سرمقاله وطن امروز/ برتری شناختی
سیاسی
بزرگنمايي:
ندای لرستان - وطن امروز / «برتری شناختی» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم سلمان مالکی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در قرن بیستویکم، جنگ دیگر تنها صفآرایی زرهی یا بمباران هوایی نیست؛ میدان نبرد تعیینکننده، ذهن و قلب انسانهاست. «جنگ شناختی» تلاش نظامیافته برای دستکاری درک، احساس و تصمیم شهروندان است و از طریق بمباران اطلاعاتی، روایتسازی هدفمند و بهرهگیری از پلتفرمهای دیجیتال صورت میگیرد. منشأ این جنگ، رقابت بازیگران دولتی و غیردولتی برای کسب قدرت نرم، مشروعیت سیاسی و برتری راهبردی است. مفهومی مانند «اثر حقیقت موهوم» اینکه تکرار یک گزاره کاذب، آن را در چشم مخاطب به یک حقیقت تبدیل میکند به همراه توان نوپدید هوش مصنوعی برای تولید محتواهای صوتی و تصویری جعلی، فضای مجازی را به میدان مینی تبدیل کرده که به مرور میتواند صبر و ایستادگی جوامع را دستخوش تغییر کند.
با این همه، جمهوری اسلامی ایران به لطف ترکیبی کمنظیر از تابآوری ملی، جهانبینی الهی و فرهنگ شهادت، در برابر این هجومشناختی نه تنها منفعل نمانده، بلکه الگویی از مقاومت فعال ارائه کرده است؛ الگویی که قابلیتش را نخست در دفاعمقدس، سپس در 4 دهه تحریم اقتصادی و آزمونهای پیدرپی داخلی و خارجی نشان داده است.
1- حقیقت در منگنه اطلاعات؛ چرا جنگ شناختی مهم است؟
سالیان اخیر شاهد تکثیر کارزارهای «دروغِ بزرگ» بودهایم؛ موجی از اخبار جعلی، حسابهای رباتیک و عملیاتهای نفوذ که هدفشان تخریب انسجام اجتماعی و هدایت تصمیمات سیاسی است. هوش مصنوعی تولید انبوه متن، صدا و تصویر باورپذیر را با هزینه ناچیز ممکن کرده و همین امر مرزهای میان واقعیت و جعل را کمرنگ کرده است. وقتی دروغ با سرعت نور دست به دست میشود، فرصت راستیآزمایی برای شهروند عادی کاهش مییابد. بنابراین امنیت ملی در گرو صیانت از «زیستبوم شناختی» جامعه است؛ یعنی همان بستر مشترکی که مردم بر اساس آن واقعیت را تعریف و کنش سیاسی - اقتصادی خود را تنظیم میکنند.
بازار ![]()
2- ایران و تجربه زیسته تابآوری
جامعه ایرانی از انقلاب 1357 تاکنون با آزمونهای سنگینی روبهرو بوده است: جنگ 8 ساله، ترورهای دهه 60، تحریمهای فلجکننده و عملیات روانی بیوقفه رسانههای معاند. به موازات این چالشها، سرمایه اجتماعی انقلاب با «شبکه مقاومت» و حضور شبکه بسیج در اقصی نقاط کشور، ظرفیتی نهادینه برای مدیریت بحران ایجاد کرده است. به بیان دیگر، جامعهای که بارها طعم فشار را چشیده، در برابر شوکشناختی نیز آماده میشود. تابآوری ملی ایران نه حاصل شعار که ماحصل تجربه زیسته نسلهاست.
3- سنتهای الهی؛ سپر معنایی در عصر پساحقیقت
پیوستگی هویت ایرانیان به باورهای الهی، نقطه اتکای دیگری در برابر جنگ شناختی است. مفاهیم قرآنی همچون «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِل» زیربنای یک چارچوب تشخیص حق از باطل را فراهم میکند. نهجالبلاغه با دعوت به «تدبر» و «تفکر» روحیه پرسشگری مسؤولانه را تقویت میکند؛ درست همان واکسنی که در برابر «اثر حقیقت موهوم» لازم است. «رهبری دینی» در مقام «منبع مرجع»، نقشی کلیدی در تبیین روایت صحیح و خنثیسازی هجمه شایعات ایفا میکند. اینگونه، سنتهای الهی نه عقبماندگی فکری، بلکه سامانهای هوشمند برای غربالگری معرفتی فراهم میآورد.
4- فرهنگ شهادت؛ انرژی عاطفی لایزال
اگر ذهن جمعی را یک موتور بدانیم، سوختی که آن را در موقعیت بحرانی به حرکت وامیدارد، ایمان و عاطفه است. الگوی عاشورا و روایت «هیهات مناالذله» در تاریخ تشیع، کد فرهنگی مقاومت در برابر سلطه را تثبیت کرده است. شهادت فرماندهان بزرگ و سربازان جان برکف، احساس پایداری و ایثار را یادآوری میکند؛ احساسی که هر موج تحریف رسانهای را با سیلی از همدلی و خشم مقدس پاسخ میدهد. فرهنگ شهادت، برخلاف تصور بدخواهان، جامعه را مرعوب نمیکند، بلکه همانند فیوز اطمینان، انسجام عاطفی را در نقطه بحرانی بازآفرینی میکند.
5- 3 لایه عمل؛ از سواد رسانهای تا حکمرانی شناختی
لایه خرد - توانمندسازی شهروند مؤمن: طراحی برنامههای آموزشی «سواد رسانهای توحیدی» که به جای رویکرد صرفاً فنی، مهارت تشخیص اخبار را با اخلاق اسلامی و مسؤولیت اجتماعی پیوند میدهد. ترویج «روزه خبری» در مواقع طغیان شایعات؛ یعنی وقفه آگاهانه در مصرف محتوا برای بازیابی تعادل روانی.
