«اول آمریکا» و «معامله» حرف آخر را میزنند
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
همزمان با سفر رئیسجمهور دونالد ترامپ به منطقه خلیجفارس، شورای روابط خارجی ایالات متحده نشستی برگزار کرد تا پیامدهای این سفر را در سه محور کلیدی بررسی کند: جایگاه عربستان، مذاکرات هستهای ایران، آینده مناقشه اسرائیل و فلسطین و چشمانداز سیاست ایالات متحده در خاورمیانه. در این نشست که بهصورت مجازی و با مدیریت فرح پندیت، عضو ارشد شورا برگزار شد، چهرههایی چون الیوت آبرامز نماینده ویژه سابق ترامپ در حوزه ایران و ونزوئلا، ری تکیه کارشناس شورای روابط خارجی، و استیون کوک ستوننویس مجله فارنپالیسی به تحلیل ابعاد مختلف این سفر پرداختند.
نقش و جایگاه ریاض در منطقه
فرح پندیت: ترامپ بار دیگر تصمیم گرفته سفر خارجی خود را با عربستان آغاز کند. به نظر میرسد این به یک سنت برای او تبدیل شده است و این دوره را «فصلی از عملگرایی اقتصادی» توصیف کرده. این انتخاب برای رفتن به عربستان سعودی چه معنا دارد و آیا سعودیها برای قرارگرفتن در صدر فهرست لابی کردهاند؟
آبرامز: باید از این نکته شروع کنیم که او دقیقا همین کار را 8 سال پیش هم انجام داد، در ماه مه 2017. البته این بار ترکیب کشورها متفاوت است. آن سفر در سال 2017 شامل عربستان سعودی و اسرائیل بود. سفر کنونی عربستان، امارات و قطر را در بر میگیرد و خبری از اسرائیل نیست؛ بنابراین متفاوت است. به نظرم این سفر بیشتر جنبه «معاملاتی» دارد و انتظار میرود اعلامیه مربوط به توافقی اقتصادی یا مالی باشد. عربستان هنوز آماده پیوستن به «پیمان ابراهیم» نیست، اما ممکن است توافقی در زمینه دفاعی یا حتی انرژی هستهای اعلام شود. قطعا سعودیها درخواست سفر ترامپ را مطرح کردهاند. اما واقعیت این است که در سال 2025، سعودیها از نظر سیاسی و راهبردی از بقیه کشورهای منطقه به آمریکا نزدیکتر هستند. رابطه شخصی رئیسجمهور با محمد بن سلمان قویتر از رابطهاش با سران دو کشور دیگر است. سیاست خارجی سعودیها نیز امروز در موضوعاتی مثل چین به دیدگاه آمریکا نزدیکتر شده است. قطر درگیر انتقاداتی است، بهخاطر سرمایهگذاری در غزه و دانشگاههای آمریکایی که اکنون زیر ذرهبین هستند. در نتیجه، انتخاب عربستان سعودی بهعنوان اولین مقصد منطقی است، چون درحالحاضر مهمترین و نزدیکترین کشور منطقه به ایالات متحده محسوب میشود.
پندیت: چرا رئیسجمهور عربستان را انتخاب کرده و آیا از نشست شورای همکاری خلیجفارس (GCC) انتظار خاصی میرود؟ و همچنین، مخاطب اصلی این سفر کیست؟
کوک: الیوت درست گفت؛ عربستان قدرت برتر در منطقه است و نزدیکترین متحد به رئیسجمهور آمریکا محسوب میشود. هدف اصلی از این سفر دستیابی به توافقهایی است؛ اعلام چندین قرارداد چندمیلیارددلاری. ولیعهد عربستان پیشتر اعلام کرده قصد دارد 600میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند که شاید به یک تریلیون دلار برسد. انتظار میرود قطر و امارات هم توافقهایی مشابه اعلام کنند. این دیدگاه اقتصادی بخشی از سیاست خارجی رئیسجمهور است؛ نگاهی که کشورهای ثروتمند خلیجفارس را منابع بالقوه سرمایهگذاری در آمریکا میبیند. اینجا مخاطب اصلی مردم آمریکا هستند، بهویژه پایگاه حامیان رئیسجمهور. او میخواهد نشان دهد که برخلاف گذشته، این بار «متحدان» آمریکا در حال سرمایهگذاری در کشور هستند، نه اینکه از آن سوءاستفاده کنند. البته این سفر فقط مربوط به معاملات اقتصادی نیست. سران شورای همکاری میخواهند درباره سوریه، وضعیت مذاکرات هستهای، بحران دریای سرخ و مخصوصا نوار غزه صحبت کنند.
