ندای لرستان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ایرانیها مدتهاست بر حقشان برای غنیسازی اصرار دارند، کاری که هم انپیتی و هم برجام اجازهاش را دادهاند. در این کنسرسیوم، آنها همچنان خواهند توانست چنین کنند؛ اما شرکایشان و ناظران بیرونی هم خواهند توانست بررسی و تأیید کنند که اورانیوم فقط در سطوح پایینی غنی میشود که برای کلاهکهای جنگی مناسب نیست.
رئیسجمهور دونالد ترامپ مدام میگوید «خیلی خوشحال» خواهد شد اگر بتواند با ایران به توافق برسد. ایران هم به چنین توافقی نیاز دارد تا از بمبارانشدن توسط اسرائیل یا خفگی اقتصادی با ادامه تحریمهای سازمان ملل متحد اجتناب کند. اگر گزارشها از تهران صحیح باشند، این فشارها ممکن است انگیزه ایران برای ایدهای نامتعارف شده باشند که ارزش شنیدن دارد: آنها میخواهند نه علیه دشمنانشان که با آنها کار کنند تا برنامه هستهای ایران را بسازند.
این ایدهپردازی، سرمایهگذاری مشترکی تصور میکند، بین ایرانیها، سعودیها و اماراتیها و نیز سرمایهگذاران بخش خصوصی، شامل شرکتهای آمریکایی. این کنسرسیوم جدید به غنیسازی اورانیوم خواهد پرداخت. چون ایرانیها، عربها، آمریکاییها و دیگران با هم کار خواهند کرد، به آسانی میتوان بررسی و تأیید کرد که برنامه اتمی ایران غیرنظامی میماند.
در نگاه اول، این ایده عجیبوغریب به نظر میرسد. چطور ممکن است دشمنانی خونی، دقیقاً حول همان چیزی همکاری کنند که آنها را به آستانه جنگ کشانده؟ اما در نگاه دوم، شاید جسارت محض این ایده همان چیزی باشد که مذاکرات هستهای نیاز دارد تا قفلش باز شود. پیشنهاد ایران به نوعی یادآور «سازمان زغالسنگ و فولاد اروپا» است که در سال 1951 بنا شد، با شش بنیانگذار و با رهبری فرانسه و آلمان که سه جنگ سخت بر سر همین موضوع داشتند و بهسختی میتوانستند یکدیگر را چیزی به جز دشمن ببینند.
دولتمردان فرانسوی مثل ژان مونه و رابرت شومن، برای پرهیز از جنگ چهارم، اختیار مشترک این مواد خام جنگافزارها را پیشنهاد کردند و رهبران آلمانی مثل کنراد آدناور، مشتاق به آشتی با همسایگانشان، موافقت کردند. برخلاف همه تصورات، این سازمان در نهایت به اتحادیه اروپای امروز تبدیل شد. امروز اورانیوم و پلوتونیم همانیاند که آن زمان، زغالسنگ و فولاد بودند؛ البته اینها بسیار خطرناکتر از زغالسنگ و فولاد هستند. هیچکس هم نمیگوید که خاورمیانه میتواند اتحادیه اروپای جدید شود؛ با این حال، این ایده، ظرافت جذابی دارد.
اولاً این ایده، ماندگاری ابدی خواهد داشت. در مقابل، برجام محدودیتها را تا سال 2030 برمیداشت. دیگر اینکه این ایده بزرگترین موانع سر راه مذاکرات را برمیدارد یا دور میزند. ایرانیها مدتهاست بر حقشان برای غنیسازی اصرار دارند، کاری که هم انپیتی و هم برجام اجازهاش را دادهاند. در این کنسرسیوم، آنها همچنان خواهند توانست چنین کنند؛ اما شرکایشان و ناظران بیرونی هم خواهند توانست بررسی و تأیید کنند که اورانیوم فقط در سطوح پایینی غنی میشود که برای کلاهکهای جنگی مناسب نیست. سعودیها و اماراتیها هم خیلی این ایده را خواهند پسندید.
آنها هم میخواهند وارد بازار انرژی هستهای شوند و اورانیوم لازم خواهند داشت. میتوانند غنیسازی خودشان را شروع کنند، مثل برزیل و ژاپن؛ اما این باعث میشود آنها هم اگر از ایران یا کسی دیگر احساس تهدید کردند، بهسرعت بمب خودشان را بسازند. این به گسترش تسلیحات هستهای در دنیا شتاب خواهد داد. در سناریوی پیشنهادی، به جای این کار آنها سهم خودشان را از کنسرسیوم برداشت میکنند.
و ترامپ؟ او میخواهد ثابت کند (مخصوصاً به کمیته جایزه صلح نوبل) که «صلحآفرین» است و البته توافقسازی تمامعیار. دائمیبودن این توافق جدید به او اجازه خواهد داد ادعا کند در مذاکره به نتیجهای رسیده، بهتر از برجامی که خودش در دور اول لغو کرده بود. وقتی کسبوکارهای آمریکایی در این کنسرسیوم باشند هم او میتواند به آن همه پولی اشاره کند که آنها به زودی جمع خواهند کرد.
به راحتی میتوان چشمانداز چنین کنسرسیومی را نامحتمل دید و تصور کرد خاورمیانه با نفرتهای باستانی و سلاحهای مرگبارش، آماده و در مسیر جنگی بزرگ است؛ اما در سال 1951 هم همین را درباره اروپا میگفتند. ترامپ باید آماده این بماند که اگر لازم شد از قدرت استفاده کند، اما اول باید این ابتکار ایران را مطالعه کند.
بازار
![]()
http://www.Lor-Online.ir/Fa/News/1027268/بلومبرگ-مطرح-کرد--همکاری-ایران،-آمریکا-و-اعراب-در-غنیسازی؟