سرمقاله وطن امروز/ بازنمایی بحران فلسطین
مقالات
بزرگنمايي:
ندای لرستان - وطن امروز / «بازنمایی بحران فلسطین» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم حسین میرزایی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
جنگ همواره فراتر از میدانهای نبرد بوده است. این مبارزه در فضاهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای نیز جریان دارد؛ فضاهایی که در آنها واقعیت به شکلهای مختلفی بازسازی میشود. در بحران کنونی نوار غزه، اخلاق تصویرسازی از جنگ و قربانیان آن، سؤالاتی اساسی را درباره نقش رسانه و مسؤولیت انسانی آن مطرح میکند. این سؤالات نه تنها درباره نحوه نمایش خشونت، بلکه درباره هویت، کرامت و حضور/ غیبت قربانیان در روایتهای جهانی است.
در هر جنگ، تصاویر به عنوان سندی از واقعیت عمل میکنند اما انتخاب این سند همواره تحت تأثیر ایدئولوژی، احساسات عمومی و ساختارهای قدرت قرار دارد. در غزه رسانهها با چالشی دوگانه مواجهند: اول، نمایش جنگ و نسلکشی بدون سوءاستفاده از درد انسانی و دوم احترام به کرامت قربانیان بدون پنهانکاری از وحشت. این تعادل، نیازمند پاسخ به پرسشهایی است: آیا نمایش اجساد متلاشی یا کودکان مجروح، خشونت را مستند میکند یا آن را سنتی میکند؟ چگونه میتوان به قربانیان هویتی شخصی داد در حالی که آمارها آنها را به اعداد تبدیل کرده است؟
این دوگانگی نه تنها یک مساله اخلاقی، بلکه موضوعی فرهنگی است. در غرب، قربانیان اسرائیلی اغلب با چهره، نام و داستان زندگیشان معرفی میشوند، در حالی که فلسطینیها در فضای رسانهای بیشتر ناشناس و منفک از زندگیشان هستند. این تفاوت، بر اساس تحلیل «دیگری»سازی در مردمشناسی، نشان میدهد چگونه ساختارهای قدرت، انسانیت برخی (فلسطینیان) را رد میکنند تا قدرت دیگران (اسرائیلیان) را توجیه کنند.
یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده درک عمومی از جنگ، «فرهنگ عامه» است. فیلمهایی از نوع هالیوودی، با تصاویر تخیلی از ویرانیهای شهرها، جنگ را به عنوان یک «پایان خوش» بازتولید میکنند. این ساختار، طبق تحلیل جان استریت، به «عادیسازی» خشونت منجر میشود و قربانیان را به «هزینهای لازم» برای پیروزی تبدیل میکند.
بازار ![]()
در مورد غزه، این الگو دوباره ساخته شده است. سریال فاودا (Fauda) که در نتفلیکس پخش میشود، غزه را به عنوان سرزمینی بدون سابقه تاریخی و به مثابه خرابهای وسیع معرفی میکند. به این ترتیب، برای بسیاری از مردم، در این سرزمین هیچ چیز برای تخریب و نابودکردن وجود نداشته است: نه دانشگاهی، نه مراکز فرهنگی، نه مدارس و نه بناهای تاریخی.
