چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴
سیاسی

چرخش آرام آمریکا به ‌سوی آمریکای لاتین

چرخش آرام آمریکا به ‌سوی آمریکای لاتین
ندای لرستان - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست عمران خالد-هیل| در حالی‌ که تیترهای رسانه‌ای همچنان بر تنش‌های آمریکا و ...
  بزرگنمايي:

ندای لرستان - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عمران خالد-هیل| در حالی‌ که تیترهای رسانه‌ای همچنان بر تنش‌های آمریکا و چین، تهدیدهای تعرفه‌ای و آخرین پیام‌های دیپلماتیک واشنگتن متمرکز است، یک تحول آرام اما مهم در سراسر قاره آمریکا در حال شکل‌گیری است. در هفته‌های اخیر، ایالات متحده گام‌هایی برای تعمیق روابط تجاری و سرمایه‌گذاری با چند کشور آمریکای لاتین - از آرژانتین و اکوادور گرفته تا گواتمالا و السالوادور- برداشته است. این توافق‌ها به ‌عنوان گسترش اقتصادی تلاش گسترده‌تر واشنگتن برای کاهش خطرات زنجیره‌های تأمین معرفی شده‌اند اما در واقع نشانه‌ای مهم‌تر دارند: آغاز یک بازآرایی راهبردی که نقشه نفوذ آمریکا را دوباره ترسیم می‌کند.
بازار
برای سال‌ها، بحث قدرت جهانی حول 2 محور می‌چرخید: نخست، نفوذ اقتصادی چین و تلاش آن برای تغییر نظام‌های بین‌المللی؛ دوم، چالش‌های اروپا در جهانی که آسیب‌پذیری‌های امنیتی و انرژی‌اش آشکارتر شده است. در این میان، آمریکای لاتین تقریباً نادیده گرفته می‌شد؛ منطقه‌ای که بیشتر «در نزدیکی آمریکا» دیده می‌شد تا «در اولویت آمریکا» اما اکنون این نگاه در حال تغییر است. چارچوب‌های تجاری جدید نشان‌دهنده بازگشت یک تفکر راهبردی است که آمریکای لاتین را در مرکز واکنش واشنگتن به بی‌ثباتی جهانی قرار می‌دهد.
آنچه این مقطع را متمایز می‌کند، این است که این چرخش جدید با زبان ایدئولوژی یا مداخله‌گری بیان نمی‌شود، بلکه بر زنجیره‌های تأمین و شراکت اقتصادی تکیه دارد. آمریکا در حال ساخت شبکه‌های جایگزینی است که وابستگی به چین در تأمین نهاده‌های حیاتی، همچنین آسیب‌پذیری ناشی از اختلالات آسیایی را کاهش می‌دهد. به ‌جای انتقال همه چیز به خاک خود، واشنگتن در حال انتقال بخش‌های کلیدی تولید و لجستیک به کشورهای همسایه‌ای است که هزینه‌های کمتر، مسیرهای کوتاه‌تر و همسویی سیاسی قابل پیش‌بینی‌تری ارائه می‌دهند.
این الگوی نوظهور شباهت‌هایی با دوره‌های گذشته استراتژی آمریکا دارد اما با تفاوت‌هایی مهم. در دوران جنگ سرد، واشنگتن برای مقابله با نفوذ شوروی بر اتحادهای سیاسی و ترتیبات امنیتی تکیه می‌کرد. امروز میدان اصلی رقابت، اقتصادی است. آمریکا در حال ساخت یک «کریدور زنجیره تأمین آمریکای لاتین» است که می‌تواند تولیدات پیشرفته، مواد مورد نیاز گذار انرژی و عناصر حیاتی را - که آمریکا نمی‌خواهد از چین تأمین شوند- پشتیبانی کند. این کریدور فقط تنوع‌بخشی نیست، بلکه تلاش برای شکل‌دادن به نوع جدیدی از بلوک ژئوپلیتیک در نیم‌کره غربی است.
