ندای لرستان
کیهان: هماهنگی ترامپ و نتانیاهو مذاکرات را به بن‌بست می‌کشاند
شنبه 3 خرداد 1404 - 09:41:29
ندای لرستان - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در حالی‌که ناظران بین‌المللی هنوز به‌دنبال نشانه‌ای از استقلال رأی در سیاست خارجی آمریکا در دوره دوم ترامپ هستند، دیدار برنامه‌ریزی‌شده فرستاده ویژه ترامپ با مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی در رم، پیش از آغاز مذاکرات غیرمستقیم تهران- واشنگتن، پرده از واقعیتی تلخ برداشت: کاخ سفید نه برای توافق، بلکه برای اجرائی‌کردن نقشه تل‌آویو وارد میدان شده است. وقتی دیپلماسی در خدمت پروژه‌های اطلاعاتی موساد و محافل جنگ‌طلب صهیونیستی قرار گیرد، دیگر نمی‌توان از گفت‌وگو، توافق یا حسن نیت سخن گفت؛ آن‌چه باقی می‌ماند، تنها نمایش مذاکره با هدف تحمیل و فرسایش است.
در حالی که دیپلماسی می‌توانست مسیر عقلانیت و تعامل را هموار سازد، پیروی کورکورانه کاخ سفید از سیاست‌های جنگ‌طلبانه تل‌آویو، مذاکرات میان تهران و واشنگتن را به پرتگاه شکست کشانده است. روز جمعه دوم خرداد 1404، رم بار دیگر به صحنه‌ای برای هماهنگی اقدامات خرابکارانه تل‌آویو و واشنگتن بدل شد؛ جایی که به گزارش آکسیوس، «ران درمر» وزیر امور راهبردی رژیم صهیونیستی و «دیوید بارنیه» رئیس سازمان تروریستی موساد، در حاشیه دور تازه گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا، با «استیون ویتکاف» نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، دیداری برنامه‌ریزی‌شده داشتند.
این دیدار نه‌تنها حامل هیچ پیام تازه‌ای نیست، بلکه گواهی بر حقیقتی تلخ است: ایالات متحده در دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، به‌کلی اختیار مسیر دیپلماسی را به نتانیاهو و جریان تندرو صهیونیستی واگذار کرده است.
سفر درمر و بارنیه به رم با هدف «هماهنگی مواضع» و دریافت «گزارش فوری» پس از مذاکرات، به‌خوبی نشان می‌دهد که پروژه مذاکرات هسته‌ای، نه تنها از واشنگتن بلکه از تل‌آویو هم فرمان می‌گیرد. فرستاده ویژه ترامپ، استیو ویتکاف، عملاً به مجری نقشه راهی بدل شده که با محوریت اتحاد ترامپ‌، نتانیاهو تدوین شده و هدفش چیزی جز به بن‌بست کشاندن مذاکرات نیست.
در پنج دور گذشته مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با وساطت عمان، در حالی‌که تهران با حسن نیتی آشکار وارد گفت‌وگو شد، واشنگتن و تل‌آویو با مواضعی خصمانه، تحریم‌های فزاینده، تهدید به اقدام نظامی، و حتی تحریف نام تاریخی خلیج‌فارس، مسیر هرگونه توافق را مسدود کرده‌اند.
بازار
شوی دیپلماسی هدف اصلی واشنگتن
واضح است که دولت ترامپ دوم، هیچ‌گاه نیت واقعی برای رسیدن به توافقی متوازن نداشته است. عملکرد کاخ سفید نشان می‌دهد که آنچه آمریکا تحت عنوان «مذاکرات» پیش می‌برد، چیزی جز شوی تبلیغاتی نیست؛ نمایشی برای سرپوش گذاشتن بر سیاست‌های تهاجمی و شکست‌خورده منطقه‌ای‌اش.
