ندای لرستان
زن ایل، خسته از کوچ
یکشنبه 4 دی 1401 - 8:16:44 AM
ایرنا
ندای لرستان -  یکی از پسربچه ها با چشم آنها را می پایید، آرام آرام اشکش جاری شد و تا گوشه دهان کوچکش پایین آمد، مادرش که از این وضعیت خجالت می کشید سیلی آهسته ای به گونه خودش زد و سپس بطور مخفیانه انگشتی را که هنوز طعم گوجه فرنگی می داد در (دهان کودک) گذاشت.
من به قدری گرسنه بودم که اگر هر سه بشقاب را هم به خودم می دادند در یک لحظه آنها را می خوردم، ولی چه کسی قادر به تحمل چنین منظره ناراحت کننده ای بود، امکان نداشت کلمه ای صحبت کرد زیرا ممکن بود میزبانم بیشتر ناراحت شود، اما به هر حال می توانستم قسمتی از غذا را در بشقاب باقی بگذارم، نصف آن را که خوردم تظاهر به سیر شدن کردم، باقیمانده غذا را چهار پسر خردسال خوردند، اما دخترک که می دانست اوضاع چگونه است، نه سهمی خواست و نه کسی به او چیزی داد.
  آنچه روایت شد بخشی از سفرنامه فریا استارک ترجمه علی محمد ساکی در سال 1364 در سفری به دیارالموت لرستان و ایلام است که در واقع به پیش زمینه فرهنگی که بین عشایر لرستان و غرب کشور وجود دارد اشاره می کند، زمینه فرهنگی که هنوز هم مصادیق آن را در زندگی مردم عشایر لرستان می توان مشاهده کرد.
زنان در زندگی عشایری نقش کاربردی در هنگام پذیرایی و مهمانی دارند، خود باید تصمیم بگیرند با همان امکانات محدود زمانی که مرد خانه با مهمان و سرزده به چادر بر می گردد در کمترین زمان غذایی مهیا کنند و سخاوتمندانه تمام غذا را در سینی مخصوص مهمان می گذارد و کودک خانه را به باقی مانده غذای مهمان وعده می دهد بنابراین اگر غذایی از سمت مهمان باقی بماند سهم کودک است و زن برای خود سهمی از باقی مانده غذای مهمان باقی نمی گذارد.
جامعه شناس ایلات و عشایر در این باره به خبرنگار ایرنا می گوید: فرهنگ این جامعه در درون تک تک ما وجود دارد، آداب و رسوم فعلی ما میراثی از این شیوه زندگی است.
ابراهیم موسوی در خصوص سخاوت و فداکاری که زن در زندگی عشایری دارد، گفت: حتی در مهمان داری زن وظیفه اصلی را دارد زمانی که مهمانانی ناخوانده در همراهی مرد به خانه می آیند این وظیفه زن است حتی در صورت نبود اقلام پذیرایی هر طور شده نهار یا شامی را تدارک ببیند و تماما در سینی مهمان بگذارد و از آنجایی که مهمان نوازی فرهنگ دیرینه عشایر لرستان است تمام غذا به مهمان اختصاص می یابد و کودکان منتظر می مانند اگر چیزی از سینی مهمان بازگشت تناول کنند.
وی می افزاید: این فرهنگ سخاوت و مهمان نوازی عشایر که نشات گرفته از سخاوت زنان عشایر است هنوز هم پابرجاست و آشنایی به همین پیش زمینه فرهنگی است که وی را وامی دارد در سفرها و بازدیدهای پژوهشی که به مناطق عشایری دارد از میانه های غذا دست می کشد تا کودکانی که احیانا پشت پرچین منتظر بازگشت سینی مهمان هستند ناامید نشوند.