ایران؛ تغییر تاکتیک، نه تغییر راهبرد
پندیت: در میان همه این تحولات و زمینهها، ایران جایگاه مهمی دارد. باتوجهبه سفر رئیسجمهور به خلیجفارس و روابط نزدیکتر او با کشورهای شورای همکاری، بهویژه عربستان، آیا تغییری در رویکرد او نسبت به ایران وجود دارد؟ یا همچنان همان خط فشار و تقابل دنبال خواهد شد؟
تکیه: فکر میکنم برای فهم جایگاه ایران در این سفر، ابتدا باید ببینیم که اصولا در چه لحظهای از تاریخ روابط آمریکا و ایران قرار داریم. طی دو سال گذشته، بهرغم برخی نشانهها، مذاکرات جدی بین دو کشور تقریبا در کار نبوده است. آمریکا هنوز در چارچوب همان سیاست «مهار و فشار» عمل میکند، اما نه به شکل علنی و تهاجمی که در دولت اول ترامپ شاهد بودیم. در واقع، چیزی که ما میبینیم، نه «تغییر سیاست»، بلکه «تغییر تاکتیک» است. یعنی ترامپ هنوز تمایلی به توافق با ایران ندارد، اما میخواهد نشان دهد که در صورت لزوم، باب گفتوگو را نبسته است - بیآنکه هیچگونه امتیازی بدهد. در مورد احتمال ازسرگیری مذاکرات، من تردید دارم. ایرانیها بهوضوح اعلام کردهاند که خواهان لغو کامل تحریمها هستند، چیزی که دولت ترامپ حتی به آن نزدیک هم نمیشود. بهعلاوه، رئیسجمهور میخواهد تصویر «قدرتنمایی» را حفظ کند، بهویژه در آستانه انتخابات. پس امتیازدادن به ایران، دستکم در کوتاهمدت، بعید است.
تکیه: وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی که مسوول مذاکرات هستهای است، باتجربهترین دیپلمات در زمینه موضوع هستهای ایران در جهان است. او به مدت بیش از بیست سال با این مساله درگیر بوده است. معاون او، تختروانچی نیز مدتهاست که در این زمینه فعالیت میکند. در واقع، این دو دیپلمات بهنوعی مانند گروه Rolling Stones هستند؛ همیشه در صحنه حضور دارند و به طور مداوم در حال مذاکرهاند. آنها همیشه همان روند را دنبال میکنند. موضع آمریکا در مذاکرات هستهای با ایران بهنظر مبهم میآید. حالا این سوال پیش میآید که آیا این وضعیت به دلیل مسائل تیمی یا کمبود توافق در داخل دولت ایالات متحده است یا نه. اما در مورد سیاست داخلی آمریکا و اینکه آیا توافقی با ایران میتواند مورد تایید هر دو طرف قرار بگیرد، من گمان میکنم که دولت ترامپ ممکن است تواناییهایی برای دستیابی به توافقاتی داشته باشد که شاید سایر دولتها تصور نمیکردند بتوانند به آنها دست یابند. با این حساب، آیا دولت ترامپ قادر است از حدومرزهای بیشتری برای دستیابی به توافق استفاده کند؟ این احتمال وجود دارد، ولی هنوز مشخص نیست. به نظر میرسد ایران در حال حاضر از شرایطی برخوردار است که میتواند توافقی مناسب با آمریکا به دست آورد و این توافق ممکن است از نظر قانونی نیاز به تایید کنگره یا فرآیند معاهدهها داشته باشد.
