ندای لرستان - فرهیختگان / «در نقد سادهسازیِ وزیر نیرو» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم کمیل سوهانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در هفتهای که گذشت وزیر محترم نیرو در سیوسومین کنفرانس بینالمللی انجمن مهندسان مکانیک کشور ضمن توصیف وضعیت سدهای کشور عنوان کرد: «چرا علما برای خالی بودن سدها فکری نمیکنند؟»
سالهاست که فریاد خطر کمآبی در پهنه فلات تاریخی ایران طنینانداز شده، اما گویی این فریاد در پس دیوار بلند و ستبر تکنوکراسی حاکم بر سپهر مدیریت و مهندسی منابع آبی کشورمان، پژواکی نیافته است. مهندسان و کارشناسان این وادی، با تصلب در دایره تنگ دانش فنی خویش، عرصه را بر نگرشهای غیرفنی تنگ کرده و ورود دلسوزان محیط زیست و کنشگران اجتماعی را با نگاهی از سر بیاعتنایی و تحقیر نگریستهاند. پنداری که حل معمای پیچیده حکمرانی آب تنها از پسِ ارقام و معادلات هیدرولیکی برمیآید و نقش پر رمز و راز انسان، جامعه، دین و فرهنگ در این میان به بوته فراموشی سپرده شده است. اما امروز، با عیان شدن ترکهای عمیق بر چهره سدها و نمایان گشتن سیمای عریان بحران، همان فنسالاران دیروز، وامانده از تدابیر صرفاً فنی، حتی از پیشتازان عرصه اجتماع نیز فراتر رفته و دست نیاز به سوی الهیات و عالمان دین دراز کردهاند. این چرخش ناگهانی در پارادایم فکری، اگرچه تلخ و دیررس است، اما میتواند دریچهای بیبدیل به سوی اجتماعیسازی ژرف مسئله آب در کشور بگشاید.
رویکرد غالب تکنوکراسی در مدیریت آب، همواره بر مدار مدیریت عرضه استوار بوده است. این نگرش، با تکیه بر اقتدار تخصصی، مهندسان و متخصصان را در جایگاه تصمیمگیران اصلی نشانده و با محوریت قرار دادن افزایش عرضه آب از طریق ساخت سدها، حفر چاهها و انتقال آب، سایر ابعاد مسئله را به حاشیه رانده است. این تصلب در دانش فنی، نه تنها ظرفیتهای دانش بومی و تجارب اجتماعی را نادیده انگاشته، بلکه مانعی جدی در برابر مشارکت فعال ذینفعان و شکلگیری راهکارهای پایدارتر شده است. اما بحران کنونی به مثابه یک گسست جدی در وضعیت موجود، ناکارآمدی این رویکرد صرفاً فنی را آشکار ساخته است. حتی متخصصان نیز در تصمیمگیریهای پیچیده همچون مدیریت منابع آب، با محدودیتهای شناختی و اطلاعاتی مواجه هستند و نمیتوانند تمامی ابعاد مسئله را به تنهایی در نظر بگیرند. این اعتراف ضمنی به ناتوانی رویکرد پیشین، زمینه را برای پذیرش رویکردی نوین و جامعتر فراهم آورده است.
اکنون به لطف کمیابی آب، فرصتی بینظیر برای اجتماعیسازی مسئله آب فراهم آمده است. رویکرد اجتماعی، در نقطه مقابل تمرکز صرف بر مدیریت عرضه، بر مدیریت تقاضا تأکید دارد. این رویکرد با بهرهگیری از سرمایه اجتماعی غنی موجود در جامعه، یعنی شبکههای اعتماد، هنجارها و مشارکت مدنی، میتواند راهکارهای مؤثرتری برای کاهش مصرف و تغییر الگوهای رفتاری در سطح فردی و جمعی ارائه دهد.
