران و مجموعهای از تحولات در سیاست خارجی ایالات متحده، بویژه در قبال ایران، چرخشی معنادار در لحن و محتوای مواضع نفیو به وجود آورده است.
بازار ![]()
همان کسی که روزگاری ایران را در موقعیت اضطراری و پای میز آخرین شانس تصویر میکرد، اکنون آمریکا و بویژه دولت ترامپ را در نقطه تصمیمگیری تاریخی نشان میدهد و میگوید این واشنگتن است که باید از «فرصت طلایی» خود بهره ببرد. ابتدا این چرخش مفهومی، نشانهای روشن از ناکامی ایالات متحده در بازتعریف یکجانبه معادلات ژئوپلیتیک مربوط به ایران و منطقه است؛ واقعیتی که بخش عمده آن، به سیاستگذاری منطقی ایران و اتخاذ راهبرد «صبر فعال» از یک سو و نمایش هوشمندانه و هدفمند توانمندیهای نظامیاش از سوی دیگر بازمیگردد. این 2 مقاله تغییر موضع نفیو را در قبال ایران نشان میدهد؛ از تأکید بر فشار نظامی به توصیه به استفاده از فرصتهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافق.
چرا نظر معمار تحریمها عوض شده؟!
سوال اصلی این است: چرا ریچارد نفیو، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نظریهپردازان حوزه تحریم، موضع خود را تا این اندازه دگرگون کرده است؟ پاسخ این پرسش را باید در 2 حوزه جستوجو کرد: نخست، ناکامی آمریکا در دستیابی به هدف استراتژیک خود مبنی بر کشاندن ایران پای میز مذاکره از طریق فشار حداکثری و دوم، موفقیت ایران در تغییر موازنه شناختی و ادراکی در تعامل با بازیگران بینالمللی. دولت ترامپ آمیزهای از سختترین رویکردها علیه ایران بوده است. هم در دوره اول و هم دوم. پس از خروج از برجام در سال 2018 با اجرای سیاست «فشار حداکثری»، تصور میکرد میتواند ظرف مدت کوتاهی، ایران را به فروپاشی داخلی نزدیک کند یا حتی کاملا به زانو درآورد. در دوره دوم ریاستجمهوریاش، ترامپ تصمیم گرفت سیاست 2 ستونی تهدید و مذاکره یا همان چماق و هویج را به صورت عملی پیش ببرد. از همین رو تحریمهای بسیاری علیه ایران اعمال کرد و از سوی دیگر تاکنون 5 دور مذاکره فشرده با ایران انجام داده است. در این میان ایران با اتخاذ سیاست «صبر فعالانه»، نهتنها در برابر این فشار مقاومت کرد بلکه با اجرای گامهای متقابل هستهای، به آمریکا نشان داد سیاست فشار بدون ارائه مشوق سیاسی، کارکرد ندارد. همزمان، ایران با اعلام هدفگیری دقیق مواضع نظامی آمریکا در عین اجتناب از جنگ تمامعیار، نشان داد قدرت بازدارندگی واقعی دارد. نفیو با جابهجایی ادبیاتش از «آخرین شانس ایران» به «فرصت طلایی ترامپ»، در حال نمایش محدودیتهای آمریکا در تعامل با ایران است. همچنین تلویحا این موضوع مخابره میشود که این واشنگتن است که باید به فکر زمانبندی دیپلماتیک خود باشد، پیش از آنکه معادلات منطقهای و جهانی به شکلی کامل از کنترلش خارج شوند.
ایران و بازتعریف معادلات ژئوپلیتیک
ایران نهتنها از منظر جغرافیایی بلکه به واسطه سابقه تاریخی و سرمایه اجتماعی خود در منطقه، بازیگری است که نمیتوان آن را حذف کرد. آمریکا کوشید با تعریف یک نظم ژئوپلیتیک تقلیلیافته بر پایه ائتلافهای ناپایدار (همچون اتحاد با عربستان و اسرائیل)، جایگاه ایران را تضعیف کند اما این اقدام در عمل به تقویت موقعیت منطقهای ایران منجر شد. همزمان، ایران به واسطه بسط هوشمندانه دیپلماسی چندجانبه با چین، روسیه و هند درک ایالات متحده از جایگاه ایران را به چالش کشید.
تغییر لحن، نشانه تغییر واقعیت
تغییر لحن ریچارد نفیو از زبان تهدید به زبان ترغیب، صرفاً یک تغییر تاکتیکی نیست بلکه بازتابی از یک تحول استراتژیک است. ایالات متحده، برخلاف آنچه در آغاز ریاستجمهوری ترامپ تصور میکرد، نتوانست با اتکا به زور اقتصادی و تهدید نظامی، ایران را وادار به تسلیم کند. ایران نیز، برخلاف آنچه برخی پیشبینی میکردند، نهتنها از موضع خود عقبنشینی نکرد بلکه موفق شد با حفظ انسجام داخلی، بهرهگیری هوشمندانه از قدرت سخت و پیگیری دیپلماسی صبورانه، معادله بازی را تغییر دهد.
اکنون این ایالات متحده است که باید تصمیم بگیرد: آیا میخواهد از «فرصت طلایی» استفاده کند چنانکه نفیو توصیه میکند یا همچنان در توهم قدرت گذشته، به تعقیب سراب مهار ایران ادامه دهد؟ در نهایت، واقعیت ژئوپلیتیک منطقه نشان داده است ایران نه مسالهای برای حل، بلکه بازیگری برای به رسمیت شناختن است و شاید همین درک، بزرگترین دستاورد صبر استراتژیک ایران در این سالها باشد. این تحول درک، نه از راه مصالحه یا انعطافپذیری یکجانبه، بلکه از دل ایستادگی در برابر فشار، طراحی گامهای حسابشده هستهای و ترکیب دیپلماسی با بازدارندگی سخت حاصل شده است. ایران به جای واکنش هیجانی، بازی را در میدان زمان و با دقت در محاسبه هزینه - فایده مدیریت کرده است. همین راهبرد هوشمندانه بود که باعث شد حتی چهرههایی مانند ریچارد نفیو (که زمانی در صف اول معماران تحریم قرار داشتند) اکنون زبان به توصیه برای استفاده از فرصت و ضرورت توافق باز کنند.
در مجموع تغییر مواضع نفیو نشان میدهد اگرچه دست واشنگتن در مواجهه با ایران کاملا خالی نیست اما ابزارهای موجود آن یا کارآمدی گذشته را از دست دادهاند یا هزینههای سنگینی برای خود آمریکا به همراه دارند. تحریمهای اقتصادی - که زمانی به عنوان اهرم اصلی فشار تلقی میشد - اکنون با شکلگیری سازوکارهای مالی جایگزین و چرخش ایران به سوی شرق، اثرگذاری محدودتری دارد. گزینه نظامی نیز، با وجود قدرت تهاجمی آمریکا، به دلیل قدرت بازدارندگی ایران و پیچیدگیهای منطقهای، به انتخابی پرریسک و نامطلوب تبدیل شده است. در این میان، اگرچه دیپلماسی همچنان در دسترس است اما نیازمند تغییر واقعی در رویکرد واشنگتن و پذیرش سهم ایران در معادلات امنیتی و سیاسی منطقه خواهد بود. بنابراین، واشنگتن با انبوهی از ابزارهایی روبهرو است که دیگر بهتنهایی تعیینکننده نیستند، مگر در چارچوبی نوین از محاسبات واقعگرایانه روابط با ایران.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1029800/