این رفتار مسبوق به سابقه است؛ ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری خود نیز با «شوی دیپلماتیک» در قبال کره شمالی، صرفاً به دنبال کسب توجه تبلیغاتی و رسانه‌ای بود. بایدن هم در مواجهه با پیش‌نویس سال 1399 که با حسن نیت بی‌سابقه دولت دوازدهم تدوین شد، واکنشی سرد و مبتنی بر سوءنیت نشان داد. در واقع، چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه، سیاست واقعی واشنگتن تداوم فشار، تهدید و فریب بوده است
«وعده» در قاموس آمریکایی، ابزاری برای تخدیر طرف مقابل است، نه تعهد به اقدام واقعی. نکته تأمل‌برانگیز اینجاست که برخی محافل داخلی، با چشم بستن بر تجربه‌های عینی و مکرر، همچنان از درِ «اعتمادسازی یکطرفه» وارد می‌شوند و گویی مأموریتی نانوشته برای تطهیر چهره‌ آمریکای بدسابقه در کار دارند. این در حالی است که پرونده‌ جنایات آمریکا در منطقه - از لیبی و سوریه تا یمن و افغانستان - هنوز باز است و هیچ نشانه‌ای از تجدیدنظر در سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌ واشنگتن به چشم نمی‌خورد.
در حقیقت، آنچه امروز از زبان واشنگتن درباره «توافق جدید» یا «چارچوب منطقه‌ای مشترک» مطرح می‌شود، پوششی است برای پروژه بزرگ‌تر «تجزیه منطقه به نفع رژیم صهیونیستی». 
آمریکا به خیال خام خود این قصد را دارد که با سرگرم‌کردن ایران به مذاکرات بی‌فرجام، همزمان خوشه‌ها و جوانه‌های مقاومت و روحیه مقاومت را در منطقه تضعیف و نقشه خاورمیانه اسرائیلی را بدون هزینه پیش ببرد.
دروغ بزرگ: مقصرنمایی از ایران
ترامپ امروز نیز دقیقاً همان مسیر را می‌رود؛ با تحریم‌های تازه، تحریک منطقه‌ای، و هماهنگی کامل با نتانیاهو، تلاش دارد ایران را مقصر به بن‌بست رسیدن مذاکرات جلوه دهد. اما برای هر تحلیلگر منصفی در جهان، این واقعیت غیرقابل انکار است که بازیگری که در میانه مذاکرات، تهدید نظامی، ترور هدفمند، تحریم‌های فلج‌کننده و پروژه‌های روانی نظیر «خلیج ع.ر.ب.ی» را دنبال می‌کند، هرگز بازیگر خواهان صلح و توافق نیست.
نکته قابل توجه آن است که حتی در داخل ایالات متحده نیز بسیاری از نخبگان و سیاستمداران، این رویکرد مخرب ترامپ را زیر سؤال برده‌اند. جان مرشایمر و استفن والت - دو نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل - در اظهاراتی جداگانه، اجرای سناریوی لیبی و وادارسازی ایران به کنارگذاشتن حق غنی‌سازی را غیرممکن دانستند.
مرشایمر هشدار داده است که جایگزینی که ترامپ پیشنهاد می‌دهد - یعنی جنگ با ایران - «احمقانه» است. وندی شرمن، معاون وزیر خارجه پیشین آمریکا و مذاکره‌کننده ارشد برجام نیز گفته عبور ایران از خط قرمز غنی‌سازی داخلی، امری غیرممکن است.
واشنگتن مذاکره نمی‌کند تا به توافق برسد، مذاکره می‌کند تا مانع نتیجه گرفتن طرف مقابل شود
با این اوصاف، ادعای ترامپ مبنی بر آمادگی برای «توافق بهتر» چیزی جز پوششی برای تداوم فشار و بحران‌آفرینی نیست. واقعیت این است که دولت آمریکا، بدون هیچ تغییری در رویکرد سلطه‌جویانه خود، می‌کوشد روند مذاکرات را به ابزاری برای وقت‌کشی، انحراف افکار عمومی، و مهار ظرفیت‌های مستقل کشورها تبدیل کند. به بیان روشن‌تر، واشنگتن مذاکره نمی‌کند تا به توافق برسد؛ مذاکره می‌کند تا مانع نتیجه گرفتن طرف مقابل شود.
همین نگاه ابزاری به مذاکره است که باعث شده حتی کارشناسان آمریکایی نیز نسبت به تکرار سیاست‌های شکست‌خورده هشدار دهند. وقتی نظریه‌پردازان سرشناس آمریکایی نیز بی‌پرده می‌گویند که مسیر فشار حداکثری، واشنگتن را به بن‌بست کشانده، دیگر تکرار این مسیر نه تنها حماقت سیاسی، بلکه نشانگر نوعی سماجت در دشمنی است.