اسرائیل، خارج از میز
پندیت: آیا باید از این نکته که رئیسجمهور به اسرائیل نمیرود، چیزی برداشت کنیم؟ آیا باید نگران روابطی که به نظر میرسد بین رئیسجمهور و نتانیاهو در حال تضعیف است، باشیم؟
آبرامز: جواب کوتاه، بله است. او میتوانست به اسرائیل برود. دفعه پیش که رفت. وزیر دفاع آمریکا قرار بود به اسرائیل برود که حالا آن سفر لغو شده است. رون درمر این هفته در واشنگتن بود تا از طرفی درباره توافق ایالات متحده با حوثیها که بهنوعی اسرائیل را در وضعیت معلق قرار داده است صحبت کند. به نظر میرسد که تنشهایی وجود دارد. اسرائیلیها نگران هستند که مدل توافق با حوثیها، مدل مشابهی برای توافق با ایران باشد که آنها را نیز معلق نگه دارد. البته نگرانیهایی نیز درباره غزه دارند و اینکه موضع آمریکا در این مورد چگونه تکامل خواهد یافت. آنها میدانند که رئیسجمهور قرار است یک هفته در خلیجفارس بگذراند و هر روز درباره غزه بشنوند. بنابراین، این بهترین لحظه برای روابط ایالات متحده و اسرائیل یا روابط ترامپ و اسرائیل نیست.
چشمانداز سیاست آمریکا در خاورمیانه
پندیت: احساس میکنم این تاثیرات کوتاهمدت خواهند بود و استراتژی وسیعتری برای ایالات متحده و خاورمیانه وجود ندارد. آیا درست است؟ میخواهم نظر شما را درباره تصویر کلی از آنچه در حال رخ دادن است بشنوم.
تکیه: گمان میکنم این درست باشد. یکی از مسائل این است که این مذاکرات، چه در مورد مساله هستهای و چه مسائل دیگر، طولانی و پیچیده است. اینها زمان و تلاش زیادی میطلبند. یکی از ویژگیهای دولت کنونی این است که این مذاکرات با مهلتهای فشرده برگزار میشود و سپس پس از مدتی، از آن خسته میشوند و به موضوعات دیگر میپردازند، مانند مذاکرات اوکراین؛ بنابراین، خطر این وجود دارد که به روندی که بهطور اجتنابناپذیر طولانی خواهد بود، توجه کافی نشود.
آبرامز: برای داشتن یک سیاست بلندمدت، نیاز به تیمی دارید که همکاری کنند و در این زمینه فکر کنند. اگر به شورای امنیت ملی امروز، وزارت دفاع امروز، وزارت خارجه امروز نگاه کنید، متوجه میشوید که نیروی انسانی کافی ندارند و شخصی که در این مذاکرات رهبری میکند، ویتکاف، فردی است که هیچ سابقهای در این نوع مذاکرات یا در این منطقه به جز در کسبوکار خود ندارد؛ بنابراین فکر میکنم این مشکل به طور فزایندهای سخت خواهد شد.
کوک: به طور خلاصه، فکر میکنم این حس که این قطعاتی که رئیسجمهور در حال مذاکره با آنها است، واقعا به هم نمیچسبند و اولویت اصلی او در واقع بر مسائل داخلی متمرکز است، این موضوع که او میخواهد توافقهایی برای سرمایهگذاری در ایالات متحده به دست آورد، نشان میدهد از نظر منطقهای، رئیسجمهور دوست دارد این مسائل برطرف شوند. به همین دلیل است که او زمانبندیهای فشردهای دارد. او نمیخواهد روی آنها تمرکز کند.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۷:۵۳
-
۵ بازديد
-

-
ندای لرستان
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1026749/