برای بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، این شراکت فرصت‌هایی ایجاد می‌کند که روابط پیشین آن را فراهم نمی‌کرد. این کشورها از سرمایه‌گذاری، انتقال فناوری و دسترسی به بازارهای آمریکا سود می‌برند اما آنها همزمان به بخشی از یک پروژه راهبردی بزرگ‌تر تبدیل می‌شوند؛ پروژه‌ای که آشکار درباره‌اش صحبت نمی‌شود. هرچه آمریکا وابستگی خود را به چین در حوزه‌هایی مانند نیمه‌هادی‌ها، مواد کمیاب و مونتاژ تجهیزات پیشرفته کاهش می‌دهد، نقش آمریکای لاتین به‌ عنوان جایگزین حیاتی افزایش می‌یابد. این روند یک پویایی قدرت جدید ایجاد می‌کند: واشنگتن بیش از گذشته به این منطقه تکیه خواهد کرد اما آمریکای لاتین نیز بیش از گذشته در چرخه‌های اقتصادی، استانداردهای نظارتی و اولویت‌های راهبردی آمریکا ادغام خواهد شد.
در همین حال، برای اروپا این خطر وجود دارد که به تماشاگر این تحول تبدیل شود. آمریکا و چین دهه گذشته را به ‌عنوان 2 قطب اصلی رقابت جهانی تعریف کردند اما ادغام رو به رشد آمریکا و آمریکای لاتین می‌تواند یک مرکز ثقل سوم ایجاد کند. شرکت‌های اروپایی که هم‌اکنون نیز در رقابت با سیاست‌های صنعتی آمریکا و مقیاس چین مشکل دارند، ممکن است بازارهایی را از دست بدهند که زمانی در آنها مسلط بودند. رابطه فراآتلانتیک مدت‌ها ستون همکاری غرب بود اما توازن اقتصادی این رابطه در حال تغییر است.
این تحول پرسش‌های مهمی درباره ماهیت استراتژی آمریکا ایجاد می‌کند. رویکرد واشنگتن به آمریکای لاتین اغلب واکنشی بود اما توافق‌های اخیر نشانه‌ای از یک اقدام بلندمدت دارند. این روند شبیه مراحل اولیه تلاشی برای ساخت یک حوزه اقتصادی پایدار است که بتواند ایالات متحده را در برابر تکانه‌های جهانی مصون‌تر کند. اگر چنین برداشتی درست باشد، این صرفاً یک چرخش تجاری نیست، بلکه یک بازتنظیم آرام در راهبرد کلان آمریکاست.
پیامدهای این تحول گسترده خواهد بود. چین ممکن است دریابد که براحتی قادر به مقابله با نفوذ رو به رشد آمریکا در منطقه‌ای نیست که طی 2 دهه گذشته در آن پیشرفت‌های بزرگی به ‌دست آورده بود. اروپا ممکن است متوجه شود افول صنعتی‌اش آن را برای این بازآرایی گسترده تجارت در نیم‌کره غربی بی‌دفاع گذاشته است. خود آمریکای لاتین نیز با چالش توازن میان فرصت‌های جدید و خطر وابستگی بیش از حد روبه‌رو خواهد شد.
واشنگتن این چرخش را یک تحول بزرگ معرفی نکرده است. این فرآیند بدون سخنرانی‌های بزرگ یا تیترهای جنجالی پیش می‌رود. با این حال، گاهی مهم‌ترین تغییرات همان‌هایی هستند که کمترین توجه را جلب می‌کنند. اگر این مشارکت‌های تازه تثبیت شود، نیم‌کره غربی می‌تواند به محور اصلی مرحله جدیدی از برنامه‌ریزی راهبردی آمریکا تبدیل شود. این روند جایگزین منافع جهانی آمریکا نخواهد شد اما بی‌شک آنها را بازتعریف خواهد کرد.


نظرات شما