موسوی با تاکید بر اینکه فرهنگ ما میراثی از گذشته تا کنون است، می گوید: یکی دیگر از فرهنگ های حاکم بر جامعه عشایری لرستان که سنگینی آن بر زنان عشایر است خون بس نام دارد، در برخی مواقع اگر در بین عشایر اتفاق ناگواری بیافتد و یک نفر در نزاع یا درگیری کشته شود دختری از ایل را به جای خون و اتمامی بر جنگ دو طرف به پسری از سمت خانواده مقتول می دهند، این رسم در گذشته بسیار بوده اما اکنون به آن شدت نیست ولی کم و بیش وجود دارد، به عبارتی رفتار عملی این فرهنگ کمتر شده است اما عرف آن همچنان وجود دارد.
این پژوهشگر جامعه عشایری می افزاید: مشکل دیگری که به هنگام درگیری و نزاع بین عشایر رخ می دهد و زنان را بیشتر در معرض آسیب قرار می دهد این است که اگر قتلی رخ دهد، خانواده مقتول، خانواده قاتل را " جا کن" می کنند (یعنی در عمل آنها را وادار می کنند خانه و کاشانه خود را ترک کنند و با فرار از محل زندگی کنونی خود را نجات می دهند) خانه و کاشانه و خرمن و دارایی اگر داشته باشند به آتش کشیده می شود که در این زمان بی پناهی و بی سامانی و بی جایی زنان بیشتر آسیب می بینند.

ندای لرستان

وی گفت: زنان در زندگی عشایر نقش مهمی داشته اند و در گذشته در بین برخی طوایف بزرگ با توجه به نقش و کارکرد مهمی که زنان داشته اند نه تنها زنان طرف مشورت مردان عشایر و تعیین کنننده بودند بلکه نام تیره و طایفه نیز به نام زنان مشهور بوده است به عنوان مثال در الشتر 2 تیره معروف هستند از جمله تیره "خانم جان" که از گذشته با نام زنان خوانده می شدند.
امروزه اما زندگی عشایری دچار تغییراتی شده است و آنهایی که در کوچندگی باقی مانده اند از ضعف و ناتوانی اقتصادی و بی مهارتی آنها در سازگاری با زندگی روستایی و شهری است و اگر توان داشتند در جایی ساکن می شدند.
موسوی افزود: در حال حاضر یکی از متقاضیانی اصلی اسکان زنان هستند و خواهان رهایی از این شیوه زندگی هستند و طرح اسکان عشایر گویی به فراموشی سپرده شده است.
زن عشایر با انبوهی از مسوولیت
جامعه شناس گرایش مدیریت فرهنگی در خصوص زنان در زندگی عشایر به یکی از سفرهای خود به مناطق عشایری جنوب لرستان اشاره می کند و می گوید: بیشتر زنانی که من دیدم در سنین کم ازدواج کرده بودند، اما تعمیم اینکه بگوییم زنان عشایر در سنین کم ازدواج می کنند نیاز به جامعه آماری بیشتری دارد اما می توان گفت بیشتر دختران در جامعه عشایری در سنین پایین ازدواج می کنند، بیشتر ازدواج های آنها درون گروهی با همان اقوام خودشان است و با کوچ روهایی که همراه با هم جابه جا می شوند.
مهیار صادقی افزود: این زمینه فرهنگی نکته مهمی است از این نظر که نشان می دهد دایره ازدواج آنها خارج از آن حیطه نیست چون با خویشان خود وصلت می کنند که در ادامه مسیر کوچ و معیشت زندگی آنها گره می خورد، اینها ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد مثلا دختری را برای پسری بخواهند که ویژگی های لازم را نداشته باشد.
وی بیان کرد: دختری 29 ساله را دیدم که ازدواج نکرده بود و قطعا در خانواده عشایری دختران زیر 20 سال ازدواج می کنند، اینها مورادی است که احتمالا دیگر ازدواج نخواهند کرد که علت آن این می تواند باشد که یا پسرانی که هم سن و سال آنها باشد وجود ندارد و یا اینکه از نظر ویژگی های ظاهری و بصری هم نتوانسته اند مورد انتخاب واقع شوند.
