سرمقاله تعادل/ خط لوله برد- بردی به نام صلح
مقالات
بزرگنمايي:
ندای لرستان - تعادل / « خط لوله برد- بردی به نام صلح » عنوان سرمقاله روزنامه تعادل به قلم نرسی قربان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
با سفر رییسجمهور به پاکستان، یکبار دیگر زمزمههایی در خصوص اجرا یا عدم اجرای خط لوله صلح میان دو کشور مطرح شد. از سال 90 میلادی بود که مفهومی با عنوان «خط لوله صلح» در فضای ارتباطی و اقتصادی ایران با کشورهایی چون هند و پاکستان و با مشارکت امارات و... شکل گرفت. مبتنی بر این تفاهمنامه، ایران متعهد شده بود در بازه زمانی 25 سال، گاز خود را با قیمت توافقی به هند و پاکستان بفروشد. در سالهای بعد حتی مذاکراتی پیرامون پیوستن ترکمنستان و قطر به ایران برای تأمین گاز طبیعی این پروژه بزرگ مطرح شد اما همه این ایدهها بنا به دلایل گوناگون ازجمله مانعتراشیهای ایالات متحده امکان اجرایی شدن پیدا نکردند. اساسا علت نامگذاری این خط به نام «صلح» برآمده از این ایده کلی بود که امکانی برای ایجاد ارتباط میان هند و پاکستان از طریق یک خط لوله مهم و استراتژیک ایجاد شود. فراموش نکنید در آن برهه تنش بسیاری میان هند و پاکستان در موضوعاتی چون کشمیر و... بالا گرفته بود. تنشهایی که دو کشور را به مرز درگیریهای نظامی و ورود رسمی به باشگاه هستهایها کشانده بود. ایران معتقد بود این خط باعث گسترش صلح میشود. البته با گذشت سالهای متمادی از این ایدهپردازی امروز دیگر فقط صحبت از صادرات گاز به پاکستان است و صادرات گاز به هند فعلا از دستور کار خارج شده است. برخی معتقدند دیگر ضرورتی ندارد نام این خط لوله «صلح» گذاشته شود. چرا که با فشارهای خاص امریکا، هند از این پروژه خارج شده است. علی شمس اردکانی، چهرهای بود که بیشترین برنامهریزیها و مذاکرات با طرفین را برای اجرایی شدن این ایده انجام داد. حتی سفرهایی را به دوبی انجام داد و با گروههای اقتصادی الغریر گفتوگو کرد. نهایتا اماراتیها پذیرفتند که برای این خط لوله گاز یک میلیارد دلار سرمایهگذاری مقدماتی انجام بدهند. گروه الغُریر شرکت خوشهای اماراتی است، که در زمینه صنایع شیمیایی، تولید فولاد و آلومینیوم، توسعه املاک و مستغلات، صنایع بستهبندی، ارائه خدمات مالی، بانکداری و سرمایهگذاری فعالیت میکند. ورود این شرکت به روند سرمایهگذاری به گونهای بود که ایران را از هزینههای لازم بینیاز میکرد و با جذب سرمایههای خارجی میشد پول مورد نیاز این پروژه را تامین کرد. اما نهایتا اتفاقاتی رخ داد که باعث شد هند وارد این معامله نشود. از یک طرف تحریمهای ایران، فشارهای امریکا و البته و سوءمدیریتهای داخلی باعث راکد ماندن این پروژه شد. پس از خروج هند از این پروژه، طرح تقریبا به کما رفت؛ چرا که این تقاضای هند به گاز صادراتی بود که سود قابل توجهی را نصیب طرفین میکرد. امروز اما تنها صحبت صادرات گاز به پاکستان است. البته مقداری مسائل استراتژیک، سیاسی و ضرورتهای ارتباطی هم در این پروژه دخیل هستند. به طور طبیعی اگر ایران گازی مازاد بر مصرف خود داشته باشد باید بتواند آن را به همسایگانش صادر کند. به علاوه اینکه ایران خط لوله انتقال گاز را تا نزدیک مرز پاکستان کشیده است و پاکستان با سرمایهگذاری اندک میتواند این پروژه را عملی کند. پاکستان اما توقع دارد که ایران خطوط داخلی مورد نیاز آنها را هم احداث کند و کل هزینه هایش توسط ایران پرداخته شود! این در حالی است که در زمان طرح این ایده، اساسا قرار نبود کشوری هزینههای سایرین را تقبل کند. در دهه 90 صحبت بر سر این موضوع بود که کنسرسیوم بزرگی در سطح بین المللی ایجاد شود. در مرحله بعد، این کنسرسیوم 3 الی 4 فاز پارس جنوبی را توسعه داده از منافع آن این خطوط را احداث کند. یعنی خط لوله گاز از عسلویه تا هند احداث و نهایتا گاز برآمده از آن از ایران و پاکستان به هند ارسال شود. این ایده یک بازی برد - برد بود و همه طرفهای را بهرهمند میساخت. ایران پول خوبی کسب میکرد و هند و پاکستان به مهمترین نیاز انرژی خود میرسیدند. بر اساس این پروژه نه تنها نیاز نبود منابع داخلی ایران برای این پروژه صرف شود، بلکه پول قابل توجهی هم نصیب ایران میشد.اما امروز وضعیت به گونهای شده که ایران مقدار زیادی از سرمایههای درونی خودش صرف پروژه کرده، اما بهرهای نبرده است. معتقدم از منظر اقتصادی در جریان سفر رییسجمهور به پاکستان لازم است درباره موضوعات اجرایی صحبت شود تا گاز ایران به قیمت جهانی و استاندارد به پاکستان فروخته شود و این گونه نشود که ایران بهرغم سرمایهگذاریهای بالا، با تخفیف بسیار گازش را به پاکستان بفروشد.
البته نمیتوان بحثهای استراتژیک و اهمیت اتکای پاکستان به گاز ایران را نادیده گرفت اما نهایتا باید منافع اقتصادی ایران در راس برنامهریزیها قرار بگیرد. در این میان برخی این طرح را مطرح میکنند که طرح دوباره اجرای این پروژه مربوط به فضای خاص پس از حمله ایران به اسراییل است، شخصا این تحیل را قبول ندارم. این ایدهای است که از ابتدای دهه 90 میلادی مطرح شده و بیش از 3 دهه سابقه دارد. باید امیدوار باشیم که پس از پیوستن پاکستان به این طرح زمینه ورود سایر بازیگران از جمله هند، امارات، قطر و ترکمنستان نیز به این خط لوله فراهم شود.
-
پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶:۴۵
-
۱۰ بازديد
-
-
ندای لرستان
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/951298/