لایه میانی - شبکههای روایتگر: توانمندسازی گردانهای سایبری بسیج، فعالان مسجدی و دانشجویان مؤمن برای تولید محتوای میدانی و روایتهای اصیل، ایجاد پلتفرمهای بومیِ برخط که نظام امتیازدهی اجتماعی آنان بر پایه «راستیآزمایی جمعی» و «ارزشهای انقلاب» تعریف شود و تدوین کدهای اخلاق حرفهای برای خبرنگاران ایرانی تا مرز روشنگری و هیاهوی بیحاصل را پاس بدارند.
لایه کلان - حکمرانی و دیپلماسی شناختی: تصویب قوانین جامع ضددروغپراکنی با ضمانت اجرای کیفری و امکان ردگیری مالی شبکههای شایعهساز، سرمایهگذاری در سامانههای هوش مصنوعی بومی جهت شناسایی آنی حسابهای رباتیک، فیکنیوز و تولید دیپفیک، تشکیل «سازمان همکاری شناختی محور مقاومت» برای تبادل تجربه با لبنان، سوریه، عراق و یمن در حوزه جنگ نرم.
6- تطبیق رویکردها؛ چرا ایران برتری کیفی دارد؟
رژیم اسرائیل سالهاست به پشتوانه استارتآپهای پیشرفته و بودجه کلان پنتاگون، سامانههای شناسایی تهدید و عملیات روانی پیچیده ساخته است. آمریکا و چین با تکیه بر «منصههای» جهانی مانند متا، گوگل و تیکتاک، میدان بازی را به سود خود تنظیم میکنند. روسیه با تلفیق سایبر و رسانه در عملیاتهای «ماشه مشترک» (Common Trigger) سرآمد جنگ ترکیبی است. با این حال وجه مشترک همه آنان اتکای افراطی به فناوری است؛ یعنی مؤلفهای که با ظهور نسل تازه ابزارها سریعاً تکثیر میشود و مزیت رقابتی را کمعمر میکند. ایران اما مزیتی به مراتب پایدارتر دارد: دستگاه معنایی، عقلانی و عاطفی که به پشتوانه 14 قرن ایمان و 4 دهه مقاومت سیاسی، در تار و پود جامعه تنیده شده و به آسانی قابل مهندسی معکوس نیست.
7- تهدیدهای نوظهور و فرصتهای نهفته
آینده نزدیک، ظهور دیپفیکهای زنده و مدلهای مولد چندوجهی را نوید میدهد؛ فناوریهایی که میتوانند سخنرانی جعلی یک مقام ارشد را به صورت همزمان در دهها زبان منتشر کنند. «اقتصاد توجه» نیز با الگوریتمهای «اعتیادزا» مخاطب را در اتاق پژواک حبس میکند. این تحولات اگرچه تهدیدکننده است اما فرصتی برای نوآوری روایتمحور نیز به حساب میآید. جوان ایرانی که در تولید انیمیشن، بازیسازی و ویدئوهای کوتاه مهارت یافته است، میتواند حقایق میدان را در قالب گرافیک و داستان کوتاه به جهانیان عرضه کند. به این ترتیب، همان ابزاری که دشمن برای تحریف به کار میگیرد، میتواند سلاح تبیین شود.
8- راهبرد آینده؛ از دفاع به آفند معنایی
برتری شناختی پایدار نیازمند گذر از موضع «دفاع منفعل» به «حمله معنایی» است. ایجاد «شبکه ققنوس» یک بستر دادهمحور برای رصد لحظهای نبض افکار عمومی و تولید سند سیاستی آنی و تزریق روایتهای الهامبخش میتواند تحولی در حکمرانی شناختی رقم بزند. همچنین انتشار «گزارش سالانه دروغپراکنی علیه ایران» با مستندسازی خرابکاریهای رسانهای و ارائه اسناد فنی، عرصه دیپلماسی عمومی را از حالت واکنشی خارج خواهد کرد. در سطح دانشگاهی، تلفیق علوم شناختی با الهیات و سیاستگذاری فناوری، نسل تازهای از پژوهشگران را میپروراند که جنگ نرم را از منظر «پدیدارشناسی مقاومت» تحلیل میکنند.
9- جمعبندی
جنگ شناختی به هیچکس رحم نمیکند؛ نه مرزی به رسمیت میشناسد و نه توپ و تانک میطلبد. با این همه، ایران به پشتوانه ترکیب منحصربهفرد تابآوری ملی، سنتهای الهی و فرهنگ شهادت، توانسته است ضربههای نرم پیدرپی را به فرصت بازسازی انسجام تبدیل کند. زیستبوم معنایی انقلاب، مانند سپری نفوذناپذیر واقعیت را در هالهای از معنا پوشش میدهد و مخاطب ایرانی را در برابر امواج تحریف مقاوم میسازد. امروز، رقابت آینده نه صرفاً در سیلیکونولی یا شنزن که در قلب ملتهایی تعیین میشود که حقیقت را به نیروی ایمان و آگاهی صیانت میکنند. مادامی که چراغ عقلانیت با تکیه بر 2 محور اصیل ولایت فقیه و استقلال فعال باشد، جمهوری اسلامی ایران نهتنها قربانی جنگ شناختی نخواهد بود، بلکه معماری نوینی از امنیت شناختی را به جهان معرفی میکند؛ معماریای که در آن واقعیت، چشماندازی الهی دارد و شهادت، قطبنمای پایداری جمعی است.
لینک کوتاه:
https://www.nedayelorestan.ir/Fa/News/1033306/