از سوی دیگر، رسانه‌های وابسته به محافل قدرت در آمریکا نیز وارد فاز جدیدی از فضاسازی شده‌اند. در حالی‌که اسناد و شواهد عینی نشان می‌دهد که این طرف آمریکایی است که با اعمال تحریم‌های جدید، طرح سناریوهای تحریک‌آمیز و فشار بر نهادهای بین‌المللی، عملاً هرگونه بستر اعتماد را از بین برده است.
آنچه باید مورد توجه نخبگان و تصمیم‌سازان در داخل کشور قرار گیرد، این واقعیت مهم است که «مذاکره» بدون تغییر بنیادین در رفتار طرف مقابل، صرفاً یک نمایش بی‌نتیجه است. نه امضای آمریکا اعتباری دارد، نه اظهارات مقاماتش ضمانت اجرائی دارد، و نه هیچ‌یک از سازوکارهای غربی، توان یا تمایلی برای اعمال فشار به کاخ سفید برای عمل به تعهداتش دارند.
اکنون، نه زمان آزمون و خطای مجدد است، و نه فرصتی برای تکرار خوش‌بینی‌های گذشته. تجربه پرهزینه توافق قبلی، باید برای همیشه پرونده اعتماد به غرب را بسته باشد. این‌بار، ایران باید بر اساس تجربه، عقلانیت و استقلال تصمیم بگیرد؛ نه تحت تأثیر القائات رسانه‌های بیگانه و فشار برخی محافل داخلی که گویی از خواب برجامی هنوز بیدار نشده‌اند.
در نهایت، باید با صراحت گفت: اگر آمریکا خواهان توافق واقعی است، باید با کنار گذاشتن زبان تهدید و تحریم، به رفتارهای مسئولانه و تعهدپذیر بازگردد. در غیر این صورت، تکرار روند گذشته، فقط اتلاف وقت و تکرار خسارت خواهد بود. و ملت ایران، برخلاف تصور آنان، این‌بار نه فریب وعده‌ها را می‌خورد، و نه زیر بار توافقی می‌رود که امنیت، منافع و عزت ملی‌اش را به حراج بگذارد.
پاسخ ایران آماده است
بازیگران شکست‌خورده‌ای که امروز با فریب افکار عمومی، خواهان تکرار سناریوی لیبی در قبال ایران هستند، باید این واقعیت را خوب بفهمند: ایران، نه تنها در برابر سوءنیت‌های دیپلماتیک، که در برابر هر ماجراجویی میدانی نیز پاسخی دندان‌شکن خواهد داد.
هرگونه خطای محاسباتی از سوی تل‌آویو، واکنشی سهمگین و محاسبه‌نشده در پی خواهد داشت؛ و آمریکا، به عنوان شریک جرم و تأمین‌کننده سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، در برابر آن دارای مسئولیت مستقیم و حقوقی خواهد بود. قلاده‌گسیختگی صهیونیسم، دامن حامیانش را نیز خواهد گرفت.
بن‌بست یا انتخاب؟
اکنون، جهان در برابر یک پرسش بزرگ قرار دارد: آیا آمریکا قرار است مسیر دیپلماسی را به‌سود منافع نتانیاهو به گروگان بگیرد؟ یا زمان آن فرارسیده که حاکمان کاخ سفید، واقعیت ایران امروز را درک کرده و دست از لفاظی و فریب بردارند؟
واضح است که بن‌بست امروز، محصول یک تصمیم آگاهانه در واشنگتن است؛ تصمیمی که نه بر مبنای منافع ملی آمریکا، بلکه براساس منافع ائتلاف تندروهای صهیونیست-ترامپی اتخاذ شده و جهان را در مسیر خطرناکی قرار داده است.
دیپلماسی ابزار صلح است، نه پوششی برای جنگ. اگر واشنگتن به‌راستی به دنبال توافق است، باید دست از بازیگری در نقش پیاده‌نظام نتانیاهو بردارد. سیاست فشار حداکثری، به بهای امنیت منطقه و اعتبار جهانی آمریکا تمام خواهد شد. و تاریخ، درباره کسانی که فرصت صلح را با وعده‌های دروغ و تهدیدهای جنگ جایگزین کردند، قضاوتی سخت خواهد کرد.

http://www.Lor-Online.ir/Fa/News/1029009/کیهان--هماهنگی-ترامپ-و-نتانیاهو-مذاکرات-را-به-بن‌بست-می‌کشاند
بستن   چاپ