این جامعه شناس گرایش مدیریت فرهنگی اضافه کرد: بیشتر زنان می توان گفت بی سواد بودند و یا اینکه بقول خودشان 2 کلاس سواد داشتند در حدی که بتوانند تلفنی را شماره گیری کنند، در عین حال برخی از زنان هم وجود داشتند در ارتباط برقرار کردن جلوتر از بقیه بودند، می توان به زنی به نام صغرا اشاره کرد که رفتارش نشان می داد زنی توانمند و زرنگ و جذاب است.
وی گفت: در زندگی شهری برای خانم هایی که شاغل و متاهل هستند کم و بیش تقسیم کار در زندگی برقرار است اما در زندگی عشایری ما مشاهده کردیم که خانمی خودش چادر را برپا می کرد که کاری مردانه است و می گفت: اگر شوهرم بیاید و ببیند غذایش اماده نیست ما را بازخواست می کند که مگر چه کرده اید؟!

ندای لرستان

صادقی با اشاره به اینکه زنان در زندگی عشایری با حداقل امکانات همه کارها را انجام می دهند، گفت: در این سفر که به مناطق عشایری داشتیم ملاحظه کردیم که خیاطی یکی دیگر از کارهایی بود که زنان عشایر با دست انجام می دادند، چرخ خیاطی نداشتند، یکی از آنها که استعداد بیشتری داشت با دست اندازه می گرفت و دیگری با نخ و سوزن همان را می دوخت و معمولا از پارچه هایی استفاده می کردند که نیاز به سردوزی و لبه دوزی نداشته باشند.
وی افزود: آشپزی، سر و سامان دادن گله و محصولات لبنی، فرزند آوری، برپا کردن چادر، دوشیدن شیر نگهداری فرزند و تهیه نان همه از وظایف زنان در جامعه عشایری است که نشان می دهد این زنان کار و زحمت بیشتری متحمل می شوند و فشار بیشتری بر روی این زنان است و خیلی کمتر از و حداقل ها را برای زندگی ندارند.
این پژوهشگر اجتماعی یادآور شد: در سفرهایی که به مناطق عشایری داشتیم مشاهده شد زنان، اغلب از زندگی عشایری ناراضی بودند و دوست داشتند یکجا نشین شوند برخی اظهار می کردند که جایی برای اسکان و یکجا نشینی ندارند، به طور میانگین همه خانم ها علاقمند به یکجا نشینی بودند تا از سطحی از رفاه برخوردار باشند.
صادقی افزود: همین بچه هایی را که به مدرسه می فرستادند در نهایت در حد 2 تا سه کلاس و نهایتا تا کلاس پنجم می توانستند، آموزش ببینند، 2 ماه در سال درس می خوانند و امتحان از آنها گرفته می شود، این هم بخاطر اینکه کارهای روزمره و حساب کتاب روزانه خود را بتوانند انجام دهند و به بالاتر از آن فکر نمی کنند، قطعا افراد با سواد در حد دیپلم هم به ندرت در آنها بود و بچه ها چه دختر و چه پسر را به عنوان نیروی کار بیشتر لازم می دانند.
وی با بیان اینکه در جامعه عشایری زنان تابع محض تمام تصمیمات مردان هستند، گفت: لابه لای صحبت های زنان مشخص بود که مردان تصمیم می گیرند کجا بمانند و چه بخرند و کی حرکت کنند، البته موارد خیلی مهمی در زندگی عشایری وجود ندارد نهایت در مورد محل اسکان و زمان حرکت و باشد که آنهم مردان تصمیم گیرنده هستند، نوع مبلمان سبک زندگی و غیره و سفرها عملا وجود ندارد اما همان محدود تصمیم ها توسط مردان است.
این پژوهشگر گفت: زنان فقط در حد انتخاب پارچه و رنگ روسری خودشان قدرت تصمیم گیری دارند، حتی اگر مردان بدهنی و خشونتی داشته باشند زنان بنا بر خوداظهاری که داشتند بر این باور بودند زنان باید ساکت بمانند و جمله "بالاخره زن باید کوتاه بیاید را" با خنده ای می گفتند که شاید نمی خواستند خصوصی های خود شان را بروز دهند.
نقش فعال زن در تولید عشایر اما بدون درآمد مستقل
زنان در زندگی عشایری از چنان مشغله و تکاپویی برخوردار هستند که معمولا گفته می شود دوشاش مرد عشایر و گاه جلوتر از مردان هستند. که در توضیح این گاه هایی که گفته می شود جلوتر از مردان هستند همان سختی هایی است که بر مجموعه نظام کوچندگی حاکم است اما بار آن چه از نظر جسمی و چه از نظر فرهنگی بر زنان سنیگینی بیشتری دارد. احمد غلامیان کارشناش امور عشایر می گوید: زن عشایر به هیچ وجه بیکار نیست اما منبع درآمد مستقل ندارد تولیدات جامعه عشایری هر چه که باشد زنان نقش محوری در آن دارند اما این بهاین معنی نیست که آن تولیدات درآمد مستقل او به حساب آید.
وی گفت: زندگی عشایری دچار تغییرات و تحولات زیادی شده است . خیلی از امکانات برای آنها دور از دسترس نیست اما همچنان زندگی عشایری بسیار سخت است و این سختی برای زنان همیشه بیشتر است. با در نظر گرفتن اینکه اغلب افراد مناطق عشایری را در بهترین زمان سال بهار و سرسبزی و خرمی آنها را می بینند در حالیکه زندگی آنها در تمام فصول سال با سختی و سردی و سرمای خود عجین شده است.
این کارشناس امور عشایر لرستان با اشاره به اینکه برخی از عشایر از این شیوه زندگی خسته شده اند گفت: امسال بخصوص بعلت بالا رفتن قیمت نهاده های دامی اداره زندگی عشایر سخت تر شده است.
بنا بر گفته مدیر کل امور عشایر لرستان؛ عشایر استان شامل 13 ایل و 15 طایفه هستند که 83 هزار و 739 نفر در قالب 14 هزار و 638 خانوار، جامعه عشایری لرستان را تشکیل می دهند و این استان از لحاظ جمعیت عشایری رتبه ششم کشور را دارا می باشد که نقش موثری در تولید دارند.
تحول در زندگی عشایری و تمایل زنان به اسکان
جامعه عشایری متاثر از نفوذ مدرنیته و مواجه بیشتر با زندگی شهری و روستایی نیز تغییر یافته است، این تغییر خودش را در سبک زندگی و بهداشت و سلامت و اهداف و آرزوهای این خانواده ها نشان می‌دهد در عین حال این تغییرات و برخورد آن با زندگی عشایری خود باعث دوگانگی در میان خانواده های آنها شده است.
رییس انجمن جامعه شناسی لرستان می گوید: زنان و کودکان بیشترین تاثیر را از این تغییرات چه به لحاظ عینی و ذهنی خواهند داشت.
مجتبی ترکارانی افزود: زنان با دیدن امکانات موجود در شهرها کنار آمدن با سبک زندگی کوچ‌گردی و زندگی در چادر و هر روز در سفر و کوچ بودن بسیار سخت شده است و دوست دارند همچون زنان دیگر درون خانه خود حریم خصوصی خویش را داشته باشند، به دنبال خرید لوازم خانگی امروزی و لذت از آنها و حتی به نوعی نمایش آنها برای دیگران هستند.
وی بیان کرد: آنها خواهان این هستند که برای آینده فرزندانشان برنامه ریزی کنند و کودکانشان در مدارس خوب درس بخوانند، همه این خواسته ها که امروز برای بسیاری از خانوارهای طبقه متوسط و حتی پایین شهری و روستا یک امر روزمره حساب می‌شود برای آنها به یک آرزوی دیریاب تبدیل شده است.
این پژوهشگر افزود: در واقع این آرزوها و خواسته ها با سبک زندگی کوچ گردی تعارض جدی دارد، مردان خواهان تداوم زندگی کوچ‌نشینی هستند زیرا بر این باورند که جز این کار، حرفه و شغلی بلد نیستند تا بتوانند زندگی و معیشت خود را تامین کنند و هم اینکه برای زندگی در شهر نیاز به تبدیل سرمایه خود که دام هایشان است به ملک و کسب و کار مشکل دارند.