سپس این سؤال آزاردهنده مطرح میشود: وقتی شاهد این «شهرکشی» باشیم، شوکه یا حیرتزده میشویم؟ ویرانی کامل یک محله در چند لحظه، نشاندهنده قدرت ضربتی ارتش اسرائیل است. با تاکید صرف بر خرابیها از طریق این تصاویر، تنها قدرت و توان اسرائیل نمایش داده میشود اما این تصاویر به شکلی کاملا متناقض، عاملان و مقصران را نشان نمیدهد. چنین به نظر میرسد که این بمبها، به معنی واقعی کلمه، از آسمان بر سر شهرها میبارند اما هیچ انسانی را به عنوان مسؤول چنین اقداماتی نمیبینیم. به این طریق، جنگ همچون فاجعهای طبیعی و با همان جلوهها و پیامدها تلقی میشود. آیا بدون ملاحظه پیشزمینهها و موقعیتها میتوانیم ویرانیهای غزه را از نتایج و آثار یک زمینلرزه متمایز کنیم؟
این نمایش، همانند فیلمهای هالیوودی، زمینهای برای توجیه بمبارانهای گسترده فراهم کرده است. از سوی دیگر، سربازان اسرائیلی در تیکتاک و اینستاگرام، با استفاده از کدهای فیلمهای هیجانانگیز، واقعیت را به یک «بازی» تبدیل میکنند. این تحریف، همانطور که میشل فوکو درباره «رژیمهای دانش» مینویسد، قدرت را قادر میکند واقعیت را به نفع خود تعریف کند. در مقابل این روشهای تحریف، رسانههایی مانند «اوریان 21» تلاش کردهاند زندگی روزمره فلسطینیها را در زمان جنگ مستند کنند. این تصاویر، از میهمانیهای خانوادگی گرفته تا کودکان در مدرسه، نشان میدهد زندگی در غزه فقط در تراژدی خلاصه نمیشود. این رویکرد، همانند مفهوم «زندگیهای قابل توجه» (Noteworthy Lives) در مردمشناسی، به فلسطینیها هویتی فردی و جمعی میدهد که فراتر از نقش «قربانی» است. رامی ابوجموس، روزنامهنگار فلسطینی در مقالههای خود این زندگی را با واژههای «من» و «ما» بازتاب میدهد. این استفاده از ضمیر شخصی، یک عمل مقاومتی فرهنگی است؛ آنها نه تنها اتفاقات را گزارش میکنند، بلکه انسانیت خود را فریاد میزنند. یکی از چالشهای اصلی در نمایش واقعیت غزه، سانسور رسانهای است. از اکتبر 2023 مقامات اسرائیلی دسترسی خبرنگاران خارجی به غزه را ممنوع کردهاند. این سانسور، همانند «دیوار صوتی» در تحلیل ارتباطات، جریان اطلاعات را کنترل میکند. در نتیجه، گزارشهای تصویری بیشتر از سوی خبرنگاران محلی مانند ابوجموس مستند میشود. اما این گزارشها نیز در غرب با چالشهایی مواجهند. برخی رسانههای فرانسوی، به جای محکوم کردن کشتهشدن بیش از 210 خبرنگار در غزه، صلاحیت گزارشهای آنها را زیر سؤال میبرند. این موضع، همانند «عقلانیت فناورانه» هربرت مارکوزه، نشان میدهد چگونه قدرت، نقد را به «امر نادرست» تبدیل میکند. کودکان در جنگ همواره سمبل بیگناهی بودهاند. بر اساس دادههای یونیسف، در غزه تا ژانویه 2025 بیش از 14،500 کودک کشته و 25،000 کودک مجروح شدهاند و 17،000 کودک والدین خود را از دست دادهاند. با این حال، نمایش این کودکان در رسانهها بویژه در غرب، با مقاومت روبهرو است. برخی رسانهها، اصطلاح ساختگی و توهینآمیز «پالیوود» (Pallywood) را به کار میبرند که فشردهشده 2 واژه فلسطین و هالیوود است و برای به چالشکشیدن واقعی بودن تصاویر و ویدئوهای کودکان کشتهشده مورد استفاده قرار میگیرد. این واژه، همانند «دیگریسازی زبانی» در تحلیل نوربرت الیاس، به تضعیف اعتبار قربانیان کمک میکند. اما سؤال اصلی این است: آیا تنها زنان و کودکان، «غیرنظامی» محسوب میشوند؟ ارتش اسرائیل، مردان بیش از 16 سال را به عنوان «هدف نظامی» طبقهبندی میکند و این تقسیمبندی در برخی رسانهها نیز تکرار میشود. این رویکرد، همانند نگاه ماریا میس، جامعهشناس آلمانی که معتقد است در جنگها نقشهای جنسیتی سنتی برجسته میشوند، جنسیت و سن را به ابزاری برای «مشروعیتبخشی به خشونت» تبدیل میکند. در نهایت، رسانهها در بحران فلسطین با یک مسؤولیت اخلاقی مواجهند: نهتنها باید واقعیت را مستند کنند، بلکه باید انسانیت قربانیان را نیز حفظ کنند. این مسؤولیت، همانطور که هانس یوناس در «اخلاق مسؤولیت» مینویسد، نیازمند پیشبینی اثرات بلندمدت تصویرسازی است. در غزه، هر تصویر یک داستان دارد اما هر داستان باید با احترام به «من» و «ما»ی فلسطینیها روایت شود. این نه تنها یک التزام اخلاقی، بلکه یک عمل در حوزه «مقاومت فرهنگی» است؛ مقاومتی که در برابر تلاش برای نابودی هویت، زندگی را به عنوان «چیزی فراتر از تراژدی» فریاد میزند.
-
سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۵:۴۶
-
۴ بازديد
-

-
ندای لرستان
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1024840/