بازار
![]()
حکمرانی مشارکتی به عنوان یکی از ارکان اصلی اجتماعیسازی، امکان ورود ذینفعان مختلف (فعالان محیط زیست، سازمانهای مردمنهاد، جوامع محلی، کشاورزان، صنعتگران و شهروندان) به فرایند تصمیمگیری را فراهم میآورد. این مشارکت نه تنها منجر به افزایش مشروعیت سیاستها و بهبود اجرا میشود، بلکه با در نظر گرفتن دیدگاهها و نیازهای متنوع، به دستیابی نتایج پایدارتر و عادلانهتر کمک میکند. در این میان، نقش نهادهای مذهبی و سرمایه فرهنگی نیز نباید نادیده گرفته شود. این نهادها با نفوذ عمیق خود در لایههای مختلف جامعه، میتوانند در ترویج فرهنگ مصرف بهینه آب، ایجاد حس مسئولیت جمعی و بسیج مردم برای مقابله با بحران، نقشی بیبدیل ایفا کنند. آموزههای دینی و ارزشهای فرهنگی میتوانند به عنوان اهرمی قدرتمند در جهت تغییر نگرشها و رفتارهای مربوط به مصرف آب عمل کنند. نگاهی به جغرافیای خشک و نیمهخشک ایران نشان میدهد که در طول تاریخ، مدیریت منابع آب همواره به صورت مشارکتی و اجتماعی در این سرزمین جریان داشته است. از طومار شیخ بهایی که نظام تقسیم آب زایندهرود را به دقت ترسیم کرده تا دیگر طومارهای تقسیم آب محلی در مناطق مختلف، همگی گواه بر وجود سازوکارهای اجتماعی برای توزیع عادلانه و مدیریت جمعی این منبع حیاتی بودهاند. حتی در مدلهای مدیریت عرضه و توزیع آب قناتها، که شریانهای حیات تمدن ایرانی بودهاند، نقش میرابها و شوراهای محلی در تصمیمگیری و نظارت، برجسته بوده است. اکنون بحران کمآبی فرصتی را فراهم آورده تا با درس گرفتن از این سنتهای دیرین و ترکیب آن با دانش نوین، به سوی یک رویکرد اجتماعی - مشارکتی در مدیریت آب بازگردیم.
در چنین موقعیتهایی، پرسشی پرتکرار به ذهن متبادر میشود؛ چگونه میتوان با میراثی کهن چون قنات و طومارهای سنتی توزیع آب، نیاز جمعیتی چنین عظیم و متفاوت با گذشته را برطرف کرد؟ پاسخ اما واضح است؛ آنچه امروز نیازمند بازآفرینی، گسترش و تعمیق است، کالبد فیزیکی قنوات و طومارهای سنتی نیست، بلکه ساختار و قواعدی است که بر آنها حکمفرما بوده است. این قواعد، ریشه در ژرفای بوم و بافت تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی این سرزمین دارند. این ساختارها و اصول هستند که باید با نگاهی نو و متناسب با اقتضائات زمانه، احیا شده، در شرایط کنونی بازتولید و در سطحی وسیعتر بسط و توسعه یابند. شایسته است که این گنجینههای ارزشمند از کنج موزهها و نگاههای صرفاً زینتی، به عرصه کارکرد و عمل وارد شوند. آنگاه، گذر از تنگنای بحران کمآبی، نه یک آرزوی دور، بلکه یک امکان دستیافتنی خواهد بود.
اکنون زمان آن رسیده است تا با ایجاد بسترهای قانونی و نهادی، امکان مشارکت فعال سازمانهای مردمنهاد و فعالان محیط زیست در فرایندهای تصمیمگیری و نظارت بر طرحهای مربوط به آب فراهم آید. با برگزاری کارگاهها و نشستهای مشترک بین متخصصان، فعالان اجتماعی، جوامع محلی و نمایندگان نهادهای مذهبی با هدف تبادل دانش، میتوان به ایجاد فهم مشترک و همافزایی برای یافتن راهکارهای نوآورانه در مدیریت تقاضا دست یافت. اکنون زمان آن رسیده تا از پژوهشهای بینرشتهای که به بررسی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطی مسئله آب میپردازند حمایت شده و راهکارهای مدیریت تقاضا با توجه به این ابعاد مورد مطالعه قرار گیرند. اکنون میتوان الگوهای توسعه و مدلهای حکمرانی آب محلی و مبتنی بر مشارکت جوامع محلی را با در نظر گرفتن ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر منطقه، به منظور مدیریت تقاضا در سطح خرد، حمایت کرد و گسترش داد.
اعتراف دیرهنگام متولیان به ناتوانی رویکرد تکنوکراتیک صرف در حل بحران آب، فرصتی ارزشمند برای تغییر ریل حکمرانی آب و حرکت به سوی اجتماعیسازی و مدیریت تقاضا فراهم آورده است. با درک عمیق ابعاد اجتماعی و فرهنگی آب و با بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای جامعه، از دلسوزان محیط زیست گرفته تا عالمان دین و تکتک شهروندان، میتوان امیدوار بود که راهکارهای پایدارتر، عادلانهتر و مبتنی بر مدیریت تقاضا برای حفظ و بهرهبرداری از منابع آب کشور اتخاذ شود. این فرصت گرانبها را نباید از دست داد و باید با رویکردی گشوده، مشارکتی و با تأکید بر مدیریت تقاضا، آیندهای امنتر و پایدارتر را برای ایران عزیز رقم زد.
http://www.Lor-Online.ir/Fa/News/1026727/سرمقاله-فرهیختگان--در-نقد-سادهسازیِ-وزیر-نیرو