ترکارانی اضافه کرد: به خصوص اینکه در سالهای اخیر ضریب تورم در حوزه های مختلف دامی و تجاری یکسان نبوده و قیمت املاک شهری بسیار بیشتر از قیمت دام رشد کرده است، از طرفی به لحاظ فرهنگی نوعی عادت به این شیوه در طول نسل ها در آنها نهادینه شده و در خود ارزش هایی مانند مردسالاری و پدرسالاری و خویشاوندسالاری را تقویت کرده که برای آنها این تصور را به وجود می آورد که ترک زندگی ایلی با ترک ارزش‌های فرهنگی همراه خواهد بود و جایگاه منزلتی آنها را کاهش می دهد.
وی ادامه داد: بنابراین بسیاری از این مردان به لحاظ اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مایل به تغییر شیوه معیشت خود نیستند و این مقاومت در خانواده باعث تنش هایی در بین آنها می شود و هر ساله بسیاری از زنان جوانتر که کمتر سابقه ایلی درخانواده داشته اند از همراهی با خانواده در کوچ قشلاقی سرباز می زنند و یا با گرفتن طلاق از زندگی خارج می شوند یا با اکراه به این شیوه از زندگی ادامه می دهند و شوق گذشته را ندارند.
این پژوهشگر اجتماعی یادآور شد: به خصوص اینکه پایین بودن قیمت دام و افزایش قیمت نهاده ها اعم از علوفه و دارو و خشکسالی های پی درپی و بالا رفتن تورم عمومی در کشورباعث مشکلات معیشتی در این نوع خانواده شده و این مشکلات برای زنان خانواده که سهم زیادی در مدیریت دخل و خرج خانوار دارند بوجود آورده است، اگرچه در گذشته هزینه های کمتری وجود داشت ولی امروزه هزینه کوچ و هزینه خرید گاز و موتور برق و آرد و نان و حتی هزینه ارتباطات زندگی آنها را در کنار کاهش قیمت دام و محصولات لبنی و دامی در سختی قرار داده و سطح زندگی زنان را بسیار کاهش داده است.
وی با بیان اینکه در گفت و گو با زنان عشایر مشخص می شود آنها تصور زمان و مکان خاصی از خانه ندارند، گفت: برای آنها زمان از سپیده صبح و قبل از همه با کار شروع شده و تا نیمه شب و بعد از همه تمام می شود، بنابراین مفهوم صبح و ظهر و شب و داشتن زمان استراحت کمتر برای آنها معنا دار است حتی به لحاظ فضایی از داشتن لوازم خانه و فرصت مناسب برای پخت غذا و برنامه ریزی مناسب برخوردار نیستند.
زنان در تمامی امور از شیوه های خانه داری، پخت و پز و نگهداری از فرزندان گرفته تا نگهداری دام، تهیه مواد لبنی و دوخت و دوز لباسهای روزانه فعالیت می کنند. در جامعه پرتحرک کوچندگی برای هر گروه سنی از زنان فعالیت های مناسب وجود دارد و بیکاری زنان بسیار نادر است. با اینحال اغلب تلاش های آنها در عرصه اقتصاد خانواده مشهود نیست از آنجا که شیوه زندگی متحرک کوچندگی ابتدایی ترین شکل تطابق انسان با محیط است و دستیابی به مراتع جهت چرای دام در اولویت قرار دارد. لذا در این نوع زندگی سطح علوم و تکنولوژی بسیار پایین است.این خود یکی از موانع بزرگ توسعه زندگی عشایری است از سوی دیگر ، با تکامل علم و تکنولوژی حفظ ماهیت و مختصات نظام عشایری عملی نخواهد بود و در این میان زندگی در دل طبیعت و دوری از امکانات رفاهی ، می تواند زنان زنان عشایر را خسته کند.

http://www.Lor-Online.ir/Fa/News/262035/زن-ایل،-خسته-از-کوچ
